کوچولو به تاسی از پدر بزرگ چایساز خود اصرار بر مصاحبه دارد؛  من مطمئنم آنها ( مسئولین) از مشکلات چایکاران باخبر نیستند

کوچولو به تاسی از پدر بزرگ چایساز خود اصرار بر مصاحبه دارد؛ 

من مطمئنم آنها ( مسئولین) از مشکلات چایکاران باخبر نیستند
من هم می خواهم در مورد چای حرف بزنم

با مصاحبه من مسئولین باخبر می‌شوند و آن‌ وقت مشکلات چایکاران وکارخانه داران چایساز را حل خواهند کرد

شایراد شیخ زاهد ( نوه رضا چایچی، چایساز لاهیجانی): من چایکاران را دوست دارم

اختصاصی همای خبر– در پی مصاحبه با رضا چایچی و سرکارخانم فروزان زینعلی در مورد مشکلات و معضلات چای ودر خواست حل مشکل از مسئولین ودر راس آن ها رئیس جمهور محترم و چاپ آن در نشریه
«شایراد شیخ زاهد» ده ساله نوه ایشان نیز اصرار بر مصاحبه با ما دارد.
او می گوید مگر خردسالان نمی تونند حرف شان را به شماها بگویند.
من چون در این کارخانه بزرگ شده ام، با تمام مراحل فراوری چای از نزدیک آشنا هستم .حتی کشاورزانی را که چای خود را جهت تحویل به کارخانه چایسازی پدر بزرگ می اورند می شناسم.انها خیلی تلاش می کنند و عرق می ریزند.اما شما وقتی با پدر بزرگ ومادر بزرگم مصاحبه می کردید می گفتید« کشاورزان پول خود را نگرفتند کارخانه داران هم چای خود را نفروختند ».
چرا کشاورزان پول خود را نگرفتند؟
چرا چای کارخانه داران به فروش نمی رسد؟
آنگاه « شایراد شیخ زاهد » دست مرا گرفت و گفت بیا با هم بریم انبار تا چای خشک انبار شده را ببینی .
پدر بزرگم میگوید «تولید چای ما خیلی کمتر از مصرف ماست،» پس چرا اول چای ما به فروش نمی رسد.اگر کارخانه چابسازی چای را بفرشند کشاورزان هم می توانند پول خود را دریافت کنند
«شایراد شیخ زاهد» ادامه داد : مادر بزرگم می گوید «چون از کشورهای دیگر چای وارد می کنند ،چای ما در انبارها مانده است.»
یک روز در یک سفر مجبور شدیم چای خارجی بنوشیم خیلی بد مزه بود و خیلی هم پر رنگ .پدر بزرگم گفت« رنگ در این چای باعث پر رنگی چای شده و این چای ها اسانس داره ».مگر رنگ در چای یا اسانس برای سلامتی انسان بد نیست؟
مسئولینی خیلی خوبی داریم مگر نه؟
حتما اینها از مشکلات چای با خبر نیستند وگرنه چطور دل من برای کشاورزان می سوزد اما دل مسئولین نمی سوزد ؟
به خاطر همین من گفتم باید با شما مصاحبه کنم و مسئولین را از مشکلات چایکاران با خبر کنم تا سریع پول چایکاران را بدهندو چای خشک هم به فروش برسد.
من امسال تصمیم دارم وقتی مدرسه رفتم انشایی در مورد مشقت های چایکاران و کارخانه داران چایسازی بنویسم.
من می خواهم وقتی بزرگ شدم مشکلات این دسته آدم ها را حل کنم چون اینها خیلی زحمت می کشند.

” بابا بزرگم این رئیس جمهور را خیلی دوست دارد می گوید« او همیشه حرف مردم را می زند، طرفدار ضعیفان است» اگر او حرف مرا بشنود مشکل کشاورزان را حل می کند .میشه حرف مرا به ایشان برسانی.
یک عکس از رئیس جمهور دیدم که یکی از بچه هایی که گریه می کرد تا او را ببیند را بغل کرد.من نمی‌گویم مرا بغل کنید اما از ایشان می خواهم کشاورزان را بغل کند و پول چای انها را پرداخت کند .”

و در ادامه اصرار دارد تا باهم برویم همه ادوات کارخانه چایسازی را نشانم دهد و در مورد هر قسمت هم توضیح می دهد.

راوی: علی علی‌پور نیاول

انتهای پیام/ همای خبر

فاطمه پوراسمعیل