مرد خشمگین، همسرش را به خاطر اختلاف خانوادگی در خانهشان در چابهار با بیش از ۱۴ ضربه تبر و چاقو بیرحمانه به قتل رساند. او صحنه این جنایت را بازسازی کرد و روانه زندان شد.
همای گیلان، به نقل از رکنا: ساعت ۷ صبح سیزدهم مهر امسال مردی با پلیس چابهار تماس گرفت و از قتل زن جوان همسایهشان در یکی از محلههای چابهار خبر داد. ماموران پلیس آگاهی چابهار و بازپرس کشیک قتل در صحنه جنایت حاضر شدند.
بررسیهای اولیه تیم جنایی نشان داد قربانی بر اثر اصابت ۱۴ ضربه تبر و چند ضربه چاقو از پای درآمده است؛ حتی مقتول با قاتل درگیر شده تا فرار کند اما موفق نشده است. ماموران به تحقیق از دختر ۱۶ ساله وی که تنها شاهد جنایت بود، پرداختند.
وی به افسر تحقیق گفت: پدر و مادرم با هم مشاجره و اختلاف داشتند. شب گذشته من و مادرم در خانه بودیم و پدرم برای دیدار یکی از اعضای خانوادهاش رفته بود. ساعت ۷ صبح روز بعد به خانه بازگشت و سراغ مادرم که خوابیده بود، رفت و داد و بیداد راه انداخت. پدرم عصبانی بود و تبر و چاقو به دست داشت. او بیرحمانه به جان مادرم افتاد. با ضربههای تبر و چاقو، مادرم را مقابل چشمانم کشت. بعد از فرار پدرم، با پلیس تماس گرفتم و همسایهها را خبر کردم.
جستوجوها آغاز شد و همان روز خودروی متهم در خروجی چابهار توقیف و مرد همسرکش بازداشت شد. از او تبر و چاقوی خونآلود هم کشف شد.
متهم به همسرکشی به افسر تحقیق گفت: در اداره آتشنشانی کار میکنم. من و همسرم سالها بود که با هم اختلاف داشتیم و حتی خواستیم جدا شویم که با میانجیگری خانواده و اقوام و تنها دخترمان که ۱۶ ساله است منصرف شدیم. او بعد از دیدار خانوادهاش در تهران، مهریه ۵۰۰ سکهایاش را اجرا گذاشت. همسرم حساب بانکیام را با حکم قضایی مسدود کرده بود و از این کار همسرم عصبانی بودم و تصمیم به کشتن او گرفتم. تبر و چاقو برداشتم و به خانه رفتم. زنم خوابیده بود که بالای سرش رفته و بیدارش کردم. به او گفتم چرا مهریهاش را خواسته و حساب بانکیام را مسدود کرده است. اگر طلاق میخواهد باید مهریهاش را ببخشد و توافقی جدا شویم. با شدت گرفتن دعوا، کتکش زدم و بعد با تبر و چاقویی که داشتم بیش از ۱۴ ضربه به بدن او زدم که فوت کرد.
متهم به قتل بعد از بازسازی صحنه قتل، دو روز پیش روانه زندان شد.
خواهرم را تهدید میکرد
برادر مقتول گفت: دامادمان کارمند اداره آتشنشانی است. او از اقوام پدریمان است. ۲۰ سال پیش با خواهرم ازدواج کرد و دختری ۱۶ ساله دارند. دخالتهای بیمورد خانواده دامادمان در زندگی آنها باعث تشدید مشکلات آنها شده بود. ۱۰سال پیش خواستند جدا شوند که به خاطر دخترشان منصرف شدند. او همیشه ناراحتیاش را از ما پنهان میکرد.
وی افزود: خواهرم مدتی بود که به رفتارهای شوهرش مشکوک شده و تصور میکرد با زنی در ارتباط است. شوهرش یکسال و نیم بود که به او اجازه نمیداد به ملاقات خانوادهاش بیاید. چند هفته قبل از این که به قتل برسد به خانه پدریمان در تهران آمد. بعد از گفتوگو با او متوجه شدیم که شوهرش وی را تهدید کرده که باید همراه او به دادگاه خانواده برود و توافقی جدا شوند. حتی تهدید کرده که اگر خواهرم این کار را انجام ندهد، او را به قتل میرساند. خواهرم به اداره ثبت اسناد تهران رفت و حساب شوهرش را مسدود کرد. همین تهدیدهای مرگبار باعث شد خواهرم چند روز قبل از مرگش به خانه بازگردد. شوهرش او را پیامکی تهدید کرده و خواهرم در پلیس امنیت شکایت کرده بود. قرار بود چهاردهم مهر او به پلیس امنیت احضار شود که یک روز قبل خواهرم را کشت.