اختصاصی همای گیلان:نگرانی عمیق شما برای دین و دیانت،هر ایرانی را آزرده و هر مومنی را افسرده کند وغم مقدست,اشک عشاق جاری و ندای دین حنیف بر گنبد افلاک ساری کند.برای فردای ایران،نه کرنش در برابر امیران شایسته است و نه میدان برای مداحان بایسته ،کوشیدند و خرو شیدند که دیانت رسول عشق,باب نشود تا سالوس و ریا ارباب شود و مداحان ویرانی کنند ،ودین و مّلکّ و مَلَک قربانی کنند.مزوّران را فرمان دهند ومیدان دهند تا ویران کنند وحریم دین و دیانت را شکسته و احرار را خسته و دل شکسته و طوطیان شکر شکن را دهان بسته و درب میخانه بسته کنند.
آتش عشق به عمری دل و جان سوخت مرا
تاکه معشوق ره عاشقی آموخت مرا
غیرت عشق مرا فرصت فریاد نداد
تا نگویم سخنی باز دهان دوخت مرا
امروز اگر لشکر مداحان در صدر نشینند و قدر بینند و بهر دین طیش و عیش و حرامخواری کنند وسقف معیشت بر ستون شریعت زنند و نعره خرافی و نفیراضافی از بهر دین زنند و” پنبه به گوش” بانگ حّری از حَرا نشنوند و ابلیسی پیشه و تدلیسی اندیشه کنند و واعظان و شارعان دلسوز متواری و فقیهان آزاده ،بهر حفظ دین فراری گشته و از هجوم موران وستوران و طاعنان وخائنان ,عزلت یافته ومنزلت باخته و دست وپا بسته به کنجی نشسته.
چه درست فرمودید که “تحقیر معرفت و تمسخر فضیلت کردند”.البته که این است چون کجای ذات نا پاک را حضوری در مجلس معرفت و وصولی برای فضیلت وصبوری برای حّریت متصور شود؟ انقلاب احرار را ارث میراث اشرار کردند وحلا ج ها بر سر دار کردند تا کسی منصوری نکند و “انا الحق” گویی نکند و پرده ناموسِ دین دریدند وخلعت تزویر و ریا بریدند و بی مایگان را تحمیل و همگان را تحقیر کردند و تخم کینه و نفاق افشانده تا فرصت سوزی و ثروت اندوزی کنند و بر در خت کهنسال ادب و معرفت و هنر و عشق این دیار کوفتند وروفتند وجملگی به تاراج بردند .اسما حسنی وشهدای عظمی را بهانه کرده و زیر بیرق آنان بیتوته کرده و هنگام عزاداری تیغ بر سینه و صورت کشند وسیرت از دین بر کشند .
با حمایتهای محا فل پنهان تسخیر میدان کردند وبرجامیان را بی فر جام کردند وچرخه اقتصادی کشور را ویران کردند و اگر بزر گان تدبیر نکنند آنگاه مداحان تکفیر کنند وازغدی ها و پناهیان ها و…فارِس میدان شوند و فارسی را ویران کنند و دین را خرافه و ایران را خرابه کنند که سر انجام نه از تاک ،نشانی است ونه از تاک نشان. هرگز مباد.
جلال میرزاآقایی