چهره پنهان شاه اسماعیل صفوی/تهیه کننده علی غلامرضائی مدرس دانشگاه وپژوهشگرتاریخ
مدیر خبر1 مهر 15, 1399اخباردیدگاهها برای چهره پنهان شاه اسماعیل صفوی/تهیه کننده علی غلامرضائی مدرس دانشگاه وپژوهشگرتاریخ بسته هستند797 Views
اختصاصی همای گیلان:شاه اسماعیل مرشد کامل فرقه صوفیان صفویه، در سن ۱سالگی بعد از قتل پدر و برادر به دست دشمنان سنی به مقام مرشدی می رسد. سیزده ساله بود که به همراه یاران انگشت شمارش (۷ نفر) از روستای گیلان به راه افتاد. در طارم ۷۰ نفر از مریدان به او می پیوندند و وقتی به اردبیل می رسد و در خانقاه شیخ صفی اطراق می کند سه هزار نفر همراه دارد.(۱)
شاه اسماعیل پس جلسه با سران ایلاتی که به او پیوسته بودند تصمیم به لشکر کشی به شیروان می گیرد. در این لشکر کشی شیروان را به خاک و خون کشیده می شود تا جایی که از سرهای کشته ها کله منار می سازند. شاه اسماعیل شهرهای بین راه را فتح می کند و سرانجام به تبریز می رسد و در آنجا اعلام پادشاهی می کند. روزی که قرار بوده شاه ۱۴ساله در مسجد جامع تبریز، دین جدید ایرانیان را اعلام کند اوضاع به شدت تحت کنترل بوده و بین هر دو نفر مردم یک قزلباش مسلح می ایستد و این قزلباش ها دستور داشتند هر کس بین خطبه اعتراض کند را در جا بکشند. این درحالی بوده که تنها یک سوم حاضرین شهر موافق بودند و بقیه از ترس جان موافقت می کنند.(۳) سپس شاه فرمانی صادر می کند که مردم در میدانها به ابوبکر و عمر و عثمان دشنام بدهند و هرکس مخالفت کرد سرش را از تنش جدا کنند.(۴)
در هنگام قیام شاه اسماعیل مردم ایران بیشتر سنی شافعی و بقیه سنی حنفی بودند و تعداد شیعیان در ایران خیلی کم و اکثرا هم از فرقه های زیدی بوده اند. طبق گفته حمدلله مستوفی (یک قرن قبل از اسماعیل) در “نزهه قلوب” شیعیان دوازده امامی فقط در قم سبزه وار، کاشان، اردستان، شهر ری و روستاهای ساوه زندگی می کردند و گروهی از صوفیان هم در تبریز حضور داشتند.
با اینکه مردم تبریز مقاومتی نمی کنند، بسیاری از آنها به فرمان اسماعیل قتل عام می شوند. سرانجام پس از آنکه ۲۰ هزار نفر از مردم کشته می شوند همه جای شهر مردم پارچه سرخرنگی که نشان اسماعیلی بوده می آویزند و کاملا از او فرمانبرداری می کنند. اسماعیل گور سلطان یعقوب و بسیاری دیگر از مخالفان پدرش را نبش قبر می کند و بقایای اجساد آنها را آتش می زند.(۵) شاه اسماعیل بعد یزد و شیراز را تصرف می کنه.
شیراز در آن زمان مرکز علما و دانشمندان سنی بود. شاه آنها را احضار می کند و می خواهد که خلافای سه گانه (ابوبکر-عمر-عثمان) رو دشنام بگویند و چون قبول نمی کنند دستور قتل همه را صادر می کند.(۶) مازندران و اصفهان مناطق بعدی هستند که به تصرف شاه اسماعیل در می آید. اسماعیل در تمام لشکر کشی های خود هر قدر که می تواند با روش های بسیار خشونت آمیز از کشته مردم سنی پشته می سازد. شاه اسماعیل در لشکر کشی به بغداد (سال ۹۱۴هجری) دستور می دهد استخوانهای ابوحنیفه را از قبر خارج کنند و بسوزانند و به جایش استخوان های یک سگ را دفن کنند که باعث انزجار شدید در بین مسلمان های منطقه می شود (۷) این در حالی که جد اسماعیل یعنی شیخ صفی الدین خودش سنی حنفی و از پیروان ابوحنیفه بود.
در مقابل سنی کشی فجیع شاه اسماعیل در ایران، سلطان سلیم پادشاه سنی ترکیه فعلی به تلافی دست به جنایات وحشتناکی می زنه و گفته می شود بیش از ۴۰ هزار نفر از شیعیانِ ۷ تا ۷۰ ساله به فرمان او کشته می شوند و پیشانی بقیه داغ زده می شه تا شناخته شوند.(۸) ازبک ها هم در سرزمین خود هرکس که با او سر دشمنی داشتند را متهم به توهین به خلفای سه گانه می کردند و قاضی با حضور دو شاهد (دروغین) رای به مرگ آن بدبخت می داد.
جالب اینجاس که شاه اسماعیل با این همه کشتار شاعر بسیار خوبی بوده و با تخلص “خطایی” می نوشته. دیوان ترکی او با اسم”شاه اسماعیل خطایی اثر لری” توسط آکادمی علوم آذربایجان در ۱۹۶۶ منتشر شده است. ابیات زیر بخشی از تخمیس اسماعیل از غزل حافظ است:
سپاه خال و خطت می کنند غارت دین نشسته ابرو و چشمت ز گوشه ها به کمین
کشیده صف ز خطا تا به روم لشکر چین گذر بکن چو صبا بر بنفشه زار و ببین
که از تطاول زلفت چه سوگوارانند
چو آفتاب رخت نیست ماه در خاور نهاده پیش قدت سرو، سرکشی از سر
ندیده است چو روی تو ای پری پیکر به زیر زلف دو تا چون نگه کنی بنگر
که از یمین و یسارت چه بیقرارانند…
منابع:۱- شاه اسماعیل صفوی مرشد سرخ کلاهان-محمد احمد پناهی سمنانی-به نقل از کتاب عالم آرای صفوی-ص ۱۰۸ و ۱۱۱
۲- همان ص۴۶
۳- عالم آرای صفوی- به کوشش یدالله شکری-انتشارات اطلاعات-ص۴۶ و ۶۵
۴- دین و دولت در عصر صفوی-دکتر میراحمدی-انتشارات امیرکبیر-ص ۵۳
۵- تاریخ اجتماعی ایران –مرتضی راوندی-ص ۳۸۳
۶- عالم آرای عباسی- تالیف اسکندر بیک-ج۱-ص۸۹
۷- شاه اسماعیل صفوی مرشد سرخ کلاهان – ص ۸۱ -نقل از “تعلیقات مینورسکی بر تذکره ملوک”
۸- شاه اسماعیل صفوی مرشد سرخ کلاهان – به نقل از “زندگی شاه عباس اول،ص ۱۶۷”