چاپ مطلب چاپ مطلب

نقدی بر “تحلیلهای تاریخی”در فضای مجازی / جلال میرزاآقایی

اختصاصی همای گیلان: گسترش رو به رشد فضاهای مجازی در سایه تکنولوژی ارتباطات,خیلی از مباحث فلسفی و اخلاقی و تاریخی را پا به میدان کرده است.

بسط و گشایش این مباحث در فضای اندک و تقریبا تلگرافی,هر گونه دیالوگ و نقد علمی و فهم مطلب را با مشکل روبرو کرده است.اندیشه ها و تمدن های بشری که در طول و درازا و بر ساخته های تاریخی شکل گرفته اند,چگونه می توان در قالب چندین خط و نوشته تلگرافی و تلگرامی به بحث و گفتگو گذاشت؟ برای کسانی که در مباحث تاریخی و چگونگی شکل گیری تمدن های تاریخی و علل زوال و افول و حتی پروبال و اروج گرفتن آن ,با نگاه تخصصی به تحقیق و پژوهش می پردازند کمتر در فضای مجازی به این مباحث می پردازند چون آب دریا در ظرفی کوچک نگنجد.چون اعتقاد بر این است که بدون کرسی های طولانی و آزاد اندیشی برای مباحث تاریخی,نتیجه ای مترتب نخواهد شد.

%d8%ac%d9%84%d8%a7%d9%84-%d9%85%db%8c%d8%b1%d8%b2%d8%a7%d8%a2%d9%82%d8%a7%db%8c%db%8c
چگونه می توان به نقد اندیشه های سیاسی غرب از سقراط تا ماکیاول را در چند سطر در فضای مجازی پرداخت؟ ویا تناقضات مفهومی تاریخی را در زایش و مرگ تمدنها را در فضای مجازی بررسی و تحلیل و به نتیجه رسید؟
ساموئل هانتینگتون در “تئوری بر خورد تمدنها “همه منازعات و جنگهای بعد از دوران جنگ سرد رامعلول اختلافات فرهنگی و دینی و مذهبی و اعتقادی می داند در صورتیکه ادوارد سعید آنرا افسانه می داند.ابن خلدون در مقدمه,تحولات اجتمایی و اقتصادی جهان اسلام را در قرون هشت و نه را دوران پر افتخار تمدن اسلامی می داند و با بررسی بخشی از شیوه حکومت داری مسلمانان در انضباط مالی و اداری بررسی کرده است .

مرحوم دکتر زرین کوب در دو قرن سکوت نقدی بر عملکرد مسلمانان فاتح در سرزمین ایرانی ما داشته ,اگر چه این مقال به مذاق شهید مطهری خوش نبود.در کتاب “انحطاط و سقوط امپراطوری روم”اثر ادوارد گیبون انگلیسی ,اوج شکل گیری قرون وسطی یعنی از قرن دهم تا پانزدهم میلادی و سقوط امپراطوری روم و شکل گیری دوران سیاه حیات و استیلای کادینالها بعد از اضمحلال سزار ها و کار تاژها ,رنسانس اروپایی و نماد آن انقلاب کبیر فرانسه که شاکله فکری و اندیشه ای آن با دید گاههای امثال وولتر و دانتون و…شکل گرفته است با آمدن فلسفه او مانیسم و همه متحلقات آن ,تسخیر میدان کردند و شدآنچه که امروز شاهدیم .افول و اروج تمدنی در حیات بشری بخشی مدیون در برساخته های رفلکسی(باز تابی) شکل گرفته است یعنی هر جا رشد و بالندگی و زمینه های زایش و تکامل در جغرافیای زمینی و سیاسی وفرهنگی مساعد بود تمدن ها شکل و حیات داشتند در غیر اینصورت به انحطاط رفتند .تمدن های بزرگ الهی و انسانی بعد ها با رفتار و مترو معیار های رفتار حاکمان سرزمینی و جغرافیایی ,حیات و ممات و دوام و بقا یافتند.تمدن بزرگ اسلام با نگاه و اندیشه ها و تعالیم انسانی و الهی پیامبر(ص)به اوج خود رسید و هنگامی که متکی به شمشیر امثال خالدبن ولید شد راه افول در پیش گرفت و به تشکیل حکومت عباسیان و امویان ختم شد .جرجی زیدان معتقد بود که اگر استعداد ایرانی ها نبود تمدن اسلامی اینقدر پیشرفت نداشت.
در پویایی تمدن های تاریخی ,هر جا زمینه های مستعدی وجود داشت تمدن ها و روح انسانی حاکم برآن متبلور و رونمایی شده است و سرشت و استمرار آنها در الحاق تاریخی آن نهفته است درست مثل رودهایی که به یکدیگر می پیوندند و همدیگر را تقویت می کنند و سر انجام به دریاها و اقیانوسها می پیوندند.آشنایی ایرانیان با تعالیم انساز ساز نهفته در قرآن منجر به ساختن یک دایرۀالمعارف عظیم وبزرگ انسانی و عرفانی و حکمت و اندیشه و کلام وفلسفه و…که ازدل این مجموعه ,مولانا و حافظ و سعدی و…..و مشایخ مشهور و محدثان و محققان و منجمان و …پا به عرصه وجود گذاشتند.باز همین زمینه های استعدادی بود که شمشیراز دست مهاجمان مغول گرفته و آنها را مسحور ساخته ,تا که رصد خانه بسازند و خدا را بندگی کنند و “مقبره ای “در خدابنده,بنا کنند .تمدن انسانی را جهانی کنیم تا امثال خاقان چین و خالدبن ولید در ماچین و کاردینالی و مفتی اعظمی و…تیشه بر اندیشه تمدنی ,پیشه نکند.

/جلال میرزاآقایی

 

14380610577

About سردبیر

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …