همای گیلان:انتخابات مجلس داغترین موضوع روز جامعه ایرانی است. در این میان ، آنچه که حال و هوای انتخابات مجلس را از انتخابات های دیگری چون ریاست جمهوری و خبرگان متمایز میسازد؛ رابطه نزدیکتر و تنگاتنگ و مستقیم تر وکیل منتخب مجلس با موکلان خود است.
مردم بعد از انتخاب وکیل خود؛ حق دارند که مطالبات خود را از او بخواهند و پاسخگویی به این مطالبات که در انتخاب مردم تجلی پیدا میکند؛ یقینا از وظایف اصلی یک نماینده است. انتخابات اما در دو شهرستان لاهیجان و سیاهکل در این دوره، با حضور دو کاندیدای اصلی از دو سوی جغرافیای سیاسی فعلی کشور ، حساسیتی خاص یافته است. در یک سو “ابوذر ندیمی” با پشتوانه دوازده سال نمایندگی و حضور بیست و چند ساله در سطوح بالای مدیریتی کشور ، به عنوان کاندیدای شاخص طیف اصلاحات و اعتدال و حامیان دولت و در سوی دیگر ” ذبیح نیکفر” که پزشکی مورد حمایت جبهه پایداری و طیف خاصی از اصولگرایان متمایل به این جبهه و همینطور طرفداران شیوه خاص دولت ” احمدی نژاد” است. گرچه خود نیکفر با توجه به توصیه های مشاورینش سعی در استتار این حمایت و ” تعلق” دارد ؛ اما باید این حقیقت را پذیرفت که تلاشهای وی برای تحقق این “استتار” توفیقی به همراه نداشته است. آنچه مورد انتقاد و اشاره همیشگی مخالفان نیکفر بوده،عدم توانایی وی در بدوش کشیدن وظیفه خطیر نمایندگی شهری مانند لاهیجان وسیاهکل به لحاظ عدم توانایی اجرایی و قدرت بیان و تحلیل سیاسی و توانایی در هدایت بحث و قدرت استدلال مبتنی بر پشتوانه علمی و سیاسی مدیریتی است که ندیمی با تجربه سنگین سالهای متمادی کار اجرایی و پارلمانی در آن به نوعی بلوغ و سبک خاص دست یافته است. در این میان اما ندیمی با هوشیاری خاص خود ؛ این نقطه ضعف حریف را به خوبی درک کرده و روزهاست که اورا به مناظره ای رودروی با عدم محدودیت در طرح سوال و شرایطی کاملا برابر دعوت کرده است. این دعوت که ” نیکفر” آن را به درستی ، در حکم ” تیر خلاص ” به خود تفسیر کرده و به انواع توجیهات از انجام آن طفره رفته ؛ شاید ” شاه کلید” رمز گشایی از نتیجه انتخابات در لاهیجان باشد. مشاورین” نیکفر” با ارزیابی درست از میزان قدرت بیان و قدرت و توان استدلالی وی؛ او را به هر قیمت ممکن ؛ ولو ریزش مقداری از ارای وی با توجه به تشدید سوال از چرایی طفره رفتن وی از انجام مناظره؛ از پذیرش مناظره با حریف ” قدر” پیش رو بر حذر داشته اند تا از گل به خودی زدن وی در جریان مناظره پیش گیری کنند. اما واقعیت غیر قابل تردید و تغییر این است که مردم میدانند و قطعا از خود خواهند پرسید که چرا نیکفر چنین دعوتی را نمیپدیرد. قطعا هنگامی که شیوه بحث از ” مونولوگ” و خودگویی که با هدایت مشاورین و سخنرانی نویسان و هدابت بحث از صدر تا ذیل با هدف ختم بخیر شدن کلام و گزیده گویی مبتنی بر “قلب واقعیت” شکل میگیرد؛ به ” دیالوگ” و سوال و پرسش و چالش تبدیل شود، دیگر قابل هدایت و کنترل توسط مشاورین و تئوری پردازان مخفی در پشت شخص نخواهد بود. مشاورین تئوری پردازان نزدیک نیکفر که بسیاری از آنها درس و تجربه را نزد استادی چون ” ندیمی” – هرچند ناقص و ابتر- آموخته اند ؛ خود به درستی میدانند که ” پسته خالی؛ اگر لب واکند، رسوا شود.” و عجیب نیست که این دعوت به هماوردی کلامی را نپذیرند….