چاپ مطلب چاپ مطلب

کشتار وچپاول ایران درزمان حمله اعراب /تهیه کننده علی غلامرضائی

اختصاصی همای گیلان/ مدرس دانشگاه وپژوهشگرتاریخ ایران پیرامون کشتار و چپاول ایرانیان در زمان حمله اعراب تاریخ نگاران معروف اعراب و ایرانی مانند: ابن خلدون، البلاذری، مسعودی، ابن هشام، ابن حزم، بلعمی، ثعالبی، شویس عدوی و… در کتاب های تاریخ نگاشته اند. یکی از اثر گذارترین این آسیب ها به زبان و فرهنگ ایران بود.ایرانیان به سبب عظمت کشورشان کوله بار چندین قرن تسلط بر جهان را در برداشتند و تمدنی کهن را در خود جای داده بودند و بدین سبب علوم عقلی نزدشان بسیار بزرگ و دامنه اش گسترده بود.

ابن خلدون درباره کتاب سوزی به دست اعراب چنین می گوید:« وقتی سعد ابن ابی وقاص به مداین دست یافت در آنجا کتاب های بسیار دید. نامه به عمر ابن خطاب نوشت و در باب این کتاب ها خواست. عمر در پاسخ نوشت که آن همه را به آب افکن که اگر آنچه در این کتاب هاست سبب راهنمایی است خدا برای ما راهنمایی فرستاده است و اگر در آن کتاب ها جر مایه گمراهی نیست خداوند ما را از شر آن ها در امان داشته است. از این سبب آن همه کتاب ها را در آب یا در اتش افکندند.(دو قرن سکوت ص ۹۸)

همچنین ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه عن القرون الخالیه چنین می نویسد:

وقتی قتیبه ابن مسلم سردار حجاج بار دوم به خوارزم رفت و آن را باز گشود هرکس را که خط خوارزمی می نوشت و از تاریخ و علوم و اخبار گذشته آگاهی داشت از دم تیغ بی دریغ گذراند و موبدان و هیربدان قوم را یکسره هلاک نمود و کتاب هاشان همه بسوزانید و تباه کرد.(صفحه ۳۵،۳۶،۴۸)

دکتر زرینکوب در کتاب دو قرن سکوت به بررسی کتاب سوزی اعراب می پردازد:

شک نیست که در هجوم تازیان، بسیاری از کتاب ها و کتابخانه های ایران دستخوش آسیب فنا گشته است. این دعوی را از تاریخ ها می توان حجّت آورد و قرائن بسیار نیز از خارج آن را تأیید می کند. با این همه بعضی از اهل تحقیق در این باب تردید دارند و این تردید چه لازم است؟! برای عرب که جز قرآن هیچ سخن را قدر نمی دانست کتاب هایی که از آن مجوس بود و البته نزد وی دست کم مایه ضلال بود چه فایده داشت که به حفظ آن ها عنایت کند؟

در آیین مسلمانان آن روزگار آشنایی به خط و کتابت بسیار نادر بود و پیداست که چنین قومی تا چه حد می توانست به کتاب و کتابخانه علاقه داشته باشد.
تمام قراین و شواهد نشان می دهد که عرب از کتاب هایی نظیر آنچه امروز از ادب پهلوی باقی مانده است فایده ای نمی برده در این صورت جای شک نیست که در آن گونه کتاب ها به دیده حرمت و تکریم نمی دیده است… نام بسیاری از کتاب های عهد ساسانی در کتاب ها مانده است که نام و نشانی از آن ها باقی نیست… پیداست که محیط مسلمانی برای وجود و بقای چنین کتاب ها مناسب نبوده است و سبب نابودی آن کتاب ها نیز همین است. باری از همه ی قراین پیداست که در حمله اعراب بسیاری از کتاب های ایرانیان، از میان رفته است.(انتشارت امیرکبیر ص ۹۶،۹۷)
مرتضی راوندی در کتاب تاریخ اجتماعی ایران می‌ نویسد:

یکی از آثار شوم و زیان‌ بخش حملهٔ اعراب به ایران، محو آثار علمی و ادبی این مرز و بوم بود. آن ها کلیهٔ کتب علمی و ادبی را به عنوان آثار و یادگارهای کفر و زندقه از میان بردند.

وی در دنباله می‌ افزاید:

… سعد وقاص و دیگران حاصل صدها سال مطالعه و تحقیق ملل شرق نزدیک را به دست آب و آتش سپردند.

سپس این گفته جلال‌ الدین همایی را می‌ آورد که:

همان کاری را که قبل از اسلام، اسکندر با کتابخانهٔ استخر، و عمرو عاص به امر عمر با کتابخانهٔ اسکندریه و فرنگی‌ ها بعد از فتح طرابلس شام با کتابخانهٔ مسلمین و هلاکو با دارالعلم بغداد کردند، سعد بن ابی‌ وقاص با کتابخانهٔ عجم کرد.(جلد دوم،صفحهٔ ۵۰)

دولتشاه سمرقندی در کتاب تذکره الشعرا (صفحهٔ ۲۶) به یکی دیگر از ماجراهای کتاب سوزی توسط اعراب در دوره خلافت عباسیان، می پردازد:

عبدالله بن طاهر به روزگار خلفای عباسی، امیر خراسان بود. روزی در نیشابور (به مسند) نشسته بود. شخصی کتابی آورد و به تحفه پیش او بنهاد. (امیر) پرسید: این چه کتاب است؟ (مرد) گفت: این قصه وامق و عذرا است و خوب حکایتی است که حکما بنام شاه انوشیروان جمع کرده اند. امیر فرمود: ما مردم، قرآن خوانیم و به غیر از قرآن و حدیث پیغمبر چیزی نمی خوانیم و ما را از این نوع کتاب، در کار نیست.

این کتاب، تألیف مُغان (زرتشتی ها) است و پیش ما مردود است. (پس فرمود) تا آن کتاب را در آب انداختند و حکم کرد که در قلمرو او بهر جا از تصانیف عجم و مغان کتابی باشد جمله را بسوزانند.
باری، بدین گونه بود که کتاب هایی که در زمان خود در زمینه های پزشکی، ستاره شناسی، اجتماعی و دینی بی همتا بودند به دست این سبک مغزان افتاد که از جهنم هولناک صحرای عرب پا به بهشت ایران گذارده بودند و آن ها نیز آنچه کردند که در اندازه فهم و شعورشان بود.

دکتر زرینکوب در کتابش (انتشارت امیرکبیر ص۹۵،۹۶) این بار به بررسی رفتار اعراب با زبان و خط ایران می‌پردازد و می گوید:

عربان شاید برای آنکه از آسیب زبانی ایرانیان در امان بمانند در صدد برآمدند زبان ها و لهجه های رایج در ایران را از میان ببرند. آخراین بیم هم بود که همین زبان ها خلقی را بر آن ها بشوراند و ملک و حکومت آنان را در بلاد دور افتاده ایران به خطر اندازد.
منابع:۱-دوقرن سکوت،مؤلف: عبدالحسین زرین‌کوب،انتشارات امیرکبیر ۲-تاریخ اجتماعی ایران، مرتضی راوندی،انتشارات نگاه ۳-مطالب رنگارنگ تاریخ ایران،انتشارات دافوس

با کانال همای خبر همراه باشیدhttp://@homaygilanir

About مدیر خبر1

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …