چاپ مطلب چاپ مطلب

هراس از ضروری ترین مسائل /دکتر صاحب رهبر کارشناسی فرهنگی اجتماعی سیاسی

اختصاصی همای گیلان: شاید به نظر برسد که جهان امروز، چیزی نیست جز جریان غلبه اقتصاد بر سایر حوزه های زندگی اجتماعی بشر. جنگ¬های فراوان برای توسعه اقتصادی، تصاحب منابع انرژی و حتی اقتصادی شدن جنگ مثل سازمان های پنهان و آشکار فروش سلاح و ده ها مورد دیگر از این دست، مصادیق خوبی برای این ادعا به شمار می روند. حقیقت این است که این برداشت تا حد زیادی اشتباه نیست، اما کامل نیز نیست. میدانیم که علی¬رغم کوشش های بسیار برای یکدست سازی، بنیان های سیاسی و اجتماعی شرق و غرب جهان تفاوت های بسیار دارند. تقسیم بندی کشورها به توسعه یافته، توسعه نیافته و در حال توسعه یکی از مهمترین تجلیات این تفاوت هاست. این بیان نشان می دهد که اساساً خود ماجرا و مفهوم توسعه اهمیتی والا دارد. این واژه کلی یعنی توسعه چیزی نیست که بتوان آن را به یک یا چند مورد محدود کرد. توسعه چه در فرهنگ شرقی و چه در فرهنگ غربی، چه در آموزه های اسلامی و چه در آموزه های سکولار یا لیبرالیستی به هیچ وجه محدود نمی شود.
قرآن کریم به مؤمنان همواره توصیه می کند که در راه توسعه خصایص شخصی خود و همچنین ترقیات اجتماع مسلمین بکوشند. در حقیقت بارها در قرآن و همچنین آموزه های حضرت ختمی رسالت (ص) و ائمه دین (ع) این مسئله آورده شده است که مسلمین در راه کسب علم و بکارگیری آن حریص باشند. این تنها موردی است که حرص در آن منع و نکوهش نشده است. بنابراین نتیجه ای که تا اینجا به دست می آید این است که درباره توسعه از لحاظ نظری و آموزه¬های مختلف تأکیدات واحدی وجود دارد.
در جهان اسلام در طول تاریخ شخصیت های برجسته ای وجود داشتند که این آموزه ها را جدی می انگاشتند. اما پرسش این است که چه پیش آمد که در ایران معاصر این هدف اصلی و ضروری فراموش شده است؟ اجازه دهید که یک دستگاه یا ماتریس فرضی و خیالی ترسیم کنیم و با یک مثال این موضوع را به شکل تاریخی نشان دهیم. این دستگاه فرضی این حُسن را دارد که بجای پرداختن به یک شخص یا مورد خاص، کلیت و بستر اجتماعی آن را مدّ نظر قرار می دهد. در حقیقت امروزه ما نیازمند چنین دیدگاه هایی هستیم. شاید سوءتفاهمی در این مورد به وجود بیاید که بگوید با پرداختن به کلیت ما تمام افراد و عوامل را یک کاسه می کنیم. اما این برداشتی ناصحیح است، زیرا با پرداختن با کلیت ما می توانیم درک درستی از یک روند داشته باشیم. به عنوان مثال، در یک جامعه توسعه نیافته، آن دسته از مسئولینی که آگاهی دقیق اجتماعی برای تحول اجتماع خود بهره مند نیستند، به زوایای فردی توجه بیشتر نشان نمی دهند. با فزاینده شدن رقابت¬ها برای کسب وجاهت های مالی و قدرتی، نزدیکترین راه برای این دسته از افراد اختلاس و خارج کردن مناسبت های مالی و اقتصادی از جریان صحیح آن است. برای این دسته افراد کسب قدرت یا ثروت بیشتر میسر نمی شود مگر از راه حفظ و ایزوله سازی افراد اجتماعی زیر یک چتر ناآگاهی. به عبارت دیگر مردم باید ناآگاه و غافل باقی بمانند تا اینها بتوانند به ثروت و قدرت بیشتری برسند. تناقض ماجرا درست در همین نقطه است که روی می دهد و همه چیز آشکار می گردد. ابعاد این ناآگاهی در تمام حوزه ها تسرّی می یابد. به عبارت دیگر رشد فن آوری، فرهنگی و سیاسی در کنار ترقی آگاهی اجتماعی مردم باعث می شود که نسبت به ثروت ها و قدرت های نامشروع مطالبه داشته باشند. حال اگر اجتماع در حالت توسعه نیافته باقی بماند، نسبت ثروت و قدرت این افراد همچنان بیشتر و بالاتر می ماند. اما این در حالی است که خود این افراد نمی دانند که می توانند با ترقی توسعه و اگاهی اجتماعی همین قدرت و ثروت را از مسیرهای درست به دست آورند. آموزه های مقدس اسلام به ما خاطر نشان می سازد که هیچ تهدیدی نباید متوجه مالکیت خصوصی شود. ثروتمند بودن و تلاش برای کسب و رونق و توسعه اقتصادی بیشتر نه تنها گناه نیست بلکه مستحب نیز هست. به عبارت دیگر نگاه های تک محورانه و فردی گرایانه در ساختار توسعه جایی ندارند. آنها در بهترین حالت نمی توانند در مسیر پیشرفت مثمر ثمر باشند و در حالت های بد نیز بسیار بوده اند که به انواع فساد مالی و اختلاس منجر شده اند.
برای توسعه، زدودن خرافات امری دائمی و تمام ناشدنی است. خرافات فقط منحصر به یک دیدگاه عقب مانده یا قبایل بدوی نیست، خرافات در زندگی ما در صورت های مختلفی حضور دارد. این که ضرورت ها را ندانیم و یا آنها را انکار کنیم و حتی بدتر از آن، از ضروری ترین مسائل و پرداختن به آنها هراس داشته باشیم، نشانه ای از خرافی بودن است. در ایران اسلامی به برکت انقلاب سطح شعور عمومی به درجه ای رسیده است که مردم به دوست و دشمن خود آشنا و واقف اند. حضور همیشه در صحنه آنها که غالباً خود جوش و از روی عشق و علاقه به انقلاب و نظام است مؤید این امر است. بنابراین ضرورتی ندارد که بجای پرداختن به سمائل ضروری که همانا توسعه اقتصادی و سیاسی و معیشتی است، به مسائلی پرداخته شود که خود مردم بهتر از همه می دانند. این مسئله بصیرت امام راحل را نشان می دهد که معتقد بودند مردم ولی نعمتان انقلاب هستند.

با کانال همای خبر همراه باشید

About عطیه نصرتی

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …