اختصاصی همای گیلان: گروهی از پژوهشگران و تاریخدان ها بر این باورند که نوروز را جمشید، شاه پیشدادی، بنیان نهاده است.
این باور در شاهنامه ی فردوسی، نوشته های خیام نیشابوری و ابوریحان بیرونی به چشم میخورد.
نخستین روز فروردین روزی است که جمشید پس از چند سده جنگ با دیوان، زمین را از شر آنان پاک کرد و آن روز را عید شادی نهاد.این روز اعتدال بهاری است و طول روز و شب در ایران زمین به اندازه یکدیگر میشود. پس اعتدال و سازش در میان شب و روز برقرار است. سرما و گرما که نماد بدی هستند در این روز راهی ندارند و این ها از نشانه های دادگری جمشیدی است.
فردوسی مینویسد:
جهان انجمن شد بر تخت او
شگفتی فروماند از بخت او
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
چنین جشن فرخ از آن روزگار
بمانده از آن خسروان یادگار
ز رنج و زبدشان نبد آگهی
میان بسته دیوان بسان رهی
در حبیب السیر آمده است:« در روزی که خسرو کوالب مواکب خورشید در درجه اول از حمل که بیت الشرف اوست نزول نمود، جمشید به احضار اکابر اشراف فرمان داد.» (حبیب السیر ص ج ۱ ص ۱۷۸٫)
ثعالبی در “تاریخ غرر الاخبار ملوک الفرس و سیرهم” آورده است:«سپس فرمان داد ارابه از عاج و چوب ساج بسازند و گستردنی دیبا بر آن بیافکنند. برآن سوار شد و به اهریمنان فرمان داد که آن را به دوش کشند و میان آسمان و زمین برند. تا او را از دماوند در هوا یکروزه به بابل رسانند. این به روز اورمزد بود از فروردین ماه که نخستین روز بهار است و نخستین روز سال که زمانه جوان شود و زمین پس از آن که فرو مرده بود جان گیرد. مردم گفتند این روزی نو، و عیدی سعید ونیرومندیی چشمگیر و پادشاهیی شگرف است. این روز را عید بزرگ شمردند و نوروز نام نهادند.»
بسیاری از تاریخ نگاران همچون طبری و مسعودی در نوشته های خود آورده اند که این روزی بود که جم گردونه ای ساخت و بر فراز ایران گذر کرد و به همین روی آن را روز نو نامیدند:« پس (جمشید) دستور داد گردونه ای از آبگینه بسازند و بر دوش شیاطین نهاد و بران نشست و در هوا از شهر خود به بابل رفت. و آن روز هرمزد ( روز نخست) روز از فروردین ماه بود. مردم از این شگفتی آن روز را نوروز نام نهادند و جمشید دستور داد آن روز تا پنج روز پس از آن را جشن گیرند.»
(طبری ج ۱ ص ۱۰۹)