همای خبر:بهمن فرزانه، متهم به قتل الهه حسین نژاد، صبح امروز در حضور سرپرست دادسرای جنایی تهران مقابل خبرنگاران قرار گرفت و جزئیات جدیدی را از نحوه قتل و انگیزهاش بیان کرد که با گفته های قبلی تناقض هایی دارد.

🔹هرچند در ابتدا گفته شده بود الهه روی صندلی عقب نشسته بود و ضربات به قلبش برخورد کرد اما قاتل در گفت و گویی که مقابل قاضی شهریاری انجام داد، گفت که الهه روی صندلی جلو نشسته بوده و ضربات را روی صندلی جلو بر بدن او وارد کرده است.
🔹متهم همچنین در مراحل بازجویی در دادسرا گفته انگیزه اش از قتل سرقت نبود و اگر قصد سرقت داشت، طلاهای مقتول را میدزدید. این در حالی است که بررسیها نشان داد الهه طلا همراه داشت.
🔺چند سال داری و شغلت چیست؟
🔹متولد سال ۷۳ هستم و از هشت سال قبل در تاکسی اینترنتی کار میکردم.
🔺قبل از آن چه میکردی؟
🔹مدتی در ساندویچی کار میکردم، در خرمآباد
🔺با همسرت کجا زندگی میکردی؟
🔹مدتی در اسلامشهر و بعد هم در خرم آباد
🔺یعنی خودت هم در خرمآباد بودی؟
🔹ما فامیلی داشتیم که چند سال قبل رفت خرمآباد و آنجا نان فانتزی تاسیس کرد. من و برادرم و چند نفر دیگر هم رفتیم خرمآباد و بعد هم بقیه آمدند و آنجا نان فانتزی درست کردند. تعداد زیادی از اهالی منطقه ما حالا در خرم آباد نان فانتزی دارند.
🔺توضیح بده روز حادثه چه کردی و چه اتفاقی افتاد؟
🔹من از دارالسلام اسلامشهر با اپلیکیشن اسنپ مسافری سوار ماشین کردم و به تهران آمدم. او را در میدان آزادی پیاده کردم و در همان میدان آزادی منتظر مسافر شدم. وقتی الهه سوار شد، من ۲۰ دقیقهای ایستاده بودم تا باز هم از اسنپ مسافر بگیرم.
🔺الهه کجا نشسته بود؟
🔹اول صندلی عقب نشسته بود. او گفت برویم و بعد آمد روی صندلی جلو نشست. بعد با تلفن بلند بلند صحبت میکرد و از دوستانش و زندگی خصوصیاش میگفت. بعد که تلفن را قطع کرد، سر صحبت را با من باز کرد. وقتی حرف هایش را شنیدم، گفتم چرا درباره زندگیات صحبت میکنی و این حرفهها را به همه میگویی؟ میخواستم نصیحتش کنم.
🔺چرا الهه را زدی؟
🔹با توجه به اختلاف هایی که با زنم داشتم و حرف هایی که پشت سرش شنیده بودم، با الهه هم درگیر شدم. الهه میگفت تو افسردهای و زندگی اینطوری نیست. او من را تحقیر میکرد.
🔺جسد را چه کردی؟
🔹الهه روی صندلی جلو بود. بعد از اینکه چاقو را زدم، جسد را در فشافویه انداختم و تلفن را هم انداختم آنجا
🔺مقتول دو گوشی موبایل داشت. یکی را با جسد رها کردی. دیگری را چه کردی؟
🔹دومین گوشی کف ماشین افتاده بود. قبلاً هم پیش آمده بود که مسافر چیزی در ماشین جا میگذاشت. من آن را به اسنپ میدادم. گوشی را برداشتم و فکر کردم گوشی دوم مال مسافر است. نگه داشته بودم که با من تماس بگیرند و پس بدهم. بعد از چند روز که عکس های الهه منتشر شد و فهمیدم دختری که سوار کرده و کشتهام همان دختری است که دنبالش میگردند، ترسیدم و گوشی آیفون را به چاه توالت انداختم.
🔺از رابطه با همسرت بگو. چطور با هم آشنا شدید؟
🔹زنم مال یک روستا در ۱۰ کیلومتری روستای ما بود. زنم را مادرم پیدا کرد و یک ماه بعد از آشنایی ازدواج کردیم.
🔺از چه زمانی همسرت به خرمآباد فرار کرد؟
🔹همان طور که گفتم یکی از فامیلها در لرستان نان فانتزی داشت. ما هم رفتیم آنجا و زندگی کردیم. او فرار نکرد. به خاطر کار رفتیم آنجا.
🔺چه مدتی است که از همسرت جدا شدهای؟
🔹دو سال است که متارکه کردهایم اما در جریان درخواست طلاق نبودم.
🔺قبل از خرمآباد مدتی هم در اسلامشهر زندگی کردید. درست است؟
🔹بله. ما فامیلی داریم که خیلی از آنها، شاید بیش از ۹۵ درصد، طلاق گرفتهاند. به خاطر همین به اسلامشهر رفتم تا از همه دور باشم و زنم طلاق نگیرد.
🔺بچه هم دارید؟
🔹ما ۱۲ سال قبل ازدواج کردیم. شانسی که داشتیم بچه نداشتیم. درگیری ما زیاد بود. همسرم نمیتوانست بچه دار شود.
🔺قهوه خانهای را که در آن پنهان شده بودی، چطور پیدا کردی؟
🔹قهوه خانه مال پسرخالهام بود. به او گفتم صاحبخانه جوابم کرده. اجازه بده بمانم در قهوه خانه، تا خانه بگیرم.
🔺واقعاً انگیزهات از قتل، سرقت بود؟
🔹انگیزهام سرقت نبود. اگر به خاطر سرقت میخواستم آدم بکشم، خب طلاهای الهه را میدزدیم. او طلا با خودش داشت. حرف های تحقیرآمیزی که به من زد و به من گفت تو افسرده هستی من را ناراحت کرد.
🔺اگر قصد سرقت نداشتی، چاقو چرا همراهت بود؟
🔹من در اسلامشهر یک بار خفت شدم. آن موقع هم با اسنپ کار میکردم. کرایه ام ۳۰ هزار تومان بود، کرایه ندادند. خفتم کردند و پول گرفتند. بعد از آن، چاقو با خودم حمل میکردم که مشکلی پیش نیاید.
🔺اگر بتوانی به عقب برگردی باز هم قتل میکنی؟