همای گیلان:یک جمله کلیشهای و قدیمی را همه به یاد میآوریم و آن جمله این است که هر جا پول زیاد باشد، فساد پیش میآید و تخلف اتفاق میافتد. پول زیاد مثل سفرهای بزرگ و پر از غذا است که افراد زیادی از آن بهره میگیرند و البته فوتبال و نه همه ورزشها چنین شرایطی پیدا کرده است.
فوتبال ایران البته در برهههای مختلف تاریخیاش، همیشه ورزش پرپولی بوده و قهرمانان آن، در هر مقطع زمانی وضعیتی بهتر از دیگر ورزشکاران یا بخشهایی از اجتماع داشتهاند. پیش از انقلاب اوضاع بازیکنان فوتبال در حد ستارههای سینمای آن زمان بود. پس از انقلاب و در دوره جنگ، دیگر به آن صورت در فوتبال هزینه نمیشد، اما بازیکنان تیمهای استقلال و پرسپولیس در دهه ۶۰ هم وضعیت بهتری نسبت به دیگر بازیکنان داشتند. در دوران سازندگی باز هم وضعیت بازیکنان استقلال و پرسپولیس، بهتر بود اما کمکم فوتبال جان گرفت و با پایان جنگ هشتساله و اختصاص بودجههای دولتی در وزارتخانهها و پررنگ شدن ورزش و در اواسط دهه ۷۰ اوضاع بهتر شد. در همان زمان فدراسیون فوتبال نهاد کوچکی بود و تماماً زیر نظر سازمان تربیتبدنی وقت کار میکرد. یک فدراسیون با چند کمیته محدود که شامل کمیته داوران و کمیته روابط بینالملل و کمیته تیمهای ملی بود، بودجه چندانی هم نداشت و بسیاری از بودجهها را سازمان تربیتبدنی به فدراسیون فوتبال میداد.
بیشترین بودجهها زمانی داده میشد که تیمهای ملی رده سنی پایه اعم از نوجوانان و جوانان و امید و تیم ملی بزرگسالان میخواستند در رقابتهای بینالمللی و آسیایی شرکت کنند و بیشتر بودجه هزینه بلیت هواپیما یا هزینههایی از قبیل هتل و پول توجیبی کادر فنی و سرپرستی و بازیکنان تیمها میشد. فضا طوری بود که فدراسیون به سختی میتوانست البسه و پوشاک را برای تیمها تهیه کند و البته بازیکنان در دهههای ۶۰ و ۷۰ همیشه از پیراهنهایی که بر تن میکردند، گله داشتند.
پس از صعود تیم ملی به جام جهانی ۹۸ فرانسه و حضور محسن صفاییفراهانی در فدراسیون به جای داریوش مصطفوی، ساختار فدراسیون فوتبال تغییر کرد. صفاییفراهانی، رئیس نوگرا و نواندیش فدراسیون فوتبال، مدیری ورزشی نبود اما اولین سنگبنای پیشرفت فوتبال ایران را گذاشت و با سفر به مقر کنفدراسیون فوتبال آسیا و فیفا، ساختار حاکم بر آن دو نهاد بزرگ را بر فدراسیون فوتبال ایران حاکم کرد، برای فدراسیون فوتبال مجمع تشکیل داد، اساسنامه نوشت و کمیتههای مختلف را تشکیل داد، تیمهای فدراسیون فوتبال با شرایط تازهای روبهرو شدند و کمپ تیمهای ملی ساخته شد و سازمان لیگ حرفهای تاسیس شد تا لیگ برتر حرفهای شود.
همه این اتفاقات به این دلیل افتاد که رابطه صفاییفراهانی با دولت وقت و شخص محمد خاتمی رئیسجمهور وقت خوب بود و او توانست بودجههای خوبی برای فدراسیون فوتبال بگیرد. صفایی با بودجههایی که از دولت گرفت ساختارسازی کرد و پس از ساختارسازی به درآمدزایی روی آورد و حتی اولین رئیس فدراسیونی بود که در ماجرای حق پخش تلویزیونی، ورود کرد و اولین رئیس فدراسیونی بود که دوربینهای صدا و سیما را راه نداد. کاری که علی کفاشیان در هفت سال گذشته نتوانسته انجام دهد. با وسعت فدراسیون در بخشهای مختلف، بودجه فدراسیون فوتبال هم افزایش پیدا کرد و البته حسابدارها و خزانهدارها هم وارد سیستم فدراسیون فوتبال شدند و بعد همانطور که در اساسنامه سازمان تربیتبدنی وقت آمده بود، سازمانهای حسابرسی و نظارتی حق داشتند صورتهای مالی فدراسیونها را بررسی کنند و فدراسیون فوتبال هم یکی از اتاقهایش را به نمایندگان سازمان بازرسی کل کشور اختصاص داد و البته حسابرسهای مورد تایید سازمان حسابرسی کل کشور هم در فدراسیون استقرار پیدا کردند تا به اصطلاح مو را از ماست بکشند. تازگیها نمایندگان سازمان بازرسی در سازمان لیگ هم مستقر شدهاند تا هر وقت خواستند به مسائل ورود کنند. در همان زمان حضور صفاییفراهانی در فدراسیون و ساختارسازی، باشگاهها هم وسعت پیدا کردند و دولت برای سرگرمسازی مردم و جاذبه فوتبال، برای این ورزش هزینه کرد و پول هنگفتی وارد فوتبال شد. پولی که وارد فوتبال میشد، با شیب تندی رو به بالا حرکت میکرد و البته فدراسیونهای محمد دادگان و علی کفاشیان هم با همین شیب روبهرو بودند و همین الان هم این رشد ادامه دارد.
البته فوتبال هم درآمد خوبی دارد و هم فدراسیون و هم باشگاهها اسپانسرهای خوبی گرفتهاند و درآمد سرشاری از اسپانسرینگ دارند. جدا از اینکه هنوز مشکل حق پخش تلویزیونی حل نشده اما باشگاهها مثل دهه ۶۰ مشکلات لجستیک ندارند و البسه و تجهیزاتشان تامین میشود و برند باشگاهها ارزش خوبی پیدا کرده است. با این حال باشگاهها پس از سه برابر شدن قیمت دلار، با بحران مالی روبهرو شدند اما دولت وقت کمکهای خوبی به باشگاهها و فدراسیون فوتبال کرد، تا فوتبال که دغدغه مردم است با مشکل روبهرو نشود. بودجههایی که در دولت وقت برای فوتبال هزینه شد، آنقدر زیاد بود که موجب اعتراض دیگر حوزهها به فوتبال شده بود.
محمود احمدینژاد رئیس دولت قبل، علاقه ویژهای به فوتبال داشت و البته کمکهای بیحساب و کتاب او به فوتبال کشور مخصوصاً فدراسیون فوتبال، استقلال و پرسپولیس، بارها باعث اعتراض دیگر تیمها هم شده بود. در حالی که در اوایل دولت احمدینژاد، در فوتبال سالانه ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد تومان هزینه میشد، پس از هشت سال این رقم به بالاتر از هزار میلیارد تومان در سال رسید و همین ماجرا باعث شد تا شفافیت در هزینهها کاهش پیدا کند. کار به جایی رسید که وقتی یکی از روزنامههای ورزشی، اقدام به انتشار ریز هزینههای باشگاههای دولتی مثل سایپا، پیکان و حتی باشگاه صنعتی مثل فولاد خوزستان کرد، با اعتراض تند مدیران و باشگاهها روبهرو شد و حتی در خرداد ۸۸، حمید سجادی، مدیرعامل وقت باشگاه سایپا دبیر تحریریه روزنامه ورزشی را تهدید کرد و در آکادمی ملی المپیک با روزنامهنگار ورزشی درگیری فیزیکی پیدا کرد. باشگاههای دیگر هم مقابل انتشار لیست هزینهها مقاومت میکردند. محمد علیآبادی و معاونانش در سازمان تربیتبدنی وقت هم با شفافسازی مخالف بودند و از اینکه افکار عمومی و رسانهها متوجه شوند که در فدراسیون فوتبال و باشگاهها چقدر هزینه میشود ابراز ناراحتی کردند.
همین مخفیکاریها و عدم شفافیتها، دید افکار عمومی و رسانهها را نسبت به فدراسیون و باشگاهها عوض کرد و طبق سیاستی که در آن سالها وجود داشت، کسی متوجه نمیشد در فلان باشگاه یا در فلان کمیته فدراسیون چقدر هزینه میشود. در مجامع فدراسیون همانطور که گفته شد، صورتهای مالی به صورت کلی و فرمالیته ارائه میشد و اعضای مجمع برای اینکه زود به شهرشان در استانهایشان برگردند، صورتهای مالی را بدون بررسی امضا میکردند. پول زیادی وارد فوتبال ایران شده که این حجم بالا نیاز به حسابرسی و بازرسی داشت وگرنه حتی اگر رئیس و هیاترئیسه هم قصد سوءاستفاده نمیداشتند، ممکن بود که افراد دیگری سوءاستفاده مالی انجام دهند و به همین دلیل سازمان بازرسی روی این موارد حساسیت ویژهای دارند.
در هر حال فدراسیون فوتبال در دورههای مختلف مدیران امور مالی مختلف و حسابرسهای گوناگونی داشته و البته بخشی از کارمندان امور مالی فدراسیون فوتبال هم پس از حضور کفاشیان عوض شدند و حتی کفاشیان، مصطفی طباطباییان، برادر زن خودش را مدیر امور مالی فدراسیون فوتبال کرد که همین یکی از شبهاتی است که منتقدان مالی فدراسیون به آن اشاره میکنند و از نقاط ضعف کفاشیان میدانند. فدراسیون فوتبال بر اساس تعاریف فیفا، شاهرگ ورود بودجههای هنگفت فیفا، کنفدراسیون فوتبال آسیا، ایجنتها و کارگزاران، حق پخش تلویزیونی، حق عضویت جامعه فوتبال، جریمههای کمیته انضباطی، برگزاری دورههای مختلف مربیگری، اسپانسرهای رنگارنگ و دیگر هزینههاست و البته هزینههای سنگینی مثل خرید بلیتهای پرواز برای ۱۸ تیم ملی در ردههای مختلف، هزینه پوشاک و البسه و هتلها و کمپهای تیمهای ملی در داخل و خارج از کشور، هزینههای مربوط به نگهداری زیرساختهای کمپ تیمهای ملی اعم از هتلها، سالنهای بدنسازی و استخر و زمینهای چمن مصنوعی و طبیعی و تجهیز و نوسازی و بهسازی زیرساختها و دیگر هزینهها را دارد که حسابرسی این همه درآمد و هزینه مطمئناً کار طولانی و طاقتفرسایی است و کلی زمان میبرد. شاید فدراسیون فوتبال برخلاف ادعای کفاشیان در سالهای آینده هزینهای نزدیک به ۲۰۰ میلیارد تومان در سال داشته باشد. این شیب ورود پول همچنان ادامه دارد و البته امکان هرگونه تخلف هم وجود دارد.
تخلفات مالی برخلاف اساسنامه
اساسنامه فدراسیون فوتبال، در موارد مالی بندهای زیادی ندارد، اما در همین بندهایی که وجود دارد، موضوعات مهمی را گنجانده است. اولین تخلف اساسنامهای، عدم انتخاب خزانهدار توسط مجمع عمومی فدراسیون فوتبال است. در فصل پنجم اساسنامه که تشکیلات نام دارد، در ماده ۶۶ آمده است که خزانهدار باید توسط مجمع عمومی فدراسیون فوتبال انتخاب و مسوولیت اجرایی امور مالی و نگهداری اموال فدراسیون را بر عهده دارد. خزانهدار باید واجد شرایط زیر باشد، اول اینکه تابعیت و سکونت در ایران را داشته باشد، دوم اینکه حداقل مدرک لیسانس یا معادل آن مرتبط با امور مالی داشته باشد، سوم اینکه سابقه حداقل پنج سال سابقه مدیریتی مالی داشته باشد و آخر اینکه سوءپیشینه هم نداشته باشد که فدراسیون خزانهداری به نام مطلب ایمانزاده دارد که توسط مجمع عمومی فدراسیون فوتبال انتخاب نشده و این سازمان تربیتبدنی دوران محمد علیآبادی بود که او را برای خزانهداری به فدراسیون فوتبال معرفی کرده است. این اولین نشانه برای عدم اجرای قانون در مسائل مالی است.
ماجرای بازرسان و حسابرسان
اما تخلف دوم را کریم بهرامی رئیس هیات فوتبال استان قم در گفتوگو با تجارت فردا مطرح میکند: «بر اساس ماده ۶۷ اساسنامه که بازرسان مستقل نام دارد، میبایست بازرسان مستقل که دارای مدرک حسابرسی باشند از سوی مجمع تعیین شوند که بر اساس قوانین حسابرسی، مسوول رسیدگی و ارائه گزارش عملکرد مالی فدراسیون به مجمع عمومی باشند. که حسابرسان برخلاف اساسنامه نهتنها توسط مجمع انتخاب نشدهاند بلکه توسط خود رئیس فدراسیون و از یک شرکت خصوصی انتخاب شدهاند. این شائبه پیش میآید که حسابرسانی که انتخاب شدهاند، بر اساس دستوراتی کارشان را انجام دهند و حسابرسی را آنطوری که مدیران ردهبالا میخواهند انجام دهند.
ضمن اینکه در همین اساسنامه آمده است که بازرسان برای هر سال توسط مجمع تعیین میشوند و انتخاب مجدد آنها بلامانع است اما در مجامع معمولاً این انتخاب اتفاق نمیافتد و این عجیب است. در بند دوم ماده ۶۷ آمده است که مجمع عمومی، حتی بازرس اصلی و علیالبدل را هم انتخاب میکند.» با توجه به اینکه علی کفاشیان میگوید هزینههای فدراسیون سالانه بالغ بر ۱۰۰ میلیارد تومان است، حسابرسی این بودجه هنگفت آن هم توسط افرادی که مستقل نیستند، شائبه تخلف را بیشتر میکند و همین یکی از عواملی است که عدم شفافیت را به خوبی نشان میدهد. معمولاً در نهادهایی که زیر نظر وزارتخانهها هستند (همه فدراسیونها زیر نظر وزارت ورزش قرار دارند) حسابرسهایی از شرکتهای دولتی انتخاب میشوند تا مو از ماست کشیده شود اما فدراسیون فوتبال در یک حرکت انتحاری، حسابرسها را از یک شرکت خصوصی انتخاب کرده است!
بندها و مادههای اساسنامه مهم نیستند
فدراسیون فوتبال آخرین مجمعش را آبان سال ۱۳۹۲ برگزار کرد که به مجمع جنجالی-مالی معروف شد. با توجه به اینکه در ماده ۶۸ آمده است دوره مالی فدراسیون به مدت یک سال از روز اول مرداد هر سال آغاز و تا روز اول مرداد سال بعد خواهد بود، هنوز فدراسیون فوتبال مجمع را برگزار نکرده است.
بند دوم این ماده میگوید درآمد و مخارج فدراسیون باید در دوره مالی محاسبه و برآورد شود و در قالب بودجه به مجمع پیشنهاد شود که هنوز مجمعی برگزار نشده تا بودجهای پیشنهاد شود و حتی در بند سوم آمده است که خزانهدار موظف است کنترل و تراز حسابهای مالی فدراسیون را تا آخر دوره هر سال که پایان تیرماه است پیگیری و تنظیم کند که حداقل در سال گذشته انجام نشده است. در بند چهارم آمده است کلیه درآمدهای ارزی و ریالی فدراسیون باید به حسابهای بانکی و به نام فدراسیون واریز و همه هزینهها هم از محل این حسابها انجام پذیرد. اما دو تخلف بر اساس همین بند چهارم اتفاق افتاده است.
تخلف اول همان ادعای کریم بهرامی رئیس هیات فوتبال استان قم است که میگوید علی کفاشیان قبل از جام جهانی ۴۰۰ هزار دلار از وزارت امور خارجه و ۵۰۰ هزار از کوکاکولا گرفته است اما آن را وارد حسابهای فدراسیون نکرده است و دومی تاسیس شرکتی به نام افق سبز است که حساب بانکی مجزایی دارد. جالب اینجاست که نام حساب هم افق سبز است نه فدراسیون فوتبال. در هیاتمدیره این شرکت، علی کفاشیان حضور دارد و کارهای مربوط به بلیتفروشی در آن انجام میشود و البته در ورای این بلیتفروشی، کارهای دیگری هم انجام میشود و حتی برخی کارمندان فدراسیون تحت پوشش این شرکت قرار دارند. در هر حال بر اساس آنچه آگشته رئیس هیات فوتبال قزوین میگوید با توجه به اینکه بودجه فدراسیون هنوز به تصویب مجمع نرسیده است، فدراسیون یک سال است که غیرقانونی در حال هزینه کردن است.
بند اول ماده ۷۰ که هزینه نام دارد میگوید در صورتی باید فدراسیون هزینه کند که این هزینهها در بودجه مصوب فدراسیون فوتبال پیشبینی شده باشد. بند دوم این ماده میگوید سایر هزینههایی که حتی باید در قالب بودجه متمم انجام شود هم باید توسط مجمع تصویب شود. در هر حال فدراسیون فوتبال نشان داده که این قبیل ماجراها زیاد برایش مهم نیست و در کل بندها و مادههای اساسنامه زیاد برای آنها مهم نیست و آنها کارشان را انجام میدهند و این در حالی است که عزیزالله محمدی عضو سابق هیات رئیسه به تجارت فردا میگوید: «تخلفات مالی هم درست مثل تخلفات اساسنامهای در بندهای دیگر است و فدراسیون در کل برخلاف اساسنامه عمل میکند. در این بخش و بر اساس آنچه منصور عظیمزادهاردبیلی، رئیس سابق کمیته بینالملل در مناظره با هوشنگ نصیرزاده در برنامه نود مطرح کرد، ۴۰ تخلف اساسنامهای را روی آنتن برای چند ده میلیون بیننده نشان داد تا همه بدانند که در مدیریت فوتبال چه اتفاقاتی میافتد. حالا تخلفات مالی را هم کنار این تخلفات بگذارید، مشخص نیست چرا به تخلفات رسیدگی نمیشود.»
هیاتهای استانی هم شاکی هستند
هیاتهای استانی هم حالا به منتقدان درجه یک رئیس فدراسیون فوتبال و مجموعه تحت مدیریتش تبدیل شدهاند. آنها که از پشتیبانان کفاشیان محسوب میشدند حالا که میبینند برخلاف بند سوم ماده ۷۱ که میگوید معادل ۲۰ درصد حق عضویت مربوط به اعضای حقیقی و حقوقی در هر استان باید توسط فدراسیون به هیاتهای استانی پرداخت شود، پرداخت نمیشود، آن وقت است که خبر میآید برای استیضاح و برکناری کفاشیان در مجمع عمومی فدراسیون در حال امضا جمع کردن هستند. بر اساس ماده ۷۱ اساسنامه، اعضای حقیقی و حقوقی جامعه فوتبال که درآمد ثبتشدهای دارند یا فدراسیون از درآمد آنها باخبر است، باید سالانه دو درصد درآمدشان را به فدراسیون پرداخت کنند که برای اعضای حقیقی که درآمد ثبتشده ندارند سالانه دو درصد و برای اعضای حقوقی که درآمد ثبتشده ندارند سالانه یک درصد است. هیاتهای استانی در حال حاضر اوضاع مناسب مالی ندارند و همین عامل باعث شده آنها نارضایتیهایشان را مطرح کنند.
اینجا هم نمونه دیگری از اوج عدم شفافیت مالی دیده میشود و کار را به جایی میکشاند که هیاتهای استانی که پشتیبان اصلی علی کفاشیان در مجمع عمومی فدراسیون فوتبال و در مقابل منتقدان فدراسیون بودند، به منتقدان درجه یکی تبدیل شوند و برای جمع کردن امضای استیضاح و بدون اینکه واهمهای داشته باشند تلاش کنند. به قول یکی از روسای سابق فدراسیون فوتبال، وقتی اساسنامه را ورق میزنید و بندها را میخوانید، محال است که در نیمی از بندهای هر صفحه، تخلفات را نبینید و مشخص نیست چرا اساسنامه را اجرا نمیکنند در حالی که درآمد مناسبی دارند و با رفتن تیم ملی به جام جهانی، قرار است ۹ میلیون دلار به فدراسیون تزریق شود، چند اپراتور تلفن همراه و بانک و شرکتهای زیرمجموعه و… اسپانسر تیم ملی و فدراسیون شدهاند و حداقل چرا فدراسیون بندهای مربوط به مسائل مالی را درست اجرا نمیکند؟ اما یک سوال مهم وجود دارد. اینکه چرا فدراسیون برخلاف اساسنامه در سال گذشته نتوانسته حداقل دو مجمع را برگزار کند و چرا جسارت برگزاری مجمع جدید را ندارد؟