گلاره ناظمی دیلمی از خاطرات خودت گفت؛ نتوانستم برادرم را بپیچانم و داوری را انتخاب کردم | از حسادت دیگران، دعوا و جنجالها آسیب دیدم
عطیه نصرتی فروردین 23, 1399اخباردیدگاهها برای گلاره ناظمی دیلمی از خاطرات خودت گفت؛ نتوانستم برادرم را بپیچانم و داوری را انتخاب کردم | از حسادت دیگران، دعوا و جنجالها آسیب دیدم بسته هستند713 Views
داور بین المللی فوتسال گفت: برادرم خیلی به داوری فوتبال علاقه داشت و من را سه سال در آزمون داوری ثبت نام کرد اما من فرار میکردم و آزمون نمیدادم.
همای گیلان، به نقل از ایرنا، «گلاره ناظمی دیلمی» مسوول برگزاری مسابقات فوتبال زنان است و در کنار آن قضاوت بازیهای لیگ برتر فوتسال زنان را برعهده دارد. وی سال گذشته از سوی تارنمای معتبر فوتسال پلنت نامزد کسب جایزه بهترین داور فوتسال جهان شد و در رده بندی نهایی در مکان ششم قرار گرفت.
او پیش از این قضاوت دیدار افتتاحیه و فینال سومین دوره بازیهای المپیک جوانان ۲۰۱۸ بوینسآیرس و همچنین نیمه نهایی جام ملتهای فوتسال ۲۰۱۹ اروپا را برعهده داشت. علاوه بر این، ناظمی عنوان چهارمین داور برتر جهان را در سال ۲۰۱۸ بدست آورد.
وی در خصوص شرایط حضورش در حرفه داوری و تجربههای خود در این عرصه به گفتوگو پرداخت.
در عالم بچگی برادرم به شرط اینکه با او فوتبال بازی کنم، به من قول «خاله بازی» میداد
ار سال ۷۸ وارد فوتبال شدم و در تیم آتش نشانی بازی میکردم و آن زمان تازه داشتند آموزش میدادند و اولین بار بود و میخواستیم برای مسابقات کشوری اعزام شویم اما گفتند یا داوری یا فوتبال و من داوری را انتخاب کردم. در دوران کودکی فوتبال را بیشتر از خاله بازی دوست داشتم و برادرم با من خاله بازی نمیکرد و مجبور بودم با او فوتبال بازی کنم. بزور به فوتبال علاقه مند شدم و برادرم بزور استعدادم را کشف کرد و همه کارهایم با اجبار برادرم بود. در واقع برادرم میگفت اگر با من فوتبال بازی کنی، من هم در عوض همبازی خاله بازی تو میشوم.
از داورها خوشم نمیآمد
وقتی بازیکن بودم از داوران خوشم نمیآمد زیرا خطای بازیکنان را میگرفتند و رابطه خوبی با آنان نداشتم و هرگز فکر نمیکردم که یک روزی داور شوم. برادرم خیلی به داوری فوتبال علاقه داشت و من را سه سال در آزمون داوری ثبت نام کرد و فرار میکردم و آزمون نمیدادم.
بردارم دست بردار نبود
در آن زمان فدراسیون فوتبالی وجود نداشت بلکه یک انجمن فوتبال در ورزشگاه حجاب داشتیم. در سال ۷۹ برادرم من را برای چندمین بار ثبت نام کرد و با خود گفتم بهتر است فرار نکنم و آزمون بدهم زیرا برادرم دست بردار نیست و فکر نمیکردم قبول شوم. در اولین دورهای که ثبت نام کردم در آن کلاس تنها پنج نفر بودیم. دوستم هم با من برای این آزمون آمد و خیلی ناراحت بود که قبول نشده است و میگفت که خیلی آزمون سختی بود.
نتوانستم برادرم را بپیچانم و داوری را انتخاب کردم
پس از آمدن جواب آزمون با خودم گفتم اشکالی ندارد داوری نمیکنم و فقط بازی میکنم اما بعد از مدتی از هیات فوتبال به من گفتند که یا باید داوری کنی یا بازی. چون بردارم در محیط داوری فوتبال بود دیگر نمیتوانستم او را بپیچانم بنابراین داوری را انتخاب کردم و علاقهمند شدنم به داوری و پیشرفتم در این حرفه را مدیون برادرم هستم.
چنان محو بازی میشدم که قضاوت کردن یادم میرفت
اولین قضاوتم در مسابقات شهرداری در تهران بود. بجای قضاوت کردن محو بازی می شدم و قضاوت کردن یادم می رفت اما به خودم آمدم و گفتم نباید محو بازی شوم. همان بازی خیلی به من کمک کرد و می دانستم وقتی یک بازیکن توپ خود را از دست میدهد میخواهد هر جور شده توپ را بدست بیاورد و به هر حالتی خطا کند. چون تمام این موارد را در فوتبال تجربه کرده بودم به قضاوتم کمک کرد.
۱۵ ساله بودم و داوری میکردم
بار دوم که برای قضاوت کردن رفتم بتدریج به داوری علاقه مند شدم. هم تیمیهایم با من تماس میگرفتند که برای تمرین با آنان بروم اما میگفتم واب من منفی بود و تمام تمرکزم را روی داوری گذاشتم. از همان ابتدا فوتبال را دوست داشتم ولی مشوق اصلی من برای داوری برادرم بود و بعد که وارد این حرفه شدم خیلی به آن علاقه پیدا کردم. سختیهای زیادی در آن دوران وجود داشت زیرا تازه فوتسال زنان راه افتاده بود و ساز و کار قانونی نداشت و حق الزحمه نمیدادند و از جیب هزینه میکردم. قضاوت کردن سخت بود و باید در جاهای پرت و دور افتاده قضاوت میکردم. ۱۵ سالم بود که داوری میکردم و با همان سن کم از این شغل لذت میبردم و انگار داوری برایم ساخته شده بود و در این حرفه ماندگار شدم.
از حسادت دیگران، دعوا و جنجالها آسیب دیدم
خیلی شخصیت آرامی دارم و اهل دعوا نیستم. واقعیت امر این است که متاسفانه در همه کارها حسادت و دعوا وجود دارد. در همه کارها رقابت خوب است اما نه اینکه هم خود و هم طرف مقابل را اذیت کنید. متاسفانه این مساله به من و همکارانم آسیب زد.
این کار بود انتخاب کردی تا فحش بخوری
یک روز شخصی به من گفت که «چرا داوری را انتخاب کردی؟ تا فحش بخوری؟ کار بهتری نبود برای اتاخاب کردن وجود نداشت؟ با کلی سابقه هرجا برای قضاوت میروی آه و ناله و نفرین پشت سرت است و این کار بود که انتخاب کردی؟»
با این حال، میدانم که کار ما سختیهای زیادی دارد اما اتفاقات خوبی هم در آن میافتد تا حقی ناحق نشود. کوتاهترین دیوار را داوران دارند.
هجمه در مسابقات بین المللی فوتسال بسیار زیاد بود
در بازی جام ملتهای اروپا که برای قضاوت رفتم متوجه شدم که ما ایرانیها چقدر خوبیم. این بازیها برای آنان حکم مرگ و زندگی داشت. در فینال بازی ایران و اسپانیا ۲ داور را با اسکورت از هتل به مسابقات آوردند و چنین هجمه زیادی را تاکنون ندیده بودم. ما از بسیاری از کشورها بسیار بهتریم و در مسابقات آرام هستیم ولی سطح مسابقات آنان سختتر و بالاتراست. در این دیدارها از من میپرسیدند که شما داور زیاد دارید؟ و بعد عنوان میکردند که اینجا کسی زیاد به داوری علاقه ندارد زیرا داوران مورد هجمه زیادی قرار میگیرند و خشونت زیاد است و امنیت ندارند و بندرت زنی را پیدا میکنیم تا داوری کند. گفتم که برای لیگ برتر فوتسال زنان بالغ بر یکصد داور داریم.