مدیر خبر1 خرداد 29, 1401مقالهدیدگاهها برای برای بقا و دوام جامعه اقتصاد باید زنده باشد بسته هستند397 Views
دکتر حجت بقایی ( مشاور تحقیق و توسعه )
اختصاصی همای خبر/در اقتصاد و مدیریت تعاریف بسیاری برای انواع مدیریتها و روشها و سیستمهای اقتصادی وجود دارد ، که گاه باید آنها را حفظ کرد و در کلاسها تکرار و تکرار کرد ولی عمل به آنها در حد همان نوشتن می ماند و در برگه ای ثبت می شود .
نکته ای که کمتر به آن توجه شده این است که اقتصاد با تمام تعاریف و تعارفات در مورد آن مانند یک موجود زنده است و دارای زندگی و سرنوشت است .
با این تفاوت که زندگی این موجود می تواند زندگی نوع بشر را تحت تاثیر قرار دهد .
دیروز در بازدید از کارخانه ای که رفته بودم ایده ای به ذهنم رسید که باید روی آن کار کنم ، مختصر آن به شرح زیر است ، شاید با راهنمایی اساتید و مخاطبین فرهیخته بتوان این مورد را بیشتر بررسی کرد و شاید هم کاملا رد شود .
من دیروز یادگرفتم که اقتصاد باید زنده باشد و زنده بودن اقتصاد به عواملی بستگی دارد که مهمترین آن ابزارهای اقتصادی هستند ،
قبل از اشاره به ابزارهای اصلی اقتصاد به نکاتی کوچک اشاره می کنم که مخاطب متوجه منظور نویسنده شود .
در اقتصاد هروقت توجه مدیران به سمت منافع شخصی و یا منافع شرکت رفت و تمرکز برمنافع هدف مدیران شرکتها یا کارآفرینان شد ، به جای توجه به پرورش کارکنان ، این اقتصاد میراست ( اقتصاد مرده )
من به تجربه آموخته ام پایه های اقتصاد یک کشور تولید است ولاغیر .
خوب در تولید هم کارخانجات و موسسات تولیدی نقش اصلی را دارند . حالا وقتی مدیر یک کارخانه منافع خود را در نظر می گیرد ، و تربیت نیروی کار ، حتی تربیت مدیر بعدی و تکنسینها و . . . افراد مرتبط با تولید را فراموش می کند .
چه اتفاقی می افتد ، بعد از تغییر این مدیر به هر دلیلی بازدهی موسسه مورد نظر به شدت کاهش می یابد و کم کم به سمت ورشکستگی می رود .
مدیران میانی هم منفعت خود را در سود سریع می بینند و با فروش شرکت نفعی می برند و خداحافظ .
و کارمندان و کارکنان باید دنبال شغل دیگری باشند و این حجم به آمار بیکاران افزوده می شود و این بخش را اضافه کنید به نیروی ساکن در جامعه ،
ببینید نیروی ساکن در جامعه ممکن است برای مدیران موسسات تجاری و مالی ضرری نداشته باشند ولی برای اقتصاد شدیدا مضرند .
چون این نیروی ساکن انرژی دارد ، زنده و پویاست ، و وقتی اندازه این نیروی ساکن از حد مجاز بیشتر شود . انرژی اقتصاد را در خود می بلعد ، این بلعیدن می تواند به صورت قاچاق باشد ، می تواند به صورت فساد مالی باشد ، می تواند به صورتهای دیگر فساد باشد .
اینجاست که اقتصاد کم کم به سمت مرگ می رود ، وقتی شرکتها در همان سالهای اولیه راه اندازی از بین می روند ، من به این اقتصاد اقتصاد ابتر می گویم ، اقتصاد پدر موسسات مالی است و نتوانسته خوب فرزندان خود را تربیت کند و این فرزندان بدون باقی گذاشتن هیچ ثمره ای دنیای اقتصاد را ترک می کنند .
و اما در اقتصاد زنده هدف مدیران شرکتها و موسسات ، پرورش نیروی کار متخصص و موثر است . در دل این اقتصاد هرکدام از کارکنان بعد از چند سالی می توانند روی پای خود بایستند و موسسه مادر را گسترش دهند و یا موسسه ای مستقل تاسیس نمایند که در هر صورت دامنه فعالیت دنیای اقتصاد را گسترش می دهند .
خلاصه کلام و زنده بودن اقتصاد به پویایی و تلاش کارکنان و کارمندان آن است . و اقتصاد زنده موجب دوام و بقای جامعه می شود .