چاپ مطلب چاپ مطلب

فقر تاریخیگری “و حافظه تاریخی ما برای رسیدن به”جامعه باز “و شناخت “دشمنان آن” / جلال میرزاآقایی

اختصاصی همای گیلان: بی شک کمتر ملتی را می توان یافت که دچار اشتباه و خطا در روند تکامل و دگر دیسی تاریخی نشده باشد و شاید کمتر ملتی یافت شود که به تکرار تاریخ ،نوعی بیماری مزمن داشته باشد و در سده های مختلف به ناچار آنراهم بصورت تراژدیک و هم بصورت کمیدیک تکرار کند .

جلال  میرزاآقایی

اگر تاریخ و رویدادی در بستر زمان در سده های ماضی و نگاه عمیق کاوشگران و گرفتن درسی و پندی در میان نبود شاید بتوان با غنا بخشیدن به لحظات شروع تاریخ ملتها بخشی از عقب ماندگیها را جبران کرد مانند شروع تاریخ مها جران انگلو ساکسونها که به سرزمین های بکر قاره آمریکا دست یافتند که به نوعی بخشی از واقعیت تاریخ امروز آمریکا میباشد .

از منظر “کارل پوپر”این فقر تاریخ است که منطق اجتماعی حقیقت را به واقعیت جغرافیایی تعمیم دهیم و هر گونه شناخت علمی تاریخی بر بستر واقعیتهای تاریخی که حقیقت عینی را نا دیده بگیرد کاذب و فقر تاریخ میداند.جغرا فیای ملتها با تاریخ گوناگون و اقلیمهای متفاوت و فقر تاریخی مها جران و واقعیت نیاز های سرزمینی که که سخت به آن محتاج بودند ،سرانجام آنها را وارد جنگی با بومیان سرزمینی که دارای غنای تاریخی بودند کشاند و به درازای خود تاریخ این نزاع ها طول کشید و حاصل آن تکه پاره شدن جغرافیای سر زمینی و ممزوج شدن و در هم آمیختن نژادها و تبار ها و گونه های خونی و پوستی متفاوت و زندگی در یک اقلیم جغرافیایی مشترک و با ایده ها و اندیشه ها و آرمانهای مختلف و زمینه برای نزاع دوباره ولی اینبار نه برای سرزمین و موطن ثانی بلکه برای بدست آوردن حقوق اجتمایی برابر با سایر اقوام ،که این نزاعها در تاریخ اساطیری ما با شرح مبسوطی بوسیله مورخین علی الخصوص در “تاریخ تمدن بشری “ویل دورانت و تا حدودی در “تاریخ تمدن اسلامی”جرجی زیدان و یا”دو قرن سکوت “روانشاد دکتر زرین کوب آمده است.

سالهای سیاه بشر با جنگهای قومی و قبیله ای و مذهبی و صلیبی سپری شده و سر انجام نوعی عقلانیت و درایت در بخشی از کره زمین و با آمدن فلسفه اصالت بشری و تاریخ انقلابات انسانی و برابری اجتمایی در اروپای امروز و علی الخصوص انقلاب کبیر فرانسه جهان را وارد عصر تازه ای از روابط و مناسبات اجتمایی که امتیازات طبقه سیاسی مسلط را حذف و منادی گردش آزاد نخبگان و بر اساس یک نوع “قرار داد اجتمایی” و حاکم شدن “روح القوانین” در کالبد متصلب و سخت قوانین کلاسیک و طبقاتی گذشته شد ودوره تجدید حیات فرهنگی و اجتمایی و رنسانس مناسبات جدید انسانی شروع و طلیعه جامعه باز این بار از غرب نما یان شد که این جامعه باز دشمنانی دارد که نوع وطنی آنرا در نوشته بعدی خواهم نگاشت .پیروز باشید.

جلال میرزاآقایی

About سردبیر

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …