مدیر خبر1 اسفند 20, 1400مقالهدیدگاهها برای راز های پشت پرده تجاوز روسیه به اوکراین بسته هستند105 Views
قسمت سوم
اختصاصی همای خبر/در مقاله ی قبل، شرح و بسط و شیوه های مبارزه در اردوگاه کاپیستالیسم و اوج و اروج سرمایه داری جهانی و امپراطوریهای متاثر از آن در اقصی نقاط جهان و اردوگاههای نظامی در کشور های اقماری نظیر سنتو و سیتو ووو..تشریح شد و در این قسمت به شرح و بسط اردوگاه کمونیسم و کشور های اقماری آن می پردازیم .
بطور عمد از واژه ی اردوگاه سوسیالیسم پرهیز می کنم و در پایان همین نگارش ، علت آن اشکار میشود .
استالین یکی از فاتحان جنگ دوم جهانی بود و نبرد برلین ، آخرین آتش عرابه های جنگی در مخروبه های کشور آلمان بود و نیروهای نظامی اش از پشت دروازه های مسکو تا نصف کشور آلمانعربی ، امتداد داشتند و اروپای شرقی و بالتیک شمالی و قفقاز جنوبی و حتی اگر پادر میانی آمریکایی ها نبود ، شاید گیلان و آذر بایجان و مازندران را به قلمرو خود ، ملحق کرده بود .
استالین آنقدر سرمست از قدرت و پیروزی بود که هر گز تصور نکرد که وارث یک انقلاب خلقی و کارگری می باشد و باید از دالان کمونیسم ، به سوسیالیسم برسد و رهایی خلقهای ستمدیده می بایست از سطر به سطر کتاب و مانیفست ماکس و انگلس و همه ی حواریون مکتب ماتریالیسم ، بشکل شوراهای کارگری مستقل ، مالک ابزار تولید و مدیریت محصولات تولیدی در یک فرایند انقلابی باشند .
بدون شک ، کاپیتالیسم آنقدر هزینه ی مبارزه و رقابت های نظامی و تسلیحاتی را بالابرد که کل اقتصاد دنیای ماتریالیسم و بلوک شرق ، تحت الشعاع این رقابت قرار گرفت و در سایر عرصه ها همه چیز ایستا و عقیم ماند .
توجیه وجود سازمانهای جاسوسی جهنمی نظیر (CIA)و(KGB) در همین راستا و حتی ترور و انهدام مخالفین در اقصا نقاط دنیا ، بخشی از وظایف این سازمانها بود .
استالین شیوه ی بنیان حکمرانی را به روش توتالیتر در تمام متصرفات جغرافیایی خویش پیاده کرد و حتی همرزمان و همسنگر های خویش را در این راستا تحمل نکرد ( مرگ تروتسکی از بنیانگزاران و تئوریپردازان انقلابی خلقی واز دوستان لنین در همین راستا بود ) .
این سیستم مخوف و آهنین که بنام کمونیسم در بیشتر خاک کره ی زمین چمباتمه زده ، با مرگ استالین از بین نرفت بلکه وارثانش نظیر خروشچف و برژنف و وووادامه دهنده ی راه جهنمی استالین بودند که تاریخ از اردوگاههای اجباری و آدمکشی وی ، نظیر ” سیبری” و ” گولاک” خاطرات تلخی دارد که اگر مخوفتر از ” آشوییتز” در آلمان هیتلری نباشد ، کمتر نبودند .
دیگر عیان و اشکار شده بود که انقلاب اکتبر روسیه با شیوه های حکمرانی استالین و وارثانش به انحراف کشیده شده و از طرفی هزینه های اتوریته و هژمونی استالینی و جانشینانش در انقلاب شوراها در اقصی نقاط جهان از کوبا تا ویتنام و از انگولا تا کامبوج ، آنقدر زیاد هست که اقتصاد کشور به ظاهر شوراها ، تاب و تحمل و توان پشتیبانی مالی و تدارکاتی و جهانی آنرا ندارد و پروژه های افسانه ای دنیای کاپیتالیسم نظیر جنگ ستارگان رونالد ریگان ، آخرین میخ را بر تابوت اقتصاد پوشالی و لرزان اتحاد جماهید شوروی کوبید و سر انجام ضمن پذیرش” معاییده سالت “، ابتدا هزینه های نظامی را کاهش و سر انجام ، سخنرانی تاریخی میخائل گورباچف که :
ما زاد تجاری و تراز بازرگانی ما، حتی از کره ی جنوبی هم کمتر و سربازان ما در سیبری گرسنه اند و بقول ناپلئون ، من از گرسنگان و پابرهنه ها می ترسم .
میخائیل گورباجف آخرین رهبر بجا مانده از نظام کمونیستی در اتحاد جماهیر شوروی بود که به فراست و نبوغ ذاتی، دریافته بود که کشتی نظام کمونیسم به گِل نشسته و قادر به حرکت نیست و همه ی این رویداد ها و وقایع و تحولات از چشمان تیز بین افسر اطلاعتی( KGB)در آلمانشرقی که شاهد آخرین تخریب دیوار برلین و مراحل الحاق بخش شرقی به سرزمین مادری بود ، پنهان نماند و او کسی نبود ،جز ولا دیمیر پوتین ….
ادامه دارد ..