چاپ مطلب چاپ مطلب

نقش اسطوره ها در تاریخ اساطیری و جنبش های اجتماعی/ جلال میرزاآقایی

اختصاصی همای گیلان: تاسیس اولین شکل حکومت داری با ورود ماد ها به این سرزمین که بعد ها به نام ایران خوانده شده شکل گرفت,شاید هیچ سرزمینی به اندازه این اقلیم جغرا فیایی مورد تاخت و تاز و هجمه قرار نگرفته باشد.تاریخ اسطوره ها و تراژدی درد ناک آن نمی تواند در نگارش و کتابت خود ,در به مسلخ بردن و تکه تکه شدن این سر زمین چشم ببندد.سفاکی فاتحان بیگانه و بی دفاعی مدافعان ,آنچنان سوز و گدازی در گنبد افلاک تاریخ ساری و جاری ساخت که وجدان ها و قلبها خونین و سرها در جبین کند.

%d8%ac%d9%84%d8%a7%d9%84-%d9%85%db%8c%d8%b1%d8%b2%d8%a7%d8%a2%d9%82%d8%a7%db%8c%db%8c

فردوسی بزرگ در حسرت فرو خورده تاریخی خود ,اسطوره رستم دستان را برای حفظ کیان و نیاکان سرزمینی ,در بطن و متن قرار داده تا زایمان تاریخی کند و فرزند خلف را برای حفظ و حراست مام وطن ,آماده جانفشانی کند.اسطوره سازی بخش غنی و مسلط ادبیات تاریخی ما را شکل داده است و گریزی هم نیست و ظهور و بروز این پدیده در حوزه های دیگر تحولات تاریخی و اجتمایی ,ایجاد مشکل و انسداد در حرکت رو به جلوی روند شکل گیری جنبشها کرده است.سکوت و سکون را با انتظار غیر فلسفی و غیر عقلایی در پا به میدانی ,ژان والژانها و رستم دستان ها تو جیه نکنیم که هیچ کمکی به غنا و تعمیق جنبش فرو خورده تاریخی نخواهد کرد.

سر انجام این قلم و قدم و پادر میانی و میدان داری فردوسی بود که زبان و فرهنگ پارسی از گزند و کمند رهانید تا جاییکه به اعتراف مرحوم محمد حسنین هیکل ,که ایرانیان با داشتن فردوسی از تاریخ و زبان و ادبیات فارسی بخوبی پاسداری کردند و ما نتوانستیم چون دارای چنین شخصیت پا به میدان تاریخی نبودیم.در مسیر حرکت تاریخی جنبشهای اجتمایی ,اسطوره سازی نه تنها کمکی نخواهد کرد بلکه مانع و رادع خواهد شد واسطوره ها از بطن و متن فاصله گرفته و دست نا یافتنی می شوند که سرانجام در قصه ها و پیام های عاشقانه و دراماتیک ,صحبت از زلف و گیسوو …به میان خواهد آمد.

در گذار از جامعه قبیله ای و اشرافی به جامعه نوین دولتشهری و تبیین نهاد های حامل ارزشهای دموکراتیک ,این فضیلت مسئولیت پذیری است که علاج و درمان درد کند و نه اسطوره سازی و بستر سازی در یک اتو پیای تاریخی.تکیه بر اسطوره ها در مناسبات و تحولات اجتمایی که باید نمادین باشند و نه بنیادین ,فضیلت مسئولیت پذیری از دیگران پرانده و رانده کند و دینامیسم حرکتهای اجتمایی را در مانده کند.باید این نگاه تاریخی را با تاریخ دفن کنیم که تغییر و اصلاح در ساخت و بافت جوامع ,بدست اسطوره ها و حتی نخبگان و الیت انجام پذیر می باشد,قبول کنیم که تحول و بستر سازی از بالا به پایین اشتباه فاحش تاریخی است چون هم نخبگان را به مسلخ می بریم وهم فاصله و شکاف در درک و فهم ,فی مابین اسطوره ها و حواریون نادیده انگاشته شده ودر روند بر نامه ریزی در فلسفه و شیوه همراهی خلل ایجاد میشود.

در دوسده سده اخیر برخی از نخبگان و رجال سیاسی در صدد بودند که در ساخت و بافت جامعه ای که در صدر آن بودند تغییرات و اصلاحاتی انجام گیرد, اگر چه در وجدان تاریخی توفیقاتی بدست آوردند و نامشان به نیکی بر صفحه روزگار بر جا ماند و می ماند اما در یک بستر اجتمایی نا مساعد ,به اسطوره مبدل شدند و قربانی شدند میرزا تقی خان امیر کبیر و میرزا ابو القاسم قائم مقام و دکتر مصدق از نمونه های این بیماری تاریخی اسطوره سازی ما هستند.

/ جلال مبرزا آقایی

 

14380610577

About سردبیر

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …