همای گیلان: ناصر فریادشیران، از مربیان فوتبال ایران، شاید تنها کسی بود که در همه این سالها جرأت داشته این مسائل را در فوتبال ایران مطرح کند و با شجاعت پای حرفش بایستد.
چند روزی است از انتشار خبر رخدادهای ناگوار مدارس فوتبال تهران میگذرد، ولی هنوز هیچ واکنش رسمی و غیررسمی از مسئولان ندیدهایم. از دوشنبه این هفته که مسعود شجاعی، ملیپوش فوتبال کشورمان، با بیان این رخداد در برنامه نود، همه خط قرمزهای صدا و سیما را شکست و تهدید کرد تا کنون تنها رسانهها بودند که از این ماجرا خبر دادند و دیگرانی که باید به آن واکنش نشان دهند، زبان به کام گرفتهاند.
شاید اگر بخواهیم نامی برای سال فوتبالی ایران بگذاریم، این نام علاوه بر جامجهانی با فساد در فوتبال ایران هم گره خورده است. چه اینکه غول فساد ایران پس از سالها رشد سرطانی و در سایه چشم پوشیدن مسئولان، امسال بنا به دلایلی رسانهای شد و حتی کار به مجلس شورای اسلامی و کمیسیون اصل نود کشید و پس از چند ماه بررسی و باز شدن پای چهرههای سرشناس به این پرونده، هنوز خروجی مشخصی از آن به بیرون درز نکرده است و مسئولان رسیدگی به این پرونده، تنها به گفتن اطلاعات مبهم از این پرونده تاکنون بسنده کردهاند.
اما از شواهد چنین برمیآید که حوزه رسیدگی به پرونده فساد در فوتبال ایران در همان حدود تبانی و دوپینگ و فساد مالی در فوتبال ایران بوده و مجلس تا کنون در رسیدگی خود به مسائلی اینچنین نپرداخته است. واقعیت ماجرا هم این است که ماهیت این ماجرا چنین است که گویا کسی تا کنون علاقهای برای ورود به این مسأله ندارد. ترس از شکسته شدن قبح این مسأله و زشت بودن بیش از حد این مسأله، چنان بوده که کسی نخواسته یا نتوانسته تا کنون به این مسأله بپردازد. شاید تنها برنامه نود بود که سال گذشته یک بار به این مسأله وارد شد و با همه حساسیتی که مسئولان صدا و سیما به حفظ حریم خطوط قرمز خود دارند، به دلیل تکاندهنده بودن این ماجرا، گوشههایی از این موضوع را پوشش دادند.
ناصر فریادشیران، از مربیان فوتبال ایران، شاید تنها کسی بود که در همه این سالها جرأت داشته این مسائل را در فوتبال ایران مطرح کند و با شجاعت پای حرفش بایستد.
اتفاقی بدتر از «هیس! دختران…» در مدارس فوتبال روی میدهد
وی در گفتوگوی خود با تابناک، پیرامون دوباره مطرح شدن این مسأله گفت: «ابتدا جا دارد از آقای شجاعی تشکر کتنم که با شجاعت و دلسوزی در رسانه ملی به طرح موضوع مشکلات اخلاقی فوتبال پایه پرداختند و سعی در آگاهی بخشی به خانوادهها در این خصوص داشتند.
بحث فساد اخلاقی تیمهای پایه بسیار کلانتر از چیزی است که گمان میکنید و به یک مورد یا دو مورد محدود نمیشود. همین که یک بازیکن ملیپوش که در اسپانیا فعالیت میکند از این ماجرا آگاه میشود و این احساس مسئولیت را دارد که در رسانه ملی به آن بپردازد، نشان از گسترش این ماجرا دارد.
با نگاه به پیشینه این اخبار، میبینید که من در سالهای گذشته، بارها در گفتوگوهایم به این مسأله پرداختهام و به مسئولان هشدار دادم که چنین اتفاقات تکاندهندهای در حال روی دادن است، ولی کسی نخواست به روی خودش بیاورد.
برخی دوستان میگویند با مطرح کردن این مسائل، زشتی ماجرا شکسته میشود؛ اما باید پرسید، اگر چنین چیزی برای فرزند خردسال خودشان هم رخ میداد، باز هم همین حرف را میزدند؟
بنده بر این باورم، هر که بگوید چنین ماجرایی وجود ندارد و اتفاقی از این دست رخ نداده، دروغ میگوید. متأسفانه مشکل اینجاست که افراد ناسالم وارد مدیریت فوتبال شدهاند و هنوز هم به رشد خود در این سیستم ادامه میدهند.
چند سال پیش در یکی از تیمهای بزرگ پایتخت، آقای «ش. ل» که هماکنون بادیگارد است که با دو متر قد و ۱۳۰ کیلو وزن با مدیران این باشگاه عکس یادگاری هم میگیرد، مرتکب این عمل زشت شد؛ اما نتیجه ماجرا چه شد؟ پس از چند وقت پنهان شدن، دوباره به فوتبال بازگشته و در کنار این تیم دیده میشود؛ جالب اینکه در آن هنگام دو تن در این تیم مسئولیت داشتهاند که هماکنون یکی از آنها، نماینده مجلس است و دیگری ریاست یکی از کمیتههای فدراسیون فوتبال را بر عهده دارد. آیا این آقایان از ماجرا خبر نداشتهاند؟
آیا مسئولان کنونی در آن زمان از ماجرایی که حتی روزنامههای آن زمان نیز درباره آن مطلب نوشتهاند، چیزی نمیدانستهاند؟ در همان زمان، روزنامه خبر ورزشی خطاب به مدیرعامل این تیم نوشت که اگر اتفاقی اینچنین برای فرزند خودتان هم رخ میداد، همینطور بیخیال بودید؟
متأسفانه رویدادهایی از این دست بسیار رخ داده است. «م. ب» مدیرعامل سابق و شصت ساله تیم «ن» هم از جمله افرادی بوده که چنین کاری میکرده و الان البته محروم است.
حتی یک بار پزشکی با من تماس گرفت که با بیماری مواجه شده که مورد آزار جنسی قرار گرفته است. ماجرا از این قرار بوده که برای تست فوتبال به یکی از تیمهای شمالی رفته بود و در آنجا مورد تجاوز قرار گرفته شده و متجاوزان قصد اخاذی و دریافت مبلغی از قرارداد او را داشتهاند.
فریادشیران میگوید: «هنگامی که فیلم «هیس! دختران فریاد نمیزنند» در سینما پخش شده بود، من با دیدن آن بارها گریه کردم، چون میدانم که صحنههایی بر مراتب فاجعه بارتر از آن هر روز در فوتبال ایران رخ میدهد».
وی با اشاره به قدرت نیروهای امنیتی ایران میگوید: «وقتی ما توانستیم فرد مفسدی چون ریگی را که ایرانیهای بسیاری را کشته است، دستگیر کنیم و به سزای رفتارش برسانیم، آیا نمیتوانیم با افراد فاسد فوتبال ایران را که کارهایی به مراتب زشتتر و فاجعهبارتر با کودکان انجام میدهند، برخورد کنیم؟»!
خلاصه آنکه سخنان فریادشیران موجب شد تا از نمایندگان مجلس و اعضای کمیسیون اصل نود ـ که در حال بررسی موضوع فساد در فوتبال ایران هستند ـ بپرسیم که آیا در دستور کارهای پرونده خود، به مسائل اینچنینی هم پرداختهاند یا خیر؟!
حسین آذین، دبیر اول کمیسیون اصل نود مجلس در پاسخ به این پرسش ما از کلیت ماجرا اظهار بیاطلاعی کرده و گفته که در پرونده فساد فوتبال، هنوز چنین ماجرایی مطرح نشده است. وی شرایط بررسی این ماجرا را با توجه به خاص بودن آن، بسته به نظر حمید رسایی، مسئول رسیدگی به این پرونده دانسته است.
در این باره باید گفت که البته تماسهای ما با حمید رسایی هم بیحاصل بوده و وی با بیان اینکه علاقهای به مصاحبه ندارد، از پاسخ به پرسشهای ما سرباز زد.
آنچه مشخص است، اینکه ماجرای فساد اخلاقی در فوتبال پایه ایران، نیاز به رسیدگی دارد و پنهان کردن این مفسده زیر فرش فوتبال ایران، تنها موجب گستاختر شدن متخلفان و فاسدان میشود.