ماجرای قتل گریبایدوف در تهران/تهیه کننده علی غلامرضائی مدرس دانشگاه وپژوهشگرتاریخ
مدیر خبر1 اسفند 9, 1399مقالهدیدگاهها برای ماجرای قتل گریبایدوف در تهران/تهیه کننده علی غلامرضائی مدرس دانشگاه وپژوهشگرتاریخ بسته هستند425 Views
اختصاصی همای گیلان/الکساندر گریبایدوف دیپلمات، نظامی، نمایشنامه نویس و طنزنگار روس ۱۵ ژانویه ۱۷۹۵ (۲۵ دیماه) در مسکو به دنیا آمد و ۱۱ فوریه ۱۸۲۹ در ۳۴ سالگی در تهران به دست مردم کشته شد. گریبایدوف که نمایشنامه های فکاهی اش هنوز کهنه نشده اند و در جریانند، سالها در تفلیس مامور تماس با ایران بود. وی بود که پیشنویس قرارداد [ننگین] ترکمنچای را پس از امضای فتحعلیشاه به سن پترزبورگ برد و به تزار وقت داد. گریبایدوف که در جریان جنگ روس و ایران، همه جا درکنار ژنرال پاسکویچ بود پس از دادن قرارداد ترکمنچای به تزار، از جانب او به سمت سفیر روسیه (؛ وزیر مختار) در تهران منصوب شد. وی در سفارت روسیه در تهران به یک خواجه حرمسرای فتحعلیشاه که از مردم قفقاز بود پناهندگی داد. این خواجه فراری گریبایدوف را در جریان سرنوشت دختران قفقازی و به ویژه گرجی ها در حرمسراهای شاه و شاهزادگان و مقامات ایران قرارداد و گریبایدوف که تحت تاثیر حرفهای او قرارگرفته بود، باتوجه به مفاد قرارداد ترکمنچای که بازگشت قفقازی هارا از ایران به شهرهایشان (درصورت تمایل) شامل می شد نخست به دو زن قفقازی که از خانه یک شاهزاده قاجار فرارکرده بودند پناه داد و سپس دستورداد که درصورت لزوم برای پس گرفتن این زنان که در خرمسراها و احیانا مادر فرزندان اعیان کشور بودند به زور متوسل شوند. انتشار این تصمیم در تهران، ایرانیان را که از قرارداد ترکمنچای ناخوشنود بودند خشمگین ساخت و به نام جلوگیری از تعرض به حرمسراها و توقیف زوجه (نوامیس) مردم به سفارت حمله بردند و با وجود مقاومت قزاقهای محافظ سفارت وارد آن شدند و گریبایدوف، کارکنان سفارت، قزاقها و حتی خواجه پناهنده شده را کشتند و جسد گریبایدوف را به میان زباله ها افکندند که سه روز بعد به دست آمد و به تفلیس حمل شد. فتحعلیشاه از بیم آغاز جنگ سوم روسیه با ایران، نوه خود خسرومیرزا را با جمعی از رجال کشور از جمله میرزا تقی خان فراهانی (امیر کبیر) جهت پوزش خواهی به سن پترزبورگ فرستاد.تزاراز این رفتار راضی شدحتی قسمتی ازغرامت جنگ پیشین رو بخشید. منبع:کارنامه عباس میرزا درجنگهای ایران وروس،علی غلامرضائی،اننشارات دافوس،ص۱۷۱