اختصاصی همای گیلان: یعقوب در اوان جوانی در زادگاهش قرنین به رویگری مشغول بود. پس از مدتی به زرنگ رفت و به کارادامه داد. در این هنگام درآمد ماهیانه وی پانزده درهم بود که آن را با فقرا و دوستان خود تقسیم می نمود. سپس وارد گروه عیاران شد«سبب رشد او آن بود کی بدآنچه یافتی و داشتی جوانمرد بودی و با مردمان خوردی و نیز با آن هوشیار بود و مردانه، هم قریبان او را حرمت داشتی» (گردیزی، ۱۳۸۴: ۲۰۶- ۲۰۵) مرام عیاری موجب توجه یعقوب به فقرا و رعایت جوانمردی در راهزنی شد. یعقوب و عیاران از اموالی که از دستبرد به کاروان های ثروتمندان بدست می آوردند به فقرا و مساکین می بخشیدند.
در مورد چگونگی قدرت گیری یعقوب لیث و عیاران، مورخان مطالب بسیاری نوشته اند و افسانه ها و داستان های مبالغه آمیز بسیاری به وی نسبت داده اند. یعقوب و عیاران برای راهداری و هدایت کاروان ها راه را می بستند و از ثروتمندان باج می گرفتند (عوفی، ۱۳۷۳: ۱۲۱- ۱۱۸). همچنین نوشته اند یعقوب و یارانش یک روز در هفته در دروازه شهر به بازی «امیر و وزیر» می پرداختند. صالح بن نصر امیر سیستان روزی نزد ایشان رفت و یعقوب که در نقش امیر بود دستور داد صالح را از اسب پیاده کنند (منهاج السراج، ۱۳۶۳: ۱۹۷ . شبانکاره ای، ۱۳۷۶: ۱۹). پس از آن صالح به دوستی با یعقوب پرداخت. با درگذشت صالح، برادرش درهم بن نصر جانشین وی شد (ابن اثیر، بی تا: ج۱۲: ۴۹). ورود یعقوب به سپاه درهم را بدینگونه نوشته اند که شبی یعقوب به قصد دزدی وارد خانه درهم شد و اموال زیادی جمع کرد. در میان اموال شئی شفافی دید و فکر کرد جواهر است و آن را به زبان خویش نزدیک کرد و متوجه شد که نمک است، به پاس خوردن نمک، اموالی که جمع کرده بود را گذاشت و رفت. هنگامی که درهم از این جریان مطلع گردید دستور داد به دزد امان دهند تا خود را معرفی نماید. یعقوب نزد درهم رفت و انصرافش از دزدی را «حق نمک» یاد کرد (مستوفی، ۱۳۶۲: ۳۷۰ . خواندمیر، ۱۳۵۳: ج۲: ۳۴۵). بدین-ترتیب جوانمردی یعقوب مورد قبول درهم قرار گرفت و او را به امیری لشکر خویش برگزید. اما باتوجه به اینکه یعقوب از دوستان صالح برادر نصر بود و سپاهی متشکل از عیاران داشت چنین داستانی را برای ارتقا مقام وی نمی توان به سادگی پذیرفت.
همزمان با تکاپوی یعقوب برای کسب قدرت، «ابراهیم بن حضین» والی سیستان بود. او حکومت نواحی مجاور سیستان نظیر هرات و بست را به فرزندان و خویشاوندان خود سپرد. روابط نزدیک والی سیستان با خوارج و خشکسالی و مرگ و میر ناشی از بیماری، موجب نارضایتی مردم و قیام علیه وی گردید (تاریخ سیستان، ۱۳۸۱: ۱۹۹ . منهاج سراج، ۱۳۶۳: ۱۹۷). از جمله این قیام ها می توان به قیام «عشان بن نصر»، «احمد قولی» و «صالح بن نصر» اشاره نمود (تاریخ سیستان، ۱۳۸۱: ۲۰۱- ۲۰۰). پیوستن سپاهیان یعقوب به جانبداری از صالح موجب افزایش قدرت وی در برابر والی گردید. پس از چندین مرحله نبرد و تدابیر جنگی، سرانجام اتحاد میان ایشان موجب پیروزی آنها شد (منهاج سراج، ۱۳۶۳: ۱۹۷ . تاریخ سیستان: ۱۳۸۱: ۲۰۱).پس از آن، اختلاف بر سر تقسیم غنائم میان صالح و یعقوب بروز نمود. در جنگی که میان ایشان روی داد، یعقوب پیروز شد و به سیستان بازگشت.اما دربازگشت به سیستان متوجه شد که در غیاب وی مردم با درهم بن نصر بیعت کرده اند. درهم نیز یعقوب را به فرماندهی سپاهش منصوب نمود (تاریخ سیستان، ۱۳۸۱: ۲۰۶- ۲۰۷). موفقیت-هایی که یعقوب در جنگ علیه خوارج بدست آورد موجب شهرت و اعتبار وی گردید و برتری او را بر درهم به اثبات رسانید. درهم که موقعیت خود را متزلزل دید، دستور قتل وی را صادر نمود. اما یعقوب از این توطئه آگاهی یافت و درهم را اسیر کرد. بدین ترتیب مردم با یعقوب بیعت کردند (ابن اثیر، بی تا: ج۱۲: ۴۹ . تاریخ سیستان، ۱۳۸۱: ۲۰۷) و این امر موجب قدرت گیری یعقوب لیث و تشکیل حکومت صفاریان گردید.
Tags چگونگی قدرت گیری یعقوب لیث صفاری/تهیه کننده : علی غلامرضایی مدرس دانشگاه و پژوهشگرتاریخ ایران
Check Also
حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!
حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …
درود فراوان استاد عزیزم جالب بود . تشکر
سلاااااااااااااام و دروووووووووووود بر استاد عزیز
واقعا حکایت جالب و آموزنده ای بود.
سلام
بسیار اموزنده و جذاب بود
سپاس