همای گیلان: تنها چند ساعت به انتخاب بزرگ برای رشت باقیمانده است. دوست داریم باور کنیم که همهچیز همینقدر شفاف است و عیان؛ یعنی حدود ۳۰ تن نامزد صندلی شهرداری رشت شدهاند. ۱۱ عضو شورای شهر بر اساس پارامترهای کاملا علمی و سنجشهای مدیریتی از بین آنها ۵ تن را واجد شرایط تر از دیگران تشخیص دادند.
دوست داریم باور کنیم که ۱۱ عضو شورا بدون ذهنیت جانبدارانه و بر اساس کارنامه مدیریتی این ۵ تن در نشستهای خصوصی شنونده طرحهای آنها برای مرکز استان بودهاند و طی دو روز گذشته هم اعضای شورا در صحن علنی پارلمان شهری با حضور رسانهها پای صحبتهای کاندیداهای مدنظر نشسته و گاه سوا لاتی هم از آنها برای چگونگی اداره شهر پرسیدهاند.
اما اینکه «دوست داریم» تنها صورتمسئله را مشاهده کنیم و تحولات اخیر را شفاف فرض کنیم با اصل کار روزنامهنگاری منافات پیدا میکند. مخصوصاً روزنامهنگاری در کشوری جهانسومی. جایی که اگر نگوییم تمام معادلات که بیش از ۹۰ درصد آن پشت درهای بسته و غیر شفاف تعیین و تکمیل میشود و بعد از تصمیمگیریهای نهایی نمایشی کاریکاتور گونه از دموکراسی مقابل رسانهها و در محضر افکار عمومی اجرا میشود. البته گاه مانند امروز فردی مانند حامد عبدالهی عضو شورای شهر رشت ارائه این «نمایش» را هم لازم نمیداند و هنگام ارائه برنامههای مسعود نصرتی یکی از کاندیداهای سمت شهرداری رشت صحن شورا را ترک میکند. شاید او در همین ابتدای فعالیت شورای شهر، کاری مهمتر از شنیدن برنامههای یکی از جدیترین کاندیداهای پست شهرداری رشت داشت!
تنها چند ساعت به انتخاب شهردار رشت از بین ۵ گزینه نهایی مدنظر شورای شهر باقیمانده است. شهرداری که باید با رای ۱۱ عضو شورای پنجم انتخاب شود. ۱۱ عضوی که به نظر میآید همگرایی حداقلی بین آنها وجود ندارد و برخلاف بسیاری از شهرها که به لطف پیروزی لیستهایی با مشی سیاسی و اهداف اجتماعی روشن شاهد آرای بالا و قاطع به شهردار منتخب بودیم در رشت این اتفاق نخواهد افتاد.
دوست داریم باور کنیم که شهردار رشت بر اساس برنامه و رزومه مدیریتی مشخص میشود و نه بده بستانهای خاص و تعاملات غیر شفاف. واقعیتها اما حکایت از اتفاقات دیگری در پس پرده میدهد. در روزهای گذشته خبرهای عجیب زیادی از تلاشهای تیم یک نامزد برای «تغییر و تامین نظر» رای دهندگان یا افراد نزدیک به آنها با بخششها و پیشنهادهای عجیب به گوش رسیده است که امیدواریم این اخبار به آستان ارگانهای نظارتی هم رسیده باشد.
خبرهای دیگری هم مبنی بر تعیین خط و خطوط از سوی افراد و ارگانهای غیر مرتبط با شورا و شهرداری و تعیین خط قرمز برای عدم انتخاب یکی از کاندیداها منتشرشده است که در صورت صحت میتوان قاطعانهتر «انتخاب» شهردار از سوی منتخبان مردم را نمایشی غمانگیز و برداشتی آزاد از دموکراسی فرض کرد.
شنیدههای موثق از تصمیم چند عضو شورای شهر برای رای به مسعود کاظمی یکی از ۵ گزینه شهرداری رشت «تحت هر شرایطی» حکایت دارد. این چند عضو شورای شهر نه سابقه محمد زالفی برایشان اهمیت دارد و نه حسن سابقه و مدیریت کاملا مرتبط مسعود نصرتی برای تکیه زدن بر صندلی شهرداری.
آنها محمد زالفی را درحرکتی عجیب و دور از پارامترهای توسعه محورانه به دلیل گرایش سیاسیاش کنار میگذارند و نصرتی را به دلیل «غیربومی بودن»! غیربومی بودن در معادلات اقتصادی، فرهنگی، ورزشی و حتی سیاسی جهان امروز از واژههای عجیب است؛ آنهم در کشوری که مردمانش هرروز در شبکههای اجتماعی باافتخار خبر موفقیت و پیشرفتهای ایرانیهای مهاجر در حوزههای علمی تا نمایندگی پارلمان و کرسیهای دانشگاهی در کشورهای مختلف را برای یکدیگر ارسال میکنند.
اینکه کاظمی بهواسطه کدام عملکرد مثبت شایسته نشستن بر صندلی شهرداری مرکز استان تشخیص دادهشده حداقل برای ما بهعنوان رسانهای که تمام جلسات شورای چهارم شهر رشت را با جزئیات کامل پوشش دادهایم، روشن نیست.
آنچه ما از کاظمی در ایام حضور در شورای شهر رشت بهعنوان یک عضو مشاهده کردیم فردی منفعل و بدون برنامه و حلشده در تعاملات ناسالم شورای قبلی بود. مدافعان مسعود کاظمی هم در این مدت توضیح ندادهاند که او در طی ۴ سالی که در شورای شهر حضور داشت کدام طرح کارگشا را در صحن مطرح، از آن دفاع و بر اجرایی شدنش نظارت کرد؟ مردی که تقریباً طی یک سال جلسات شورای شهر را به هیچ انگاشت و یک سال دیگر از عمر شورا هم در هیچ کمیسیونی حضور نداشت و در یک سال اخیر هم که عنوان پرطمطراق ریاست شورای شهر را در اختیار داشت در ابتداییترین مسئله شورا بهعنوان رئیس موفق نشد حتی یک جلسهی رسمی را سر ساعت که نه، با تاخیری کمتر از یکساعته برگزار کند.
اینکه گفته میشود ۷ عضو شورای شهر رشت تلاش دارند تحت هر شرایطی مسعود کاظمی بهعنوان شهردار رشت معرفی شود واقعا با خود اندیشدهاند که او با کدام توان مدیریتی قرار است شهرداری رشت را مدیریت کند. ارگانی که طی ماههای اخیر به عرصه اتفاقات عجیب و محیرالعقول تبدیلشده است. نهادی که بهواسطه خیانت و بیتدبیری شمار زیادی از نمایندگان مجلس و مدیران استان طی سالهای گذشته، به محلی برای جذب بیحسابوکتاب نیرو تبدیلشده است. تا امروز گفته شود مرکز استان هزاران نیروی مازاد بر نیاز دارد که بدون تعریف کار مهم فقط حقوق دریافت میکنند و هرماه حدود ۸۰ درصد بودجه شهرداری که باید صرف عمران و توسعهی شهری شود را به خود اختصاص میدهند.
مسعود کاظمی با کدام مِتُد، توانایی تعدیل و یا به شکلی آرمانخواهانه تعریف «کار» برای نیروهای مازاد شهرداری را دارد؟
کدام طرح و برنامه او اعضای شورای شهر را مجاب کرده است که بیتفاوت از کنار گزینههایی چون زالفی و نصرتی بگذرند؟
کسانی که این روزها مدافع انتخاب مسعود کاظمی تحت هر شرایطی هستند دور نیست که باید پاسخگوی انتخاب نادرست خود باشند. مخصوصا اصلاح طلبانی که به دلیل برخی اختلافات داخلی انتخاب خود را یار قدیمی فرماندار دولت احمدی نژاد قرار داده اند.
چون مانند روز عیان است که چنین گزینه متوسطی هرگز توان مدیریت صحیح و برقراری توازن بین شورا و شهرداری و سازمانهای شهرداری را بر اساس تعاملات روشن نخواهد داشت.
مسعود کاظمی که با ترفندهای مختلف موفق شد رای مردم رشت را به خود اختصاص دهد و دیماه ۹۳ هم در میان تعجب افکار عمومی با ۱۰ رای بهعنوان شهردار رشت انتخاب شد اما موفق به جلب نظر وزارت کشور نشد باید بلندپروازی را کنار بگذارد و در ردههای پایینتر«مشق مدیریت» و نه اخذ «مدرک مدیریت» با حرفوحدیثهای فراوان کند.
البته اینکه فردی آنقدر اعتمادبهنفس دارد که باسابقه کارشناسی فرمانداری و ۶ ماه مدیریت پرحاشیه در سازمان تاکسیرانی و عملکرد غیر شفاف و ناکارآمد در شورای اخیر خود را شایسته نشستن بر صندلی شهرداری رشت بداند طبق روال انتخاب مدیران در ایران بهویژه بعد از دوران ۸ ساله حضور محمود احمدینژاد و تیم همراهش عجیب نیست. اما از جمعی که عنوان شورای شهر و نمایندگان مردم در پارلمان محلی را یدک میکشند انتظار میرود ساعاتی مانده به انتخاب کمی به خود، گزینه منتخب و افراد شایسته این لیست بنگرند. لازم است آنها در لغتنامهها یکبار دیگر معانی کلماتی مانند وطن، شهر، کلانشهر، خیانت، خدمت، انتخاب شایسته و بده بستان را بخوانند.