پسر نوجوانی که برای کشتن دوستش، دو سال نقشه کشیده و سرانجام او را از پا درآورده بود، درحالی با حکم قضات دادگاه کیفری از قصاص گریخته بود که دیوانعالی کشور این حکم را نقض کرد. چرا که آنها معتقدند، عامل قتل، هنگام ارتکاب جنایت از رشد عقلی کافی برخوردار بوده است.
همای گیلان: به نقل از روزنامه ایران، پسر نوجوانی که برای کشتن دوستش، دو سال نقشه کشیده و سرانجام او را از پا درآورده بود، درحالی با حکم قضات دادگاه کیفری از قصاص گریخته بود که دیوانعالی کشور این حکم را نقض کرد. چرا که آنها معتقدند، عامل قتل، هنگام ارتکاب جنایت از رشد عقلی کافی برخوردار بوده است. بدینترتیب عامل جنایت بار دیگر پای میز محاکمه ایستاد. صبح دیروز متهم نوجوان از کانون اصلاح و تربیت به شعبه هفتم دادگاه کیفری انتقال یافت و برای دومین بار پای میز محاکمه ایستاد. بیست و هفتم آبان سال ۹۳، مأموران پلیس شرق تهران، به دو پسر نوجوان مشکوک شدند که در حال انتقال یک کیسه پلاستیکی بزرگ بودند. مأموران گشت وقتی دهانه کیسه پلاستیکی را باز کردند در کمال ناباوری با جسد پسر نوجوانی روبهرو شدند و بلافاصله هر دو را دستگیر کردند. رامین، ۱۴ ساله در نخستین بازجویی راز جنایت را فاش کرد و بازپرس جنایی او را به اتهام قتل محمد به کانون اصلاح و تربیت فرستاد ولی دوست همراهش را بی گناه شناخت.
عامل جنایت، پس از محاکمه در دادگاه کیفری، با توجه به سن اندکش به پرداخت دیه و زندان محکوم شد. اما این حکم از سوی قضات دیوانعالی کشور نقض شد و او بار دیگر پای میز محاکمه ایستاد.
صبح دیروز رامین در شعبه هفتم دادگاه کیفری که به ریاست قاضی امین مقدم زهرا و با حضور قاضی حسینی، مستشار دادگاه، تشکیل جلسه داده بود به دفاع از خود پرداخت.
در ابتدای جلسه نماینده دادستان متن کیفرخواست را بیان کرد و آنگاه اولیای دم (پدر و مادر مقتول) از قضات، خواستار صدور حکم قصاص قاتل فرزندشان شدند. سپس متهم پای میز محاکمه ایستاد تا به سؤالات قضات پاسخ دهد.
چرا دوست خود را کشتی؟
پنج سال پیش و درست روز تولدم درحالی که به خاطر مصرف مشروبات الکلی در حال طبیعی نبودم، از سوی یکی از دوستانم مورد تعرض قرار گرفتم. به همین خاطر تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم.
چطور از این موضوع باخبر شدی؟
بعد از چند روز یکی از دوستانم موضوع را برایم تعریف کرد.
چطور نقشه قتلش را طراحی کردی؟
سعی کردم بیشتر با او رفاقت کنم و یک روز که در پارک بودیم و سالروز تولدم هم بود شوخی شوخی یک تسمه به گردنش انداختم و خفهاش کردم.
چرا موضوع قتل را به دوست دیگرت اطلاع دادی؟
به حمید اطلاع دادم تا به او نشان بدهم که انتقام خود را گرفتهام. بعد وقتی داشتیم جسد را به بیرون شهر منتقل میکردیم مأمور پلیس ما را دید و قضیه لو رفت.
اتهامات را قبول داری؟
بله قبول دارم.
آیا کسی در کشتن مقتول کمکت کرد؟
نه، هرگز. من به تنهایی او را کشتم.
پشیمان هستی؟
بله در این مدت که در کانون اصلاح و تربیت بودم فهمیدم که چه اشتباه بزرگی مرتکب شدهام. ولی افسوس که دیر شده است!
در این جلسه، نماینده کانون اصلاح و تربیت که در جلسه رسیدگی به پرونده حضور داشت گفت: متهم نوجوان شخصیت نابهنجاری دارد و رفتارهای خشونتگرانهاش حاکی از این موضوع میباشد که نیازمند بررسی است.
در پایان جلسه محاکمه، دادرسان دادگاه وارد شور شدند تا رأی خود را درباره متهم صادر کنند.