چاپ مطلب چاپ مطلب

✅ حاج سلیم محله در گذر زمان (بخش اول) ✍ رضا بژکول پژوهشگر اجتماعی

اختصاصی همای گیلان:روستای ما خانه ما بود و خانه ما شادی و سلامت بود و همیشه نیازمند رامش ، سلامتی ، شادی ، همدلی و هم زبانی که به وفور در ان دیده می شد.

روستای ما از گذشته دور مردمانی خوش نشین و در این حال همگرا و همراه و فعال در یاری‌ و مساعدت به همدیگر زبانزد خاص و عام بود . خراب کردن خانه گلی و یا چوبی و تبدیل ان به خانه موقر و نسبتا بزرگ با شیروانی های حلبی به جای کلوش های قدیمی ،این گونه کارها به تنهایی امکان پذیر نبود . بلکه تنها با کمک همدیگر و اهالی محل که اتفاقا جمعیت زیادی هم نداشتیم میسر می شد .

درگذشته های دور

محراب محله ما به مزارع برنج سر می زد و آب ها روان را کنترل و قسمت بندی می کرد ؛

خانه های چوبی و یا شیروانی و بلوکی با همکاری همه مردم ساخته می شد ؛

درگدشته قهوه خانه های ما پر از انسان های بزرگی بود که برای گذران استراحت پس از فراعت کار ، در قهوه خانه ها یا منازل دور همی داشته و با گفتگوها در موصوع کشاورزی و راه های رفع ان تبادل و تعامل می کردند ؛

جوانان محل با تمانینه و عقلانیت به قهوه خانه ها نمی رفتند . اول به دلیل پایین بودن سن ها که نمی گداشتند ، دوم احترام به بزرگترها که واجب عملی بود ؛

رودخانه های محل ما پر از آب زلال و محلی برای شنا ، شستشو و دورهمی اهالی برای شنا کردن همراه با طنز ها و شوخی ها بود ؛

جاده های ما اسفالت نبود ، انقدر هم ماشین نبود .دوچرخه بود ، درشکه ای که مردم با ان و یا با پای پیاده تا جاده اصلی و گاه تا شهر تردد می کردند ؛

گاهی بچه های محل برای رفتن به شهر از داخل مزرعه که مرزی داشت استفاده می کردند و چه زیبا بود مزارعی که در آن عطر برنج طبیعی مشام انسان را دلزده می کرد؛

وقتی برف سنگینی می آمد مزرعه ما یخ می زد و چه با صفا بود بازی در یخ های برفی و بازی ها کودکانه در آن سرما ؛

در آن دوران جوانان و بزرگسالان برای تغدیه گاوها و یا گوساله ها به صورت جمعی و یا فردی برای برداشت علوفه به مزرعه می رفتند .گاه به صورت جمعی در مزرعه دور هم می نشستند و از وضعیت روستا ، درس ، و سختی های آن دوره سخن می گفتند ؛

جوانان محل علاوه بر فوتبال در جاده بین دو قهوخانه محل ، به بازی ها چون گردو بازی یا بازی تهرانی(با گردو ) ،یا لفند بازی و …….می پرداختند ؛

جوانان و بزرگسالان در مسجد پوشان که زمین اصلی به یادگار مانده از دوران قدیم بوده استفاده می کردند و آن هم برای ورزش فوتبال و گاه والیبال برای سلامتی و شادی و دورهمی ! ؛

در آن دوره کداخدایی داشتیم که نظم محل را رصد میکرد ، و هر دعوایی و یا اختلافی را با فراخوان دوطرف با صلح و اشتی پایان می داد ؛

هر کسی در حیاط خانه خود درخت های از سیب ،ازگیل ، انجیر ،آنار ،سبزی و دیگر میوه های روستایی را می کاشت .هم خود استفاده می کرد و هم به همسایه ها تعارف کمک می کرد ؛

درگدشته های دور حیاط هر خانه ای بازی های برای کودکان و بزرگسالان بود. هیچکس دور حیاط خانه خود را حصار نمی کرد ، اگر بلته ای درست می کردند هدفشان این بود که حیوانات وارد حیاط نشوند. درهای ورودی آن چوب بود و داخل برای باز کردن و چه سنتی های زیبایی و چه زیبا طبیعتی در آن دوران بود ؛

درگدشته دور مادران صبح ها نان برنجی یا نان خرفه درست می کردند و با توجه به داشتن گاو های شیرده در بیشتر خانه ها ، صبحانه مفصلی از شیر طبیعی و نان محلی صرف می کردند که همه آن ها طبیعی و به نوعی خودکفایی خانوادگی بود ؛

چیدن چای سبک خاصی داشت و همه سعی میکردند با کمک همدیگر چای را بچینند و آقایان نیز موظف به تحویل آن به کارخانجات چای داخل شهر بودند . آن هم نه با ماشین که البته کم بود ، بلکه با دوچرخه یا موتور و یا درشکه ای که در محل بود .تولید برای مصرف و مازاد برای فروش ؛

مردم محل شب نشینی های خوبی داشتند . همسایه ها دور هم جمع می شدند و تنها تنقلات سنتی اشان ، تخمه افتابگردان تولید شده خود در باغات و یا تخم هندوانه و کدو همراه باچای محلی بود ؛

دور نهرهای ما پر از اب بود و حتی بعضی مقطع در نهرها نیز ماهی گرفته می شد و علتش این بود که آب نهرهای ما تمیز بود چون مردان محل قبل از آغاز نشا کاری و فصل کشاورزی ، به صورت جمعی و فراخوان توسط نماینده کدخدا دور هم جمع می شدند و نهرها را تمیز می کردند ؛

مدرسه محل آنقدر مدرن نبود اما زیبا بود .زودتر از ژاپن ها قانون شستن و تمیز کردن مدرسه با نظارت معلمین و کمک دانش اموزان در روزهای پنج شنبه انجام می شد و پس از پایان نظافت مدرسه و کلاس ها ، مسابقات فوتبال بین کلاسی جهت تفریج دانش آموزان برگزار و چه شادی های مفرحی در مدرسه ها بود ، برد و و باخت نبود همه اش شادی بود و خنده .

با کانال همای خبر همراه باشید.http://@homaygilanir

About مدیر خبر1

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …