همای گیلان: جهان یک خورشید دارد که یازده کهکشانِ نورانی در آن فروزان است و سیصد و سیزده ستاره ی دنباله دار، ملتزمِ رکابِ تابناکِ اوست …
شب های دنیا، طویل وُ تاریک وُ تاراج گشته، در انتظارِ سپیده دمی ست که تجلیِ خورشید است.
خورشیدی یگانه ترین ، که در هیئت سواری تابان، در آستانه نیلوفر وُ نرگس، طلوع می کند.
شب زدگان، خواب وُخانه را رها می کنند و در ناگهانی ترین روزِ آفتابیِ زمین، به خیابان ها
وُ کوچه ها می آیند.
بارانِ نرگس می بارد و سوار به اشاره ی دستی، بهار را، حتا در خشکیده ترین خاک ها
سبز می کند.
در این روزِ ناگهان، دیگر همه می دانند که سالیانِ درازِ انتظار، به پایان رسیده است.
می دانند نان وُ سیب، به تساوی تقسیم می شود؛ و صلح وُ دوستی وُ مهربانی، دل ها را به آسمان نزدیک می کند.
می دانند که دیگر تمامِ جهان: سجاده ای بلند می شود با شاخه ای گُلِ یاس، که عشق بر آن به نماز می ایستد …
آقا جان! نهم ربیع است و ما؛ همچنان بی قرارِ توایم.
سید رضا سید دانش –فعال فرهنگی و رسانه ای