چاپ مطلب چاپ مطلب

رخ نمودن پدیده جهانی شدن سیا ست زدگی در جامعه ایرانی / فرهاد پردخته

همای گیلان: به نام خداوند لایق بندگی

یکی از خلقیات عده ای ایرانی که همانا تمایل افراطی به موضوع سیاست بوده نقل محافل امروز جامعه ایرانی است! (سیاست زدگی)

اصولاً ما ایرانی ها عادت داریم که همیشه از یکدیگر تعریف کنیم و به هم احترامات چاپلوسانه و تعارفات بی حد و حصر هدیه دهیم و هدیه بگیریم متاسفانه این خصلت ناپسند رفته رفته به صورت یک عادت افراطی در آمده و خسارتهای زیادی از آن به ما رسیده است.

ما ایرانیان یک درد مشترک داریم که آن را باید درد دخالت کردن و یا اظهار نظر کردن در تمامی امور آدم و عالم ،حال چه تخصص داشته باشیم و چه نداشته باشیم،بنامیم.

فرهادد پردخته

این خصلت شامل همه زوایا و مسایل می شود یعنی عادت داریم راجع به همه چیز چه از آن سر در بیاوریم یا نه ، اظهار نظرکنیم .این مساله را در طب و خود درمانی که صدای همه اطباء را هم در آورده مشاهده می کنیم در معماری،مکانیکی در مسایل دینی وبسیاری از امور دیگر نیز قابل مشاهده است .

یکی از دلایلی که می توان برای این عارضه ذکر کرد مساله سنتی بودن جامعه و عدم نهادینه شدن تقسیم کار که این یکی از ویژگیهای جوامع مدرن بوده نام برد.اما اینکه چرا در شرایط فعلی که ایران از حالت سنتی بدر آمده هنوز این عارضه وجود دارد جای بسی تامل است.

البته قبل از هر چیز باید توجه داشته باشیم که این خصلت چون گریبان گیر همه شده به آن توجه نمی کنیم و گویا عادی به نظر می آید اما وقتی در مورد مردم جامعه کشورهای دیگر برخورد می نمائیم پی خواهیم برد این خصلت نورمال و طبیعی نیست.

اگر چه باید به این نکته توجه داشت که تنها مردم عادی به این بیماری مبتلا نیستند بلکه سازمان های رسمی وغیر رسمی و مجامع آموزشی و آموزش عالی نیز نیز کم وبیش به آن مبتلا هستند.

البته این عارضه مربوط به زمان حال نیست بلکه یک بیماری مزمن تاریخی جامعه ایرانی است .

آنچه بیش از همه مد نظر است سیاست زدگی جامعه ایران هست ما با پدیده ای که آشنای همه است، یعنی سیاست زدگی روبرو هستیم. این پدیده در میان سیاست مداران، رهبران، فعالین سیاسی به این شکل بروز می کند که کلید حل همه مسایل جامعه، از اقتصاد تا هنر، از اخلاق تا روانشناسی و مدیریت را در سیاست می جویند. مبتلایان به سیاست زدگی ، باور خود را تا آنجا امتداد می دهند که همه چیزرا وسیله ای در خدمت سیاست و سیاست را در خدمت خود می شمارند، حتی به اندیشه و تفکرکارآمد اطرافیان خود نیز به عنوان ابزاری در دست سیاست نگاه می کنند؛ بطوری که بحث های سیاسی نقل محافل و مجالس ما شده است؛ امروزه اگر بخواهیم به جامعه اطراف خود بادقت نگاه کنیم همه چیزمان شده سیاست:

دانشگاه می روی حرف از سیاست است

غذا می خوری حرف از سیاست است

راه می روی حرف از سیاست است

می خوابی خواب سیاست را می بینیم

دعواهامون سر سیاست و سیاسیون است

نفرت مون از کسی به خاطر سیاست است

به خاطر سیاست عده ای مصلحت اندیش می شوند

مهمانی شبانه مان سیاست بازی ست

بچه ها مون نقش سیاست مدارها رو دائم در حال تحلیل هستند.

خلاصه در کل همه ی زندگیمان شده سیاست. واین یعنی( سیاست زدگی) .

همانطور که پیش تر بیان شد اوج این بیماری اظهارنظر همه کس در همه چیز بویژه در مساله سیاست و سیاست ورزی قابل مشاهده است.

اما دلیل حضور فراگیر و همه جانبه سیاست در امور روزمره مردم ایران چیست؟

رضا امیرخانی، از نویسندگان مطرح ایرانی در این باره تمثیل زیبایی دارد. وی برای توضیح علت حضور سیاست در میان همه اقشار جامعه ایرانی می نویسد: فرض کنید، شمار بسیاری مسافر، سوار بر اتوبوسی شده اند و در میان آنان، احتمالا کاسب، کارمند، کارگر، مهندس، دکتر، دانشجو و… باشند. تا هنگامی که اتوبوس به حرکت عادی خود ادامه می دهد، هر کس در عالم شخصی خود به عوالم و برنامه های خود مشغول است و یا نهایت درباره تخصص خود با دیگری سخن می گوید، اما هنگامی که راننده اتوبوس، کار خطرناکی انجام می دهد و برای نمونه، سبقت بیجا می گیرد و با وسیله نقلیه روبه رو به اصطلاح شاخ به شاخ می شود، صحبت همه مسافران با هر شغل و پیشه ای به شیوه رانندگی راننده اتوبوس پایان می یابد و همه بی گمان، درباره بد بودن شیوه رانندگی راننده اتوبوس سخن می گویند؛ در واقع، ناکارآمدی راننده اتوبوس یا کارکرد بد وی، موضوع صحبت همه مسافران با هر پیشه و شغل و تفکری می شود.

بنابراین، سیطره سیاست در فرهنگ عمومی ایرانیان نیز بدین گونه است که اصحاب سیاست و یا برخی مسئولان، از آنجا موضوع سخن همه مردم هستند که تحلیل و نقد سیاست آنان حق مسلم مردم است

الگو بودن علی علیه السلام در تمامی ابعاد، بویژه شیوه حکمرانی و سلوک حکومتی خود اقتضا می کند که آن حضرت، در عین معصوم بودن، عملاً نشان دهد که رفتار حاکم اسلامی و مناسبات او با مردم باید چگونه و بر چه اصولی استوار گردد، چون آیندگان بیش از هر زمانی، به این دست مسایل، محتاج ترند و نیز دنیا بداند که تربیت یافتگان قرآن، در عصری که روابط آدمیان با هم، جز بر پایه زور و ستم نبود، سیستم حکومتی خود را بر مردمی ترین شکل آن پی نهند و از شهروندان خود، هر کس و در هر موقعیت اجتماعی باشد ، با اصرار می طلبند که خطاهای حکومت را گرچه خود از آن برکنار است گوشزد کنند.
 نقد، گذشته از اینکه موجب اصلاح حاکم و حاکمیت است، وسیله ای برای رشد سیاسی و اجتماعی و دینی مردم و موجب احساس مسؤولیت بیشتر مردم و حضور قویتر آنان در صحنه است و این امر، خود دارای فواید بی شمار و از اهداف حکومت است.

بنابراین دعوت به نقد و ارزیابیِ عملکرد حاکمیت از سوی مردم خیراندیش، همیشه به منظور نیاز حاکم نیست، بلکه ممکن است مقاصد دیگری مورد نظر باشد.

تنش عمومی برای مردم پدید آوردن و به ناگهان، سیاست وقتی دغدغه همه مردم شود و از اینجا، سیاست و گفتار و رفتار سیاسی وارد فرهنگ عمومی جامعه شود و به دنبال آن، پیامدها و تنش های سیاست هم وارد خانه و زندگی عمومی مردم شود؛باید گفت متاسفانه سیاست زده شده ایم.

می توان گفت که امروز ما در بخش های از پیامد و پدیده ی جهانی شدن می ترسیم ، ولی در سیاست زدگی از جهانی شدن امر واهمه ای نداشته ایم و مانند برخی از کشورهای سیاست زده  در بخش هایی از جامعه آفت آنها را پذیرا شده ایم که باید این ساخت ناپسند جامعه مردم سالاری دینی را یک هشدار برای امروز خود و آیندگان بشناسیم و آنرا با الگو قرار دادن منویات نهج البلاغه و منویات مقام معظم رهبری  در این خصوص، جامعه را از سیاست زدگی در همه ی بخش ها با مهندسی فرهنگی اصلاح کنیم.

باید افزود: این فرهنگ عمومی نیست که به خودی خود، سیاسی است، بلکه این سیاست است که به دلیل ناکارآمدی یا کارکرد ناقص، زندگی مردم را تحت الشعاع خود قرار می دهد؛ اما تکرار و ادامه روند ناکارآمدی و پرداختن به آن از سوی مردم، خواه ناخواه بدون توجه به ریشه آن، تبدیل به سیاست زدگی و فرهنگ عمومی جامعه شده و خواهد شد.

در این جا این پرسش باید مطرح شود که آیا واقعاً نیاز هست مردم یک جامعه تا این حد سیاست زده باشند؟

در اختلافات سیاسی که در هر کشور دمکراتیک به معنی خاص آن به وجود می آید به جای آنکه هر دسته و جناجی مولفه های سیاست زدگی را دنبال کنند که نتیجه ای جز ایجاد تنش و بر هم زدن آرامش مردم و ایجاد کدورت و نفرت میان مردم یک شهر یاسازمان و کشور چیز دیگری نخواهد داشت. باید تلاش گردد از طریق مسیر مشروع و نهادهای دمکراتیک خواسته های خود را دنبال کنند.

براستی اگر در جامعه نهادهای دمکراتیک ،احزاب نیرومند،مطبوعات شجاع و مستقل و نیز متوجه وحافظ خط قرمزها وجود داشته باشد و وظیفه و تقسیم کار نظارت بر قدرت و پیشبرد جامعه را بر عهده داشته باشند دیگر نیازی به سیاست زدگی جامعه مدرنخواهد بود؟ . ایجاد دودستگی و خدای ناکرده کینه و نفاق درمیان مردم که عوارض بسیاری برای جامعه مردم سالار دینی خواهد داشت از نشانه های سیاست زدگی افراطی است که باید به عنوان یک هشدار بدان توجه شود.

با پیشگیری از سیاست زدگی در جامعه ، فضای مساعدی برای رشد و بالندگی کشور در همه عرصه خصوصا اقتصاد مقاومتی رامهیا نماییم.

بر همه مسئولان و دست اندرکاران و ارباب قدرت لازم است که با کمی از خود گذشتگی و خود را حق مطلق ندیدن و دیگری را باطل نپنداشتن و گوش دادن به حرف و سخن و گلایه ها و نقد های دلسوزان این آب وخاک که در جهت مشروع سخن می گویند ،با کمکیکدیگر ،آرامش و آسایش و امید را به جامعه در سطح وسیع تر بازگردانیم و عرصه را برای دشمنان ایران و ایرانی مساعد نکنیم!

   موضوع سخن امروز مردم ما ،سیاست زدگی مرئی ونامرئی افرادی از جامعه ایرانی است؛ که گاه وبی گاه سبب آشفتگی ها در بعضی از سازمان ها ، مجامع علمی ودانشگاهی، وبسط آن به درون جامعه  می شوند که عالمان بدور از سیاست زدگی باید استراتژی و درمان آن را هر چه بیشترتبیین وتعیین کنند.

فرهاد پردخته

 

14380610577

About سردبیر

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …