اختصاصی همای گیلان، اسفند سال ۹۳ بود. این سال ۹۳ که می گویم یک سال عجیب در تاریخ حرکت های اعتراضی پرستاری در کشور است .و می شود آنرا نقطه عطف تازه ای در پرستاری دانست که خیلی زود و متاسفانه به نقطه متضاد خود مبدل شد.
من به اتفاق همسرم خانم چکامه برای یک تجمع اعتراضی مقابل مجلس به تهران رفته بودیم .یک جمعیت حدود ۲۰۰۰ هزار نفری از پرستاران کشور علی رغم سردی هوا و برف جاده ها خودشانرا به تهران رسانده بودند. تجمع که برگزار شد برنامه ریزی ما برای جشنروز پرستار در استان گیلان شروع شد.
آنزمان حرکت های اعتراضی پرستاران گره خورده بود با انتشار اپلیکیشنهای مجازی .اول وایبر و واتس آپ بود و بعدا به هایک کشیده شد و البته این پرستاران بودند که از هایک استفاده می کردند.معلم ها هم بعدا به این شبکه ها پیوستند که هرگز به گستردگی و قوت کار پرستاران نبود.در آنزمان و در گیلان با تلاش های خانم چکامه ما در ابتدا هفت گروه وایبر و بعدا هشت گروه هایک داشتیم .یعنی حدود ۲الی ۳هزار در نفر از پرستاران گیلانی در اوج فعالیت ها در این گروه ها حضور داشتند.
شب قبل از جشن روز پرستار که قرار بود در سالن بانک صادرات رشت برگزار شود ما که در تهران بودیم با آقای دلسوز و خانم ذاکری در رشت هماهنگ شدیم و یک گروه حدود ۴۰ نفری را آماده کردیمبرای یک حرکت اعتراضی در سالن. آقای شیرزاد و چند نفر دیگر از دوستان که نامشان را بخاطر ندارم و خانم زاهد صفت هم بودند.قبل از ما در خراسان آقایان توکلی و امیرجانی و دوستانشان جشن روز پرستار را مصادره به مطلوب کرده بودند و ما نیز قصد داشتیم با حضور در سالن همین کار را بکنیم.
خانم ذاکری چند نوشته اعتراضی را که مربوط بود به مطالبات پرستاری آماده کرده بود و صبح روز جشن ما که حدود ۲۰ نفری می شدیم وارد جشن شدیم.من و آقای شیرزاد و خانم چکامه کنار هم نشسته بودیم و آقای دلسوز در کنار دوستش پشت ما قرار گرفته بود.سخنرانی دکتر تامینی نماینده رشت که شروع شد ما پلاکاردها را بالا بردیم و به یکباره فضای سالن تغییر کرد. و دوربینها به سمت ما برگشت.
شب قبل خانم زاهد صفت مرتبا با خانمچکامه در تماس بود.زیرا دکتر برزیگر ( ریاست وقت دانشگاه) اجازه سخنرانی به او را که رئیس هیات مدیره نظام پرستاری رشت بود در روز جشن نداده بود .و درخواست های ایشان از دکتر تامینی( نماینده وقت رشت و عضو کمیسیون بهداشت ) هم بجایی نرسید.تامینی مسر بود خودش بجای پرستاران صحبت می کند.قرار بود در این بین آقای دلسوز هم بلند شود و اعتراض پرستاران را اعلام کند ولی ایشان بهردلیلی این کار را نکرد. ولی به یکباره خانم چکامه از جای خودش بلند شد و اعتراضات پرستاری را بیان کرد و به دکتر تامینی اعتراض کرد که چرا اجازه نمی دهند خانم زاهد صفت بعنوان رئیس صنف در رشت سخنرانی کند.دکتر تامینی هم برآشفته شد. ما هم دسته جمعی بلند شدیم و سالن را ترک کردیم و سالن نیز بهم ریخت و مسئولینخیلی زود سر و ته جشن را بهم آوردند.
جشن که تمام شد من خانم چکامه که عصر کار هم بودیم رفتیم چیزی بخوریم ولی من خیلی عصبانی بودم.به ایشان نهیب زدم که :” چرا بلند شدی جز برنامه نبود ، و می دونی درگیری با نماینده مجلس چه عواقبی داره ؟” خانم زاهد صفت هم زنگ زد و خیلی تشکر کرد. چند روز بعد به ما گفته شد از دانشگاه به بیمارستان آریا که محل کار ما دو نفر بود زنگ زده بودند و خواستار اخراج ما شده بودند.که البته چون بیمارستانخصوصی بود تمکین نکرده بودند.بگذریم که آنموقع شایعات زیادی اطراف من بود و همه فکر می کردند پشت من بجایی گرم است و البته پرستارانهم حمایت می کردند.
این خاطره را خدمت دوستان گفتم تا تذکر بدهم تحریم و قهر هیچ موقع حرکت اعتراضی مناسبی( در کنشگری اهم از سیاسی و اجتماعی) نبوده است و البته فرار از مطالبه گریست.سالن ها همیشه پر شده و می شوند، انتخابات هم برگزار می شود.فعالیت های صنفی و سیاسی دغدغه های خودش را دارد ، منمعتقد به این هستم که همیشه باید در گود باقی ماند.اسفند ماه سال گذشته من یادداشتی نوشتم بنام ” پتک نرم باشید تا از میدان خارج نشوید ” ( ۲۶ اسفندماه ۹۶ ؛ گیل خبر ) و این اصطلاح ” پتک نرم ” را از خلیل ملکی سیاستمدار بشدت بحث برانگیز معاصر وام گرفتم . اعتقاد به گفتگو و فهم متقابل بین مسئولین و مطالبه گران جز اصول لاینفک چنین سیاستی است.ما باید یاد بگیریم بالغانه و صبورانه با هم صحبت کنیم.نه آن حرکت اعتراضی آوانگارد سال ۹۳ ما جوابگو بود ( کمااینکه معوقات پرستاری پرستارانبصورت کم سابقه ای تا پایان آن سال پرداخت نشد) و نه این حرکت هایی که تبلیغ می شود بعنوان قهر و عدم حضور در جشن روز پرستار. اینکه ما مداوما بخواهیم کاری بکنیم و ندانیم چکار باید بکنیم نتیجه اش وضعیت کنونی است.
آقای دلسوز که عضو هیات مدیره نظام پرستاری رشت است و مطالبه گری علی القاعده کار ایشان است در کانال خود می نویسد :” نه ماه از سال ۹۷ به پایان رسیده است.سه چهارم از سال تمام شد.یک ریال از مطالبات سال ۹۷ پرستاران گیلانی پرداخت نشده است.حتی یک ریال .از سال ۹۶ نیز دوماه کارانه و سه ماه پول رفاهی همچنان باقیست.در گیلان کسی صدای پرستاران را میشنود؟؟؟۲۳ روز دیگر روز پرستار است و منتظر شوهای آبکی و وعده های تماما دروغ خواهیم بود.از همه همکاران گرانقدرم عاجزانه تمنا میکنم امسال به جبران تمام وعده های دروغین و بی حرمتی هایی که در حق جامعه پرستاری رخ داده است تمام مراسمات روز پرستار را تحریم کنند.”
خب ! متاسفانه دوستان ما در مشی را انقلابی و هدف را اصلاح گرایانه انتخاب می کنند.در صورتیکه هدف باید انقلابی باشد.تفوق امر اجتماعی ( همین دغدغه های معیشتی ) بر امر سیاسی همواره خطرناک است ، زیرا موجب بی نظمی می شود که در آن sunclud ها ( اصلاح از انقلاب فرانسه وام گرفته شده ) خود را مطرح کنند. اینمی شود که چند روز قبل یک خانمپرستاری که خود را نماینده حدود ۳۰ پرستار شرکتی در دو بیمارستان شفا و ولایت می دانسته( و کسی هماو را نمی شناسد) می رود دانشگاه و آشوب بپا می کند با این نیت که باید دانشگاه را ترساند که فلانحق پرستاران را بدهد.من همیشه به دوستان گفته ام به روزی فکر کنید که این دغدغه های معیشتی را نداشتید ، خب ! آنوقت چه می خواستید ؟ این پرسش مهمی است. دوستان ما وارد آوردگاهی می شوند که آنرا ارزیابی نکرده اند .ما با نئولیبرالیسم پزشکی طرف حساب هستیم. از دوستان خواهش می کنم یادداشت اینحقیر را با عنوان ” مرگ کیارستمی و پایان سوژه “( ۱۰ تیرماه ۱۳۹۷، همای گیلان) را بخوانید .من آنجا اشاراتی به این نیولیبرالیسم پزشکی کرده ام.وقتی سلامت را کالا تعریف کنیم حاصلش تبدیل دانشگاههای علوم پزشکی به بنگاه اقتصادی است . در این میان دیگر عدالت معنایی ندارد.
من در هر جشنی که در روز پرستار برگزار شود ، شرکت می کنم در کنار مسئولین هم می نشینم و برای رونق جشن ها هم کمک می کنم. زیرا معتقدم کنشگری شعار دادن نیست.باید حضور داشت تا حرف زد .
#علی_دادخواه
۳۰ آذر ماه ۱۳۹۷