اختصاصی همای گیلان: انقلاب اسلامی ایران از نظر تئوریسینهای انقلاب یکی از انقلابهای کبیر به شمار میآید.انقلاب اسلامی ائتلاف رنگارنگی است که از جریانهای سیاسی٬ تفکر و خاستگاههای متفاوتی تشکیل شده است ازین رو افراد فراوانی در برآیند پیروزی انقلاب نقش داشتند یکی ازین افراد اثرگذار در مبانی فکری و تئوریک انقلاب اسلامی٬ بیشک دکتر علی شریعتی است.دست نوشته ها، سخنرانیها و رابطهی شاگرد و استادی او بر تعداد زیادی از انقلابیون تأثیرگذار بود شاید اگر فرصت بیشتری مییافت و در سال۱۳۰۶.ش به طرز نامعلومی به شهادت نمیرسید شخصا به تنقیح آثارش دست میزد اما این فرصت را نیافت. دکتر شریعتی در نوشتهای از محمدرضا حکیمی خواست تا نسبت به واکاوی آثارش اقدام کند، این سخن مؤید باور ایشان در ضرورت اصلاح آثار مکتوب و مجموعهی سخنرانیهایش میباشد.
بعد از پیروزی انقلاب برخی نسبت به مصادرهی یک جانبهی شریعتی اقدام کردند و تمامی آثار اورا مبرا از هرگونه ضعف و نقص معرفی کردند و به عبارتی کاملا شریعتی زده شدند.به نظر نگارنده این اندیشه جفای بر شریعتی بوده و هست.درمقابل برخی دیگر نیز اساسا شریعتی را نادیده انگاشتند و برای او هیچ سهمی در پیروزی انقلاب قائل نشدند اینها نیز رویکرد غیر تاریخی و دور از انصاف را دربارهی شریعتی اعمال کردند.نمیتوان فاطمه فاطمه است، پدر مادر ما متهمیم، کویریات، تحلیلی از مناسک حج و دیگر آثار او را خواند و نسبت به روشنگریاش در سالهای پایانی حکومت پهلوی به ویژه در قشر جوان و روشنفکران تردید روا داشت.
ای کاش شریعتی زنده بود و برخی از تدابیر تندروانهاش نسبت به نهاد روحانیت٬ باورهای مذهبی و تحلیلهای اسلام شناختی خود را با تأمل بیشتری بازخوانی میکرد.نمیتوان به انقلاب اندیشید و به دکتر شریعتی فکر نکرد.
ماریا محسن زاده توچاهی