همای گیلان، یک کارشناس صنعت چای استان گیلان گفت: علیرغم افزایش تولید برگ سبز، صادرات چای در سالجاری کاهش یافته است.
پس از گذشت بیش از ۱۰۰ سال اکنون یک منظره را میبینیم، واردات و واردات و واردات و آن هم با چه مبالغی. شکی نیست که محدودیت سطح کشت چای و عدم هماهنگی میزان تولید داخلی با نیاز مصرفی کشور یکی از عوامل موثر در این زمینه بوده است. اما از این هم نمیشود، گذشت که در همان سطح محدود باید از سرمایههای صرف شده و نیرو و شوق عوامل فعال در این حوزه حمایت معقول به عمل آید.
سخنی با رییس سازمان چای کشور؛
آمارهای رسمی منتشر شده اطلاعاتی درباره وضعیت صادرات چای ایرانی در سال ۱۳۹۵ منتشر کرده است. اگرچه این آمارها در یازدهمین ماه سال ۱۳۹۶ منتشر شده اما نکاتی قابل تامل دارد.
حذف برخی کشورها از بازارهای صادراتی ایران
براساس آمارهای منتشر شده صادرات چای ایرانی در سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ با افت و خیزهایی همراه بوده است، اما هیچگاه حجم صادرات این بخش به ۴۰ میلیون دلار هم نرسیده است، در واقع به استناد آمار میتوان گفت که سال ۱۳۹۳ سالی بود که صادرات این بخش از نظر ارزش در اوج قرار داشته و در نهایت به ۳۶.۷ میلیون دلار رسید.
در این سال صادرات وزنی نیز بیش از ۳۴ هزار تن بود، اما در سال گذشته تنها ۲۰ میلیون دلار چای به وزن ۱۴ هزار تن صادر شده است که این رقم در قیاس با یک سال قبل از آن از نظر ارزش حدود ۵۰ درصد کاهش داشته است از نظر وزن نیز کمی کمتر از ۵۰ درصد شاهد کاهش حجم صادرات بودهایم.
از ترکیه، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و آذربایجان به عنوان بازارهای هدف سال گذشته یاد شده است که در سالهای قبل نیز ترکیب کشورهای هدف این بخش تقریبا مشابه بوده است. البته در برخی سالها کشورهایی مانند روسیه، آلمان، اندونزی، افغانستان، عراق، امارات متحده عربی و حتی هند نیز جزو بازارهای صادراتی ایران بودهاند. به استناد آمارهای موجود در سال گذشته ۵۶ درصد از چای ایرانی به جمهوری آذربایجان، ۱۵ درصد تاجیکستان، ۱۴ درصد ازبکستان، ۱۱درصد ترکمنستان و چهار درصد به ترکیه صادر شده است.
واردات ۲۴۸ میلیون دلاری انواع چای
به استناد آمارهای موجود بازار واردات چای ایران بیش از همه در اختیار کشور امارات قرار دارد و هند به عنوان بزرگترین تولیدکننده چای دنیا در رده دوم واردات کشور قرار میگیرد. بدین ترتیب سهم کشورهای وارد کننده چای به ایران در سال ۱۳۹۵ عبارت بوده از امارات متحده (۵۲ درصد)، هند (۴۱ درصد)، کنیا (چهار درصد)، ترکیه (دو درصد) و سریلانکا (یک درصد).
طبق آمارهای موجود میتوان گفت سال گذشته یکی از سالهایی بوده است که واردات انواع چای به کشور رونق نسبی داشته و ۵۳ هزار و ۷۰۰ تن انواع چای به ارزشی بالغ بر ۲۴۸ میلیون دلار وارد کشور شده است که این رقم در قیاس با ارزش صادرات بیش از ۱۲ برابر بیشتر است. این در حالی است که میزان واردات حجمی چای در سال ۱۳۹۴ معادل ۵۱ هزار تن بوده است.
اما در کنار کاهش صادرات و افزایش واردات، طبق این آمارها میزان تولید برگ سبز چای در سال گذشته ۱۲۰ هزار تن بوده است که این رقم در قیاس با مدت مشابه سال قبل حدود دو برابر رشد داشته و از ۷۰ هزار تن به این رقم رسیده است.
طبق آمارهای جهانی نیز در سال ۲۰۱۶ میلادی ارزش صادرات چای در کل دنیا رقمی بالغ بر هفت میلیارد و ۳۲۱ میلیون دلار بوده است.
مشکلات تولید و صادرات چای
ناگفته پیداست سر راه صادرات چای ایرانی و همچنین تولید آن مشکلات متعددی وجود دارد. از جمله مشکلات حوزه تولید چای میتوان به مواردی مانند راندمان پایین تولید، کوچکی و پراکندگی باغهای چای، فاصله نامناسب این باغها تا کارخانههای چایسازی دانست که سبب فشردگی و گرم شدن برگهای چای و کاهش کیفیت آنها میشوند، اشاره کرد.
از جمله مشکلات موجود در صادرات چای نیز میتوان به بحث قاچاق گسترده این محصول به کشور اشاره کرد که وضعیت بازار داخلی و صادرات را مخدوش کرده است. از سوی دیگر محدود بودن بازارهای صادراتی و بالا بودن تعرفههای گمرکی چای خشک و عدم ثبات قیمت در بازارهای صادراتی از دیگر مواردی است که سر راه صادرات انواع چای ایرانی سد ایجاد میکند.
وقتی کارشناسان در تهران نشستند، دوختند و بافتند و گفتند: «نمی شود» چرا شما نتوانستید تهرانی مبتلا به دغدغه واردات و سود مضاعف را مجاب کنید که «می شود» فقط کافیاست زنجیره ارزش صنعت چای را باز تعریف کنیم.
نمی دانم در امثال و حکم علامه دهخدا یا جای دیگر این ضرب المثل زیبا را خوانده بودم: «آفتابه لگن هفت دست،شام و ناهار هیچی». حکایت امروز بسیاری از سازمانها و نهادهای خدمترسان ما بیشباهت به تمثیل این ضرب المثل پر مغز نیست.
برای مثال ما موسسه عریض و طویل تحقیقات برنج داریم اما کشاورز ما واریته بومی میکارد یعنی موسسه مزبور توان رقابت علمی واجرایی با یک دهقان بیسواد که بهصورت تجربی واریته هاشمی را در بازار تثبیت کرده ،ندارد.
این قاعده البته قابل تعمیم به پژوهشکده چای کشور (همان مرکز تحققیات چای سابق) هم هست؛ چرا که بسیاری ازکارمندان این مرکز به اعتبار تیتر پژوهشی آن نهاد جلیل القدر، عضو هیات علمی هستند و حقوق آنچنانی میگیرندو مزایای آنچنانیتر نصیبشان میشود؛ گوارای وجودشان اما از حل معادله چای و ارائه طریق به سهمشان برای خروج از بحران این صنعت عاجزند. بلا تشبیه انگار تکرارتمثال آن شترمرغ معروف که نه بار میبرد و نه میپرید، است زیرا اینان در پاسخ به هر سوالی میگویند از تهران تصمیم میگیرندو ما فقط مجری هستیم، خب اگر این طور است، پس چرا اسم پژوهشکده بر خود نهادهاید؟روزگار سیاه صنعت چای
شما در پی تحقیق وتحقق چه هستید؟ وقتی وسعت باغات چای گیلان ومازندران از ۳۲هزار هکتار به حدود۲۵هزار هکتار رسید، شما چه تحقیق عملیاتی واجرایی برای چرایی این معضل انجام دادید؟ وقتی چای بنجل و پراز اسانس و عطر سرطانزا به بازار کشور سرازیر شد شما چه پژوهشی در مورد مزیت چای ایرانی وعدم استفاده از حتی یک قطره «سم» درتولید این محصول کردید وچه برنامهای برای معرفی این مزیت به بازار مصرف داشتید؟
وقتی کارشناسان در تهران نشستند، دوختندو بافتندو گفتند: «نمی شود» چرا شما نتوانستید تهرانی مبتلا به دغدغه واردات و سود مضاعف را مجاب کنید که «می شود» فقط کافیاست زنجیره ارزش صنعت چای را باز تعریف کنیم.
مگر شما مرکز تحقیقات چای (پژوهشکده فعلی) نبودید؟ شما نگویید و دفاع نکنید چه کسی بگوید و دفاع کند؟ کار شما مگر همین نیست؟ میفرمایید روش تولید چای ما سنتی است بسیار خوب؛ این یک مزیت است ونه ایراد، برای اینکه میتوان ضایعات ارزان را تبدیل به احسن (همان داستان تکمیل زنجیره ارزش) کرد چرا راهکار ارائه نکردید؟ چه برنامه مدون (کوتاه،میان وبلند) مدتی مرکز تحقیقات چای برای بهبود حال و روز این صنعت دارد؟
خودمانیم برای تعیین درصد کافئین چای لاهیجان وتفاوتش بادرصد کافئین چای فومن که حاجتی به راه انداختن یک سازمان عریض و طویل نبوده و نیست پاسخ این فقره را میتوان با یک آزمایش ساده وصرف هزینهای اندک پیدا کرد. چقدر خوب میشد که از شما ارجمندان برنامه عملیاتی و اجرایی میدیدیم و دلخوش به معجزات پژوهشی و کرامات علمی شما برای خروج صنعت بی رمق چای از بحران دامنگیر چند ساله میشدیم.
بزرگواران؛ میز ریاست و شوکت مترتبه نوش جانتان، حقوق و مزایای عضویت هیات علمی هم گوشت تنتان اما رسیدگی به درد مردم و پاسخگویی از جانب شما و تمشیت امور هم حق شهروندانی است که از شما تابه حال جز حکم به شیرین دادن شیرینی چیزی ندیدند اگر غیر از این است، بفرمایید پژوهشکده چای برای تردینگ (تجاریسازی) و برندینگ (نشان واره سازی) چای شمال چه کاری کرده است؟ بازاریابی را نمیپرسم چون معلوم است… یا این پژوهشکده کدام «رقم پرمحصول چای» را به چایکاران معرفی کرده تادر چین بهاره بهجای ۳۰۰بتوانند۴۰۰ کیلو چای برداشت کنند؟
اگر کارشناسان شما به وقت اجرای (عاملیت توسعه) خوشه صنعتی چای نگاهی جامع و کامل به مسائل چای میداشتند و پیشنهادهای اجرایی وعملیاتی برای توسعه این صنعت میدادند، دیگر نیازی نبود وکلای گیلانی به ضرب و زورطرح سوال و استیضاح، وزیر کشاورزی رابه گیلان بیاورند و پیکر نیمه جان صنعت چای را نشانش دهند تا او هم در میان راهروهای اداری دهقان گیلانی را دعوت به سبوس خواری کند، دیگر نیازی نبود گردن کج کنیم و خوشحال به خرید تضمینی چای باشیم و وعده پرداخت پول بهزودی بشنویم.
این همه حقارت را تجربه نمیکردیم چون توسعه خوشه چای آن قدر فرصت و موقعیت اقتصادی فراهم میکرد که جایی برای قیل و قال نمیگذاشت. بزرگواران؛ اینها را به عنوان یک روزنامهنگار گفتم تا بدانید که میدانیم چه خبراست. اگر تابه حال چیزی نگفتیم از نجابتمان بود نه حماقتمان…