➕ فرهنگسازی عمومی با مشارکت عموم شهروندان
? هنرمندان ، نخبگان و عموم شهروندان خلاق؛ یار دوازدهم مدیریت پارلمان شهری رشت
?ایده ها کم نیست؛
میدان برای عمل باشد
چشمها را میتوان شست و با کمک همه برای این شهر سنگفرشهای خیابان را همگی طلا دید
اختصاصی همای خبر/در مقوله مدیریت شهری نیز مانند هر فرآیند مستمر و روتین در زندگی اجتماعی امروز، فرصتها و تهدیدها توامان وجود دارد.
فرهنگ مفهومی است گسترده شامل رواج ارزشهای اجتماعی و پرهیز از ناهنجارهای موجود در اجتماع.
فرهنگ هر جامعه شامل هنر ، ادبیات، علم، خلاقیتها و البته باورهای دینی و فلسفی است.
باید گفت برای کلانشهری مانند رشت که بدلیل موقعیت جغرافیایی و آب و هواییِ مطلوب، یکی از زیباترین شهرهای ایران و همواره مورد توجه گردشگران و مهاجران بوده است؛ توسعه فرهنگی اهمیتی دوچندان مییابد. شاید بتوان فاکتورهایی مانند محیط زیست، عمران، توسعه اقتصادی و حتی چگونگی مهارترافیک شهری را نیز به نوعی به مفاهیم فرهنگی بسط داد و به آن برای ساخت یک شهر مدرن و متمدن امروزی، جهت داد.
این یادداشت میکوشد تا با رویکرد کلی فرهنگی، برخی حواشی محیط زیستی و اقتصادی در چهارچوب مدیریت شهری را نیز مورد توجه قرار دهد.
رشت، دارای پتانسیلهایی است که با تقویت آنها میتوان این تنها کلانشهر خطه شمالی کشور را که روزگاری در چندین عرصه، شهر اولین ها بود را دوباره صاحب برند و اولینهای جدید نمود.
کافیست با تمرکز بر داشته ها و با بهرهگیری از نیروهای خلاق به آنها سمت و سو داده و میدانی برای ظهور فراهم کرد. شهر رشت دارای آب و هوایی مناسب، طبیعتی زیبا و گردشگرپسند است. به اضافه برخورداری از چند نمونه معماری منحصر بفرد تاریخی، هنرها و صنایع دستی ویژه و البته صنعت خوراک که با همت مدیران شهری خود، در سالهای اخیر اتیکت جهانی نیز یافته است.
البته مانند هر شهر دیگری تهدیدهایی نظیر پدیده حاشیه نشینی، بیکاری، بزهکاری و تکدیگری، معضل پسماندها و پسآبها، آلودگی رودخانه ها… و کمبود اماکن تفریحی است.
حال باید دید برای ارتقا سطح فرهنگ، محیط زیست و اقتصاد این شهر با توجه به امکانات موجود، چه ایدهها و راهکارهایی پیش رو داریم.
بی گمان هر درد و تهدید فرهنگی را با درمان فرهنگی باید التیام داد، شاید به جرات بتوان گفت مجموعه مدیریت شهری رشت تا کنون در هیچ یک از ادوار از خلاقیتهای شهروندی و همفکری نخبگان و هنرمندان برای اداره شهر بهره نگرفته است جز در موارد بسیار جزیی و کم اهمیت.
بعنوان مثال بسیار بجا بود اگر در معابر این شهر شاخص کشور که در سالهای اخیر از صنعت مجسمهسازی و ساخت تندیس نامداران غافل نشده و این مهم را به انجام رسانده، از ساخت چند مجسمه انتزاعی و با مفاهیمی ساده مبتنی با سبک نوین جهانی بهره میبرد، کما اینکه هنرمندانی با این سبک کار منتظر مجالی برای دیده شدن هستند.
_ چرا مدیریت شهری هرگز به این فکر نیفتاد که در کانون نخبگان شهر رشت( واقع در کوچه عمارت میرزاخلیل) جوانانی هستند که با اختیار داشتن حداقل بودجه و امکانات قادرند از زباله خشک، نیمکت و حجمهای هنری برای زیباسازی شهر بسازند استفاده کند تا هم این نخبگان صاحبنام شوند و هم نوجوانان با انگیزه بیشتری برای تحصیل و خلاقیت مواجه شوند.
_ آیا مدیران شهری مستحضرند در همین شهر نخبگانی هستند که چندین طرح کاملا اجرایی برای ساخت ربات های هوشمند و بازیهای دیجیتال که امروز بازاری بس پررونق در جهان یافته دارند که در کتابخانه کانون خود و در کمدهای دفاتر سازمان تبلیغات اسلامی این شهر در حال خاک خوردنند و در رویای این که حتی یکبار روی میزی مثلا در پیاده راه فرهنگی این شهر با چند تماشاچی و شاید سرمایه گذار احتمالی دیده شوند؟!
_ آیا مجموعه مدیریت شهری برای ترغیب بازاریان و کسبه برای استفاده کمتر از کیسه های نایلونی و تولید زباله کمتر به هرشکل، طرحی در دست دارد؟
_ آیا میتوان روی حمایت شهرداری رشت برای کاشت یک نهال مثلا سر هر کوچه، به دست نوجوانان محله، گامی در جهت ارتقا سرانه فضای سبز شهری حساب کرد؟
_ آیا مدیریت شهری برای اختصاص امتیاز خاص شهروندی برای سالمندان ( مثلا اتوبوس و سینما رایگان) و کارهایی از این دست، ایدهای دارد؟
_ چگونه میتوان از اراضی و فضاهای قابل دید کوچک و پِرت و پراکنده در سطح شهر بهترین استفاده اقتصادی یا زیباسازی شهری را اجرایی نمود؟
_ آیا راهی هست که نقاشی های دیواری شهر را بتوان سه بعدی، خلاقانه تر و حتی آموزنده با مفاهیم ریاضی، مفاهیم فکاهی و علمی و مذهبی تصویر نمود؟
وقتی میگوییم شهر ما خانه ماست؛ در ادامه میتوان گفت: شهروندان اعضای این خانواده هستند و مدیران شهر اولیای خانواده و شاید پیاده راه فرهنگی رشت، تالار گفتگو و دید بازدیدهای اهالی این خانه.
جایی برای تکریم سالمندان و تشویق نوباوگان ، روزی جشنواره ورزشکاران و روزی تجلیل خانواده شهیدان، روزی جشنواره صنتعگران و…
و روزی شاید یک خیابان غذا برای تمامی فصول سال برای گردشگران کشوری.
_ آیا میتوان طرحهایی اجرایی برای مسجدمحوری ایجاد کرد و جذابیت فضای داخلی مساجد را با کارهایی نظیر ایجاد کتابخانه، قرار دادن گیاهان و درختچه های تزیینی، آکواریوم، کلاسهای آموزشی مختلف و غیره بالا برده و چهره امروزی تری بخصوص برای قشر جوان در چهاردیواری امن مساجد ایجاد نمود؟
_ آیا مدیریت شهری برای ایجاد برند و هویت سازی بیشتر به ، ایده هایی مانند ساختن سرود و نماهنگی مخصوص شهر رشت با نام بردن از ظرفیتها، تاریخ و نام آوران شهر، و یا چاپ تمبری مخصوص برای رشت دارد؟!
بله… ایدههای عملیاتی خوبی در این نوشتار مطرح شده است. به نظر بنده هم سرود و نماهنگ اختصاصی برای رشت، فکر خوبیه و میتونه در هر موقعیتی، جاذبهها و مزیتهای قابتی شهر رشت را تداعی کند. این ترانه یا نماهنگ اختصاصی را میتوان در مراکز ورود مسافران (فرودگاه، ایستگاه قطار؛ پایانه های مسافربری و…) پخش کرد؛ هم گوشنواز و مفرح است و هم مسافرانی که وارد رشت میشوند، این موسیقی را به ذهن سپرده و برای بازدید از مراکز و محلهای نام برده شده در نماهنگ، ترغیب میشوند.
یکی از اصولی که همواره باید مدنظر مدیران شهری قرار بگیر، این است که در خیلی از امور، لازم نیست که ما دوباره کاری کنیم… میتوان با الگو قرار دادن شهرهای توریستی خارجی و داخلی موفق در جذب توریست،از هدررفت منابع جلوگیری کرد و با تطبیق فرهتگی-اجتماعی و ایجاد یک الگوی بومی و منحصر به فرد، مسیر روشن تر و زود بازده تری را در مدیریت شهری در پیش گرفت.
امید است که افراد دلسوز و خوش فکر، از فکرهای آزموده شده ی دیگران نهایت بهره را ببرند.
ارادت
بسیار عالی بود لذت بردم
بسیار عالی و کاربردی. ممنون از دقت نظر نویسنده گرامی
پیشنهادات خانوم عشقی و چند نظر خلاقانه دکتر حسنی من و بفکر فرو بر د که اگر مدیری بخواهد واقعا کار ی برای این مردم انجام بدند فقط کافیه خودش را از حب و بغض هایی که بواسطه وابسته بودن به این جناح و اون حناح فارغ کند!انوقت خواهد دید که چه کارهایی هست که اجرا کردنش نه پول آنچنانی ایی لازم دارد و نه دستور اون رییس و این وزیر را!ولی متاسفانه چند دوره ایی که ما در جریان کارهای شورا هستیم از اون عضو حزب اللهی اش!؟تا اونایی که بخاطر کلاه شاپو!؟لبهای خوشگل!؟تا اقایان و خانومهایی که حرفهایی پشت سرشون در اومد که نه جای گفتن اینجاسا و نه شان و جایگاه خانوم محترمی مانند خانوم عشقی ایجاب میکنه که مثلا سرنوشت چهارساله ریاست !کارگر خدماتی شهرداری رشت رو عرض گنم که چطور اول تبلیغات شوراها قرآن تو جیبی رو ضامن کارها و نیاتش قرار داد و چطور در آخر ریاست چهار ساله ، همون قرآن به ناحق قسم خورده گدای به ریاست رسیدرو !؟گله پا کرد و…..خلاصه کلام اینکه کوتوله های قاطی سیاست شده!؟متاسفانه حتی بدیهی ترین کارهای مثل پیشنهاد سر هر کوچه درختی کاشتن خانوم عشقی و یا بقول دکتر حسنی برنامه ریزی کردن برای ساختن قطعه شعری مختص به گیلان مگر چقدر سرمایه گذاری طلب میکنه!؟متاسفانه باید عرض کنم که تجربه در اکثر سالهای گذشته جا پای مافیاهای بومی و غیر بومی ایی رو نشان میدهند که دوستان باشعازهای مردمی را هم نمک گیر کرده!و بجایی میرسند که حتی قسم قرآن تو جیبی اول راه جایش را به ملاقات با پرستوهایی میدهد که افسارشان در پشت پرده وصل هستند به همان مافیاهای نام آشنا و نا آشنا .