همای گیلان: یلدا ، شبی که در همه درازای تاریخ ودر شبهای طولانی وسیاهِ و سرد با ما اشک ریخت وشاهد تجاوز بیگانگان بر مامِ میهن بود .آیا فقط بهر خاطره گویی اعضای خانواده در یک شب دراز و طولانی است ؟ “یلدا”درتاریخ ,از خواب تاریخی ما اگاه بود،چه رنجها که نکشید برای صبح امید. یلدا را دوست داریم چون به صبح، امید واریم ، بیداری شب یلدا به پایداری صبح فردا رسم و آیین شب زنده داری بُوَد وگرنه مثل بقیه شبها تکراری بُوَد . ازیلدا بیداری بیاموزیم که با شب نیامیزیم وبیماریِ دراز ان را به بیداری صبح فردا وصل کنیم که یلدا بهار وصل مستان است نه سر مای فصل زمستان. گونه های سیاهِ یلدا را بشوییم تا گُلگُونه های سپیدی فردا را بجوییم. بیاییم تاریخ بیداری یلدا راروشنی کنیم نه در تقویم سالنامه یک شبی را سپری کنیم.یلدای ما شب دراز نیست بلکه تولد صبح باز است. وانگاه که سپیدیِ صبح دمید یلدا را سیاهی شب بسر رسید وطلیعه بیداری بر دمید واین بود پیام پیامبر صلح وامید. تکرارِ تاریخ بیداریِ یلدا ارزوی ماست واستمرارجشن امید ابروی ماست. پس بهوشیم وبکوشیم ویلدا را جار زنیم و تبر بر چوبه دار زنیم وبا سیاهی شب در جا نزنیم که نه مُلک مانَد ونه مَلَک . یلدا شاهد بود که مامِ وطن در تاریخ ازرده شد چون نیمی از کالبدش برده شد از رُستم رَستَن را و از شاهنامه شادنامه را و از فردو سی فرودستی را پیشه کرد تا گرگان وشغالان درمام وطن را بیشه نکنندچون به این اندیشه بود که:
دریغ است که ایران ویران شود کنام پلنگان وشیران شود
پس بیاییم که با یلدا عاشقی کنیم وبرای اشکهای تاریخی او شیدایی کنیم که چه غُصّه هادر دل داشت ودردش را فقط برای قصّه شبها گذاشت. او شاهدِ هجومِ سُم اسبانِ تورانیان بود چه خون دلها که نخورد وجلوی چشمش، دشمن چه ها که نکَرد و نبُرد و انگاه که رُستم لباس رزم پوشید یلدا از شادی در پوست نگنجید وچون فرزند خلف پا به میدان نهاد تورانیان از بهر جان ,همه سازو برگ وا نهاد ویلدا این هیبت رستم از عاشقیِ وطن در دل نگاشت وبرای “نوبتی عاشقی” فرزندان رستم وا گذاشت. پس تاریخ بخوانیم وانرا خوب بنگاریم واین سرای کُهن به آیندگان به نیکی بسپاریم وتاج ادب و مهرو محبت با همگان بر سر بگذاریم که جز این ره چاره دیگر نداریم واز خاک وطن سُرمه به چشم بمالیم واز زندگی در ان بر خود ببالیم وشکر ایزد در همه ایام بگذاریم واین بود قصّه پُر غُصّه یلدا که باید همگان بدانیم. بیاییم با یلدا همنوا شویم ودرود بفرستیم به روان پاک همه مردان بزرگ تاریخ ،از ادم تا خاتم واز خاتم تا به امروز ، انانی که رسم شیدایی و پیام بشری وطنین انسانی شان از دروازه های تاریخ عبور کرد وبر گنُبد افلاک بشریت نشست و بازتاب و پژواک ان رهانید بشریت را از ظلم و جور و جهل و خرافات . ودرود بفرستیم به روان پاک شهدای این سر زمین که با اِهدا جان وحیات شان به همه ماجان وحیات بخشیدند پس حق مطلب یلدایی این است که صاحبان قلم دُرّ فشانی کنند تا دیگران از دامن فضل شان خوشه چینی کنند. بیاییم نگاه زمستانی به انتخابات رایلدایی و بهاری کنیم وقیامتی بپاکنیم وانرا تاریخی کنیم و بقول پیامبر بزرگ اسلام که درود خدا وهمه بندگان بر اوباد:
]واذا رٱیت ربیع فذکرونشور.]هر وقت بهار را دیدید از قیامت یاد کنید.میدانیم بهار عمر جوانی است وگل سرسبد این انتخابات جوانان بودند وبه فال نیک میگیریم این حرکت زیبا ومدنی نسل امروز را که با نمایش زیبا ومردم سالاری خود آمدند وسط میدانِ فعالیتهای سیاسی ,اجتماعی وفرهنگی وانقدر به بلوغِ سیاسی دست یافته اند که داور وحَکَمَ این مسابقه زیبای انتخاباتی را صندوق رٱی بدانند واین یعنی پیروزی. پیروزی فقط اِزدیاد آرای یک کاندیدا نیست بلکه در یک روند تاریخی شاهد نسلی هستیم که با دانش وشعور سیاسیِ بالا حماسه مدنی و مردم سالاری را در انتخابات به نمایش می گذارد که در گذشته زیاد مسبوق به سابقه نبود. مبارک باد این بلوغ سیاسی بر ملّتِ عزیز وهمه کسانی که قصد دارند از انتخابات در جهت اعتلای فرهنگ همزیستی انسانی و که با هر عقیده و با ورهای متفاوتِ سیاسی وفرهنگی واجتماعیبه میدان آمدند. بیاییم باور کنیم که راز شکوه ,عظمت , توسعه وپیشرفتِ کشور،استفاده از استعداد های همه نحله های فکری است .آنانکه دراین عرصه از شعارهای پوپولیسم و لُمپَنیسم استفاده میکنند انتخابات را بی حضور مردم سیاه و سرد و زمستانی میخواهند بدانند که نه تنها به شعور مردم توهین میکنند بلکه در بین مردم هم جایی ندارند حتی اگر شمارش ارٱ به نفع انان باشد چون سیاهی شب بسر رسید و این بار دم و نفس یلدایی از سر درست شیپور دمیده شد وپیام خاتمی شنیده شد.که ای: هموطنا اندرره حفظ جمهوریت دلسرد و نا امید نشویم. بیاییم برریشه یِأس زمستانی اندیشه داس بهاری زنیم که “گاه” درنگ بر اندازیم و “نگاه” قشنگ بیندازیم وهجوم سوزان بر پیکر جمهوریت را با قدوم فروزان پاسداری کنیم که اگر دیر شود فردا خرده گیری شود.حیات امید در ممات نا امیدی است بر قامت نظام لباس جمهوریت نیز برازنده است چون ملت زنده است.برای کرامت جمهوریت استقامت وصبوریت بایدت. با درس تاریخی از ملتها وجوامع سعادتمند بجز استقامت و صبوری درس دیگری نیست پس باید انقدر متحمل وصبور بود که از حدقه چشمان ما گیاه سبز شود. از پراتیک بی میلی به دمو کراتیک ملی نخواهیم رسید بلکه میدان را به پوپو لیسم وا می گذاریم که این اخری همه چیز ویران کند ومارا حیران کند.برای حفظ جمهوریت گاهی قلم بدست وگامی قدم به پا ,پیش زنیم تا نیش نزنند از رقابت محلی به رفاقت ملی و از انتخابات ازاد به افتخارات زیاد برسیم.درکنار حریت دینی از جمهوریت ملی دفاع کنیم که از صیانت ملی به سعادت دینی میرسیم.بیاییم بانگ در اوریم وحلقوم به درداوریم که اگر معجزه مصدوق شود از صندوق شود که احرار راسبیل است واشرار راسیبل.با حجب شرقی وحجت شرعی از حواشی فرعی بپرهیزیم وبا کس در نیاویزیم که عطر دل انگیز فضا بی عود شود وهمه چیز دود شود.حرمت دیروز جویندگان رابا حرکت امروز پویندگان گره زنیم به حریت ایندگان کزین بر تر اندیشه نیاید به کار.خار مغیل در پای به حرمت کعبه قدم زنیم طعنه به کس نزنیم چون هدف وصال یار است و ما بقی وبال کار.ازنعره خائنان وطعنه طا عنان نهراسیم که بیحضور ما قصد میدان کنند وایران ویران کنند.با حضور ومانع از گرمساری به شرمساری تاریخ مبتلا نشویم.
اینک که انتخابات مجلسین به اتمام رسید, شاید بهتر باشد که با پند ازگذشته به کمند اینده نیفتیم وازپگاه صبح امید به شامگاه نا امیدی نرسیم.شرط عقل ان بُوَد که قدیس سازی راه چاره نَبُوَد امدن چهره های موجه و مردمی وانقلابی با پشتوانه ولایی وآوار کردن مطالبات مردمی وسیاسی واجتمایی بدون در نظر گرفتن ظر فیت انعطاف پذیری نظام برای پذیرش تحول ,ظلم فاحش به دو سوی این کنش است.با لا بردن تب کاذب مطالبات عمومی با شرایط امروزی کشور وانتظار خارج از عرف و عقل ,سوزاندن فرصت هاست که قبلا تجربه شده است.اگر قبول کنیم وبپذیریم که در چار چوب قانون اساسی و پافشاری روی اصول آن, مطالبات پیگیری شود انگاه قهر مان پروری در عرصه سیاسی از بعضی کاندیداها بخش بسیاری از توده ها علی الخصوص انها که در حاشیه شهر ها زندگی میکنند ومشکلات اقتصادی شدیدی هم دارند را دچار توهم میکند وقهرمان هم که در میدان هست واین وضع به نفع هیچکس نیست.بیاییم مطالبات را با توجه به ظرفیتهای نهفته در قانون اساسی وتحلیل درست از وضعییت داخلی وشرایط منطقه ای بسنجیم وقد وقواره کاندیداها را در این اندازه بسازیم واز انها هیچ معجزه ای در هیچ هزاره ای نسازیم که هم عا لَم میسوزد وهم عا لِم.بررسی عالمانه راه چاره است نه منافع حزبی عا مدانه .انکه با شرایط کشور همراه بوَد باید بود شرط عقل, عقد این دو نگاه است از افراط دوری جستن وزنجیرهای وهم وخیال از دست وپای رستن وسر انجام به وادی واقعیت رفتن شرط انصاف قلم زدن است.اینک که صبح امید با دولت پاینده د مید بیاییم فرصت غنیمت شماریم وداس بزرگ بر نهال سترگ نزنیم که باغ امید برای ایندگان نا امید شود.ما ازمودیم در این نگاه بخت خویش باید که برکشید رخت خویش..
جلال میرزااقایی قاضی محله