آثارالباقیه در کالبد شکافی یک انقلاب/ جلال میرزا آقایی

اختصاصی همای گیلان: کالبد شکافی جریان حامی دولت قبل ,فارغ از معرفت شناسی فلسفی ,ظهور و بروز آن در حوزه های اجتمایی و سیاسی,بخشی از تاریخ رویداد های سیاسی کشور مان را حداقل از مشروطه به این طرف را به خود اختصاص داده است.انحراف مبانی نظری قانونگرایی در عصر مشروطه به میدان داری شیخ فضل الله نوری و نا قص الخلقه شدن جنبش مشروطه را بدنبال داشت و سیر توالی این گفتمان ,اصلاحات مصدق را زمین گیر کرد و لمپنیزم و پوپو لیزم ملهم و متنعم از اتحاد شاه و کاشانی ,سر انجام این اصلاحات را به مسلخ برد و شد آنچه را که دیدیم .
باور پذیری به این نکته که سرزمین تحولات را مجالی بهر سکوت وسکون نیست .شکل گیری مبارزات آزادی خواهی در وجوه متفاوت تاریخی آن از جمله چپ مارکسیسم الهام گرفته از نهضت های رهای بخش عصر کاسترو و چه گوارا و انور خوجه و مبارزات الجزایر و اوج افتخار آن در جنگ ویت کنگ ها در شرق دور بر علیه آمریکا و همچنین چپ روشنفکر مذهبی نهضت خدا پرستان سوسیالیسم بازر گان ,طالقانی و شریعتی و سر انجام مبارزات هیئت های موتلفه بازار و تند روی ترکیب اولیه آن از نواب صفوی و حواریون آن ,که با ترور شخصیت های طراز اول رژیم گذشته که با سرکوب بوسیله ساواک به محاق رفت و جر یان باقی مانده از آن سر انجام با اخذ لوح تقدیر و سپاس از شاه ,عزلت گزیده و خانه نشین شدند. این جریان با وقایع پانزده خرداد دوباره با هماهنگی روحانیت فعال شده و اتحاد آنها تا به وقوع و روی داد انقلاب رسید.
با پیروزی جریان انقلاب و اضمحلال رژیم گذشته,متا سفانه بین فاتحان انقلاب,اختلاف و تیغ به روی هم کشیدند و این تنازع خونین به خیابانها هم کشیده شد و سر انجام جریان مذهبی و سنتی بازاری با همراهی بخشی از رو حانیون فاتح این نبرد شدند و دست به سر کوب همرا هان گذشته زد ند حتی آنانیکه شیوه مسالمت آمیز را پیشه کرده بودند .این جریان در بحبوحه جنگ ایران و عراق فرصت یافته و به تقویت و استحکام پایه های خود پرداخت.و اینک همه ار کان حکومت و ساختار های آن را در اختیار و انحصار خود دارد و با دخالت های آشکار و پنهان در حوزه های مر بوط به تحولات اجتمایی از جمله انتخابات و انتصابات واجرای اصول قانون اساسی کار شکنی کرده تا جاییکه کشور از رشد و توسعه عقب مانده و عقب رانده شده است وتن به قوائد بازی در گردش آزاد قدرت نمی دهد.سانترالیسم متصلب نهفته در مبانی نظری بخشی از روحانیون با نفوذ حوزه های علمیه ,بر خلاف اندیشه های نظری رهبر فقید انقلاب که رای مردم را فصل الخطاب می دانست ,امروزه با زینت دانستن رای و آرای جمعی مردم ,از بزرگترین و سر سخت ترین حامیان جر یان فکری فاتحان انتهایی انقلاب می باشندکه در هر دوره ای با نماد مخصوصی برای رادع و مانع شدن در تحولات اجتمایی ظاهر میشود.
اگر این عفونت تاریخی و اعتقادی در حوزه علمی و علمیه و فرهنگی در مان نشود ,تب لرزان و هذیان گوییهای آن حوزه سیاست را ویران می کند که کرد. .جستاری در گفتار رئیس جمهوری قبل مبین این هذ یانهای سیاسی میباشدکه متا سفانه هزینه هایی بر دوش ملت گذاشت .امروزه بر همه دلسوزان و روشنفکران و آزادی خواهان است که با توجه به حوادث بعد از انقلاب در عین توجه به تحولات حوزه سیاسی ,به نقد مبانی اندیشه در حوزه فرهنگی التفات ویژه داشته و در تعاملی با حوزه های علمی به تعمیق و غنای فق پویا کوشیده واز استعانت ان در تحولت جنبش های اجتمایی کوشیده تا جریانهای فکری سخت و متصلب و ضد ملی که بزر گترین حامیان جر یان انحرافی می باشند به محاق روند .

جلال میرزاآقایی