اختصاصی همای گیلان: بیست و چهار سال است که با رسانه های محلی سروکار دارم. اول ، درک راهبردی از آنها نداشتم. هرچه پیش می رفتم با قدرت نرم این رسانه ها ، عمق تاثیرگذاری روزافزون و مرجعیتی که نزد مردم دارند بیشتر آشنا می شدم. سال های سال است که فراتر از هرچیز ، دغدغه آنها را دارم.این رسانه ها ، افکارم را در تمامی نواحی و مناطق سراسر کشور به ملت معرفی کرده اند.اگر نبودند رسانه های محلی ، “کمپین مجلس مستقل آینده” برای اولین بار در تاریخ رسانه ثبت نمی شد و قدرت معجزه گر رسانه های محلی را در تحولات اجتماعی ، همگان نمی دیدند.متاسفم از این که شناخت برخی از برنامه ریزان ارشد کشور از محلی گرایی رسانه همانند وقتی است که من تازه وارد این حوزه شده بودم و حتی کمتر از آن است و نیروهای موثر سیاسی از نقش محوری این رسانه ها و زمینه های فرصت سازی آنها به عمد یا سهو غفلت می کنند.
در آن گذشته های نه خیلی دور و نه خیلی نزدیک ، نشریات محلی آن هم با شمارگان محدود در کنار روزنامه های سراسری پرشمار ، امر خطیراطلاع رسانی به مردمان سرزمین های زرخیز ایران اسلامی را به عهده داشتند اما اکنون شرایط فرق کرده و پوشش رسانه های محلی در ایران صددرصدی شده است و نقطه کور ندارد.محلی گرایی و منطقه گرایی هردو از روندهای غالب در جهان معاصر هستند.محلی گرایی همیشه مترادف با واگرایی نیست.البته تمدن های کهنی در قدیم بوده اند و حال نیستند و یا این که دیگر به شکل اولیه وجود ندارند.تمدن ایران با این که مرزهای آن تغییرات زیادی یافته ولی چون کوه استوار مانده است.جدایی بخش های زیادی از کشور حاصل تاثیر و تاثر ضعف داخلی و دخالت خارجی بوده است.فراز و فرودهای تاریخی ، ما را به نقطه عطف انقلاب اسلامی رسانده است.چهار دهه از آن معجزه قرن می گذرد و در آستانه دهه پنجم قرار داریم.دولت های متعددی آمده اند و کمتر با دستاوردهای موردانتظار از انقلاب اسلامی و عمقی که در شان پدیدآوران بزرگ آن باشد پایان یافته و رفته اند اما بقایای آن دولت ها رسوب کرده و به تکفیر یکدیگر مشغول هستند.این درحالی است که جنگ و واگرایی و نقش عامل خارجی در سرزمین های پیرامونی به صورت یک روند غالب درآمده و خطر تجزیه ، جغرافیای منطقه را تهدید می کند.
تشبیه هنرنمایی رسانه های محلی به پرواز سیمرغ افسانه ای بر فراز ایران اسلامی بیان دقیقی برای درک راهبردی این رسانه ها در ایران با توجه به تمامی گستردگی جغرافیایی ، سرزمینی و تنوع اقوام و نواحی است و زیباترین نماد همگرایی است.رسانه های محلی همان هدهدهای ایرانی هستند که برای رسیدن به حقیقت باهم یکی شده اند و آن را مدت هاست در خود و در باهم بودن پیدا کرده اند.رسانه های محلی هم به نواحی توجه دارند و هم با این اتحاد که سال های سال شاهد شکل گیری ، رشد و پویایی و کمال قریب الوقوع آن هستم به نقش های بزرگ در این کشور می اندیشند و به حق استعداد آن را نیز دارند و با هم به آنها می رسیم.این رسانه ها با این که در سراسر سرزمین پهناور ایران اسلامی پراکنده هستند اما برآیند ، مافوق تصوری دارند و من پس از این همه سال که با آنها زندگی کرده ام با همه وجود ، آن را می بینم و در آینده نزدیک محقق می شود.ان شاء الله.
رسانه های محلی در پیشانی خانواده بزرگ رسانه در ایران به مردم سرزمین های دور و نزدیک خدمت می کنند ، در نواحی و مناطق مختلف کشور نزد مردم مرجعیت دارند و با اندیشه حفظ و تعالی انقلاب اسلامی به سوی قله های پیشرفت ، خودجوش حرکت می کنند.ای کاش ، این مرجعیت و ذخیره مردمی در حاکمیت ، در جایگاهی بسیار فراتر از این که هست قرار داشت و یک جریان برنامه ریزی شده و مورد عنایت بود!
ضعف مزمن در ایران این است که نسبت به ظرفیت های ملی شناخت نداریم و با برنامه ریزی همه جانبه ، ناآشنا هستیم. اثر برنامه ریزی ناقص از بی برنامگی اگر بیشتر نباشد کمتر نیست.با هیچ یک از این دو ، نمی توان از تمامی توان کشور به خوبی استفاده کرد.اگر به درستی از ظرفیت های سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی ، هنری ، رسانه ای ، زیست بومی ، اجتماعی ، صنعتی ، گردشگری ، شهری ، استانی ، منطقه ای ، قومی ، ملی ، جهانی و اسلامی و دریک کلام ، از قدرت نرم و بی بدیل رسانه های محلی به عنوان مرزبانان فرهنگی کشور بهره می گرفتیم می توانستیم ایران اسلامی را بهتر بسازیم.مردم به این رسانه ها که در متن زندگی و نزدیک آنها هستند اعتماد کامل دارند.آنها را از خود می دانند.ارتباط با رسانه های محلی پیش از سایر رسانه ها برای شناخت پیرامون آنها به یک فریضه واجب در نواحی و مناطق سراسر کشور تبدیل شده است.اگر از وجه سازنده محلی گرایی به درستی بهره نبریم فرصت های داخلی و خارجی از دست می رود.با این که یقین دارم رسانه های محلی در ایران هیچگاه به شکل تهدید درنمی آیند لیکن عاقلانه نیست که برنامه ریزان ارشد کشور نتوانند یا نخواهند از تمامی ابزارهای ممکن و دراختیار در این حوزه به خوبی استفاده کنند.
خدمت رسانی حقیقی ، سخت و طاقت فرساست و مستلزم اندیشه ورزی و اجماع نخبگان محلی و ملی ، برنامه ریزی همه جانبه و واقع بینانه ، اجرای دقیق و فرآیندی برنامه ها ، بررسی پیامدهای درست و نادرست ناشی از اجرا و پذیرش مسئولیت انجام کارها و اصلاح به موقع روش هاست تا از خطر نابودی اجتماعی دور شده و به همه داشته های خویش که حاصل هزاران سال تلاش صبورانه و رو به پیشرفت در راه دشوار ملت-دولت سازی است دست یابیم.
متاسفم از این که از ظرفیت های مادی و معنوی انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ که برگرفته از این راه چندهزار ساله است و به عقیده من ، بسیار فراتر از پیروی از اشخاص خاص و مبتنی بر نظام های فرهنگی ، معرفتی و تاریخی فراوان و همانند اقیانوس ژرفی بوده است ، ما به همین سادگی از کناره آن با بی برنامگی ها و برنامه ریزی های ناقص ، بی غواصی در عمق درحال گذر بوده و هستیم.