چاپ مطلب چاپ مطلب

♧ محرومیت و مزیت ♧( ۱ )دکتررحیم پوردکترای اقتصاد

اختصاصی همای گیلان:هر وقت در جایی سخن از محرومیت و مزیت شد ؛ قطعا ما دچار کمیابی هستیم .


یعنی چه ؟ یعنی همه ی افراد یک کشور یا گروه نمی توانند از آن بهره مند شوند !
فرضا یک مسابقه ی فوتبال در استادیوم آزادی تهران برگزار شود .
به دلیل علاقه یا اهمیت آن ؛ تمام صندلی ها پر شود و افراد بسیاری در پشت میله ها مانده اند.
افراد نشسته روی صندلی دچار مزیت و افراد آنسوی میله ها دچار محرومیت شده اند !
این مثال را می توان تعمیم داد و فراوان مثال زد .
از این رو با قاطعیت می توان گفت که نور خورشید و هوا از دایره ی محرومیت و مزیت بیرون است !چرا ؟ چون دچار کمیابی نبوده است !
( آلودگی هوا و نبود خورشید در قطب را نادیده می گیریم !چون وجود دارند اما کیفیت ندارند )!
این امر سبب شد که دانشمندان برای سایر کالاها و خدمات که دچار کمیابی اند ؛ به اقتصاد ( میانه روی ) روی آورند !
میانه روی میانه ولخرجی و خسیسی است !
از اینرو در یونان باستان و در دوران ارسطو ؛ اقتصاد جهان کوچک و محدود بوده است و انسان ها نیازهای محدود و معدودی داشتند ؛ ارسطو اقتصاد را ” علم تدبیر منزل ” بنامد که چگونه فرد ؛ خانواده ی خود را اداره کند !
ازاینرو به علت محدودیت منابع و امکانات ، میانه روی یا اکونومی که لغتی یونانی است بر زبان ها رایج شد و ” اخلاق ” به عنوان توجیه کننده ی روابط اقتصادی و اجتماعی توسط فیلسوفان در یونان وضع شد .
افلاطون استاد ارسطو کتاب مدینه ی فاضله را نوشت و ارسطو طبقه ی متوسط را مطرح کرد که اندیشه این دوفیلسوف در اندیشه فیلسوفان قرن بیست و یک و نظام های اقتصادی کم و بیش جاری است و درطول تاریخ صیقلی خورده و اقتصاد سوئیس و سوئد را به وجود آورده یا اقتصادهای چون آمریکا و ایران و چین را .
البته سوسیالیسم بیشترین تاثیر را از افلاطون گرفته است !چون افلاطون برای دولتمردان و دولتزنان و نظامیان مالکیت قائل نبوده است !
لیبرالیسم هم بیشترین تاثیر را از ارسطو گرفته است که مدافع ” طبقه ی متوسط ” بوده است !
اگر به نظام های موفق و سالم دنیا نظر کنیم در می یابیم آنهایی که ترکیبی از سوسیالیسم و کاپیتالیسم هستند موفق ترند .
سوسیالیسم کامل و تنها ؛ در ۱۹۹۱ پاشید .
کاپیتالیسم کامل و تنها هم در ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۶ فروریخت .
اگر ” کینز “به داد سرمایه داری محض( خالص ) نرسیده بود . الان سرمایه داری به زباله دانی تاریخ افتاده بود .
سرانجام ؛ سرمایه داری و سوسیالیسم ( هردو ) باهم به ” سرعقل ” آمدند و با هم همزیستی می کنند .
البته نسبت و درصد این همزیستی در اسکاندیناوی به سمت سوسیالیسم و دولت می چربد . در آمریکا این نسبت به سمت سهم بیشتر بخش خصوصی می چرخد .
پر واضح است که اقتصاددانان ، فیلسوفان ، مردم بی غرض و مرض ؛ وضعیت و آسایش اسکاندیناوی را به آمریکا ترجیح می دهند !
به زبان دقیق تر ؛ مزیت اجتماعی در اسکاندیناوی بیشتر از مزیت اجتماعی در ایالات متحده است . طبعا ؛ محرومیت اجتماعی در آمریکا بیشتر از اسکاندیناوی است !
پس از نوشته بالا به یک دریافت عمیق می رسیم که در کشورهایی که سهم دولت در ایجاد رفاه اجتماعی ، اشتغال ، درمان کمتر است به همان نسبت ، بیکاری ، بیماری ، نابسامانی هم بیشتر است .
کشور ایران ؛ از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۹۵ چندین بار در دامنه ی لیبرالیسم و سوسیالیسم و یا ترکیبی از این دو غلتیده است .
سال های ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ ؛ ۱۰۰ میلیارد دلار به حلقوم اقتصاد ایران ریخته شد با شیوه ی لیبرالیسم اقتصادی .
یعنی چه ؟ یعنی واردات شدت یافت و ساخت و ساز و راه و راهسازی و دانشگاه و… اما در این میان آسایش و امکانات به عامه ی مردم داده نشد . مثلا بیمه ی کشاورزان ، کارگران ساختمانی ؛ اصلاح دستمزد و حقوق ، بیمه های درمانی ، بیمه ی بیکاری ،
توجه اولیه و اصلی به شهر ها بود و به شهر شهر ها یعنی شهر تهران .
انباشتن کارخانه های متعدد و دانشگاه های معتبر در تهران و گسترش چند کلانشهر مانند تبریز ، اصفهان ، شیراز و… دقیقا یک طرح امپریالیستی بود .
بی توجهی اساسی به روستاها و توجه اساسی به کلانشهرها ؛ پدیده ای به نام
” کوچ “”را در اقتصاد ایران ؛ دائمی کرد !
بی هیچ تردیدی ، امروزه همه اقتصادی پیشرفته ؛ بین ۵ تا ۲۰ درصد نیروی کارشان ؛ در بخش کشاورزی فعالند .
پس نفس کوچندگی ایراد ندارد اما همزمان باید :
الف : تولید کشاورزی فزایندگی سالانه ی خود را حفظ کند .
ب : کوچندگان جذب اقتصاد شهری شوند !
ج: پدیده حاشیه نشینی روی ندهد .
د:ماندگان در روستا و کوچندگان در شهر ؛ درآمد سرانه ی سالانه شان ؛ فزاینده شود !
س: خدمات عمومی در روستا و شهر فراگیر و همگانی شود .
هیچکدام از پنج شرط بالا ؛ ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ در اقتصاد ایران اتفاق نیفتاد !/باکانال همای خبر همراه شوید

About سردبیر ارشد

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …