نکاتی چند پیرامون نشست مجمع اصلاح طلبان گیلان/جلال میرزا آقایی

همای گیلان:  با سلام و خسته نباشید به همه کسانیکه دست اندر کار و زمینه ساز این نشست هستند.روح حاکم در انقلاب مشروطیت و عقده فروخورده تاریخی ما ایرانیان ,حکومت قانون بوده وبس.حکومت قانونی که شبه کشور های جغرافیایی مثل ژاپن و ایسکاند یناوی نشینان و مشابه آنان را گل سر سبد و عروس برین و تاج زرین, هر چه ادعا های پوچ حاکمان تاریخی با وسعت جغرا فیا یی اندازه ادعایشان , و فاصله ما با آنانرا به فاصله نوری کرده است .

واکاوی و کالبد شناسی و سپس علاج این بیماری بزرگ به وسعت و طول این فاصله,تب لرزان سیاسی به بار آورد که معجزه هزاره ها به مصدر نشستند و ملت در عزای قانون ,ماتم نشستند.نشست ها را عمق دهیم و از تکرار های ملال آور و حضور شخصیت های هم شکل و هم قد و اندازه و هم فکر و هم کیش و هم مرام و هم کام وهم نام و همرازی و هم بازی بپرهیزیم که زین شیوه به کار ناید و نتیجه ای ببار ناید و سر خوردگی حاصل شود ورهپویان مستاصل شوند .

علاج درد تاریخی را در نگاه ریز ریز و قدم به قدم تاریخ بجوییم که درمان این درد در بالانس وهمکاری و هماهنگی همه اعضای بدن وهمه نحله های فکری می باشد.

حال که انتخابات مجلسین به اتمام رسید و شکل آن بدینگونه به فر جام رسید وشکاف دغدغه های حاکمیت با دغدغه های ملت کتمان کردنی نیست و در دو سوی برداری متفاوت و غیر همسو در حرکتند پس حرکت ها و پتانسیل ها ونشست ها را روی فلسفه و دینامیسم حرکت برآیندی دو بردار غیر همسو متمر کز کرده و از زوایای آنها بکاهیم و روی برایند به نقطه تعادل برسیم که برای فرهنگ استبدادی تاریخی ما بهترین نقطه می باشد .نشست ها را با خرده بردار های زاویه دار ولی با هدف یکسان ,سامان داده ودر برآیند سازی وسر انجام برای تقویت روح جنبش اجتمایی مسالمت جو,کمک جوییم.همه استعداد های این شیوه اصلاح طلبی ,حاصلش این مجلس کنونی است و به اصطلاح درازا و پهنای “ماه خانم” و “شاه خانم” همین است و بس .

طرحی نوباید انداخت وشیوه های ماضی امتحان شده ,باید به دور انداخت وبا روح گریزان و غیر مسئول, خیل عظیم نسل نوکه اینک استعداد هایش زیر پوست جامعه به ولوله و تکاپو نه برای تحقق آرمان های آینده خودش بلکه با روز مرگی ایام بسر می برد باید با همدلی ,نقبی فلسفی و فرهنگی وآگاهی بخش زد وبا صبر و حوصله و متانت ,پایه های جنبش اجتمایی نوینی را بنا کرد و قهر مانی و علمداری را به آنها سپرد ودرب “پارک ژوراسیک”قهر مانان اساطیری اصلاح طلبان را بست و فقط از تجارب آنها استفاده کرد .

اگر نسل امروز وارد میدان شود وباید شود پس مسئولیت پذیر بودن آنان در چگونگی گفتمان فلسفی وسیاسی و فرهنگی و میزان توانایی اقناع ما نهفته است .پیامهای تکراری در جلسات تکراری و شخصیتهای تکراری هم اندیشه ,تاثیر گذار نیست و ملال آور است .

از روانشناسی کمک بگیریم و با نفوذ در عمق زوایای شخصیتی آنها و شناسایی دغدغه هایشان و هدایت علمی و روانی و آموزشی و آوردن تدریجی آنان در میادین بزرگتری برای شناساندن دغدغه های ملی و میهنی و سپردن امور کارها به آنها می باشد .

نوگرایی و پوست اندازی را از مبانی اندیشه شروع کنیم و به تقویت رگه های تاریخی اصلاحات در حوزه عام فلسفی آن همت گمارده و قطار اندیشه های نوین را برای سوار شدن نحله های فکری متفاوت از گوگوش تا سروش و از زیبا کلام و…ختم کلام.پیروز باشید.//جلال  میرزا  آقایی