هرکسی کو دور شد از اصل خویش ، باز جوید روزگار وصل خویش(بخش اول )/اثر مشترک : شجاع الدین طایفه و رضا بژکول
عطیه نصرتی
فروردین 19, 1399
مقاله
411 Views
اختصاصی همای گیلان، امروزه هرجا ودر هر موقعیتی صحبت از کروناست ، ایپدمی هولناکی که همه ابعاد زندگی بشر را تحت تاثیر گرفته وارکان جامعه جهانی را لرزانده است .
ایپدمی که هیچیک از اهرمهای شناخته شده قدرت از سرمایه تا سلاح جلودارش نیست ، از غنی ترین وقدرتمندترین کشورها تا ناتوان ترین وکوچکترین آنها کم وبیش یا درگیر آنند ویا در معرض خطردرگیری هستند، این ایپدمی ثابت کرد که ملاحظه هیچ شاًن وموقعیتی را نمیکند وبرای او دانا ونادان – دارا وندار تفاوتی ندارد .
ظهور این ویروس هرچند حادثه ای بسیار تلخ وناگوار وشکننده وتواًم با درد جانکاه از دست دادن بسیاری از عزیزان وحتی سرمایه های فکری وعلمی برای بشریت در هزاره سوم میلادی است! اما گوئی آمده است تا یک سوال خیلی جدی را برای بشر مغرور مطرح کند وآن اینکه واقعا جامعه بشری بااین همه اکتشاف و ابداع و تکنولوژی و پیشرفت به کجا داشت میرفت؟
و چقدر نارسیست وار بخود می نگریست وچقدر به قدرت وتوان خویش می بالید وتصور میکرد که به تمامی هستی عالم میتواند سلطه پیدا کند ودر این مسابقه زیاده خواهی وغرور جاه طلبانه گویی حدو مرزی برای خود قائل نبوده وحقی را برای زمین وهوا که مایه واساس ومهد هستی او بودند به رسمیت نمی شناسد !
بشر در واقع بر شاخه نشسته بود و سرخوشانه ومغرور بن را میبرید ولازم داشت که با نهیبی ازین خواب گران بیدار شود ودریابد که همه چیز زندگی در تظاهرات زیادت خواهانه او نمی گنجد وجلوه های ویژه ای هم هست که او نادیده انگاشته است .
جلوه هایی که معنا و فلسفه زندگی اوست ، جلوه هایی که بقول مولانا اصل اوبوده واو با بی اعتنائی از آن رها شده بود .
شاید کرونا ویروس باعث شود که بشر دوباره به خویشتن خویش برگردد وبه درون خود بیاندیشد وآنرا از زنگار خود خواهی وخود بینی و زیادت خواهی پالایش نماید .
هموطن ، باهمه آنچه که اتفاق افتاده نباید نا امید شویم وخدا را شکر کنیم که دنیا به پایان نرسیده وهنوز خورشید بالای سرمان فروزان است و هنوز آسمان ما آبی وحتا آبی تراز همیشه است .
هموطن ، ما که تاروپودمان در کشوری باستانی با تمدنی سزاوار تنیده شده است شاید بهتر بتوانیم این واقعیت درک کنیم و بخود آئیم و متوجه شویم که زندگی ما وقتی معنا پیدا میکند که در کنار دیگران باشیم و دل در گرو عشقی بگذاریم که مارا سزاوار نام انسان وصفت انسانیت کند .
این چند مدت که کرونا ویروس بسیاری
از فعالیت های اجتماعی واقتصادی را فلج کرده است ، بسیاری از هموطنان ما کارشان را در کارگاهها وکارخانه ها به حالت تعلیق درآورده است وبسیاری دیگر نیز که زندگی شان به درآمد روزمره شان وابسته بوده اینک در فشار وانقباض مالی شدید قرار گرفته اند.
ضمن اینکه تعدادی ازآنان نیز دراین گیرودار عزیزانی را از دست داده وداغدار هم هستند ، بیاییم ازین رخداد درس بگیریم وبا گرفتن دست هموطن خویش ثابت کنیم که اعضای یک پیکریم .
چه زیبا گفت مولانا ?
در غم ما روزگار بیگاه شد ، روزها با سوزها همراه شد