اختصاصی همای گیلان، کتاب” کلبه عمو تام” ،شاهکار بی نظیر “هریت بیچراستو ” یاد آور سوز و گداز انسانیت ِ به بند کشیده شده در هزار توی نظام برده داری ،که تاریخ بسیار از این وقایع در آرشیو خونین خویش دارد.

آبراهام لینکلن فقید درمورد این کتاب ،گفته بود که آتش جنگ های داخلی را استارت زده است و بعد ها فیلمی با مضمون همین کتاب در هالیوود ساخته شد و در کشور ما هم اکران شده است .

تراژدی دردناک کلبه عمو تام و همه کلبه های تاریخ ،آنجاست که انسان گرگ انسان میشود و با تدوین قوانین ،نه تنها انسانها ،بلکه انسانیت را به غل و زنجیر و اسارت می گیرد و باز فاجعه آنجاست که با دگر دیسی بیمار گونه و رویداد های تاریخی و انحراف فرهنگ انسانی ،این پدیده زشت ،پا به پای تاریخ و به شکلی و شمایلی دیگر ،هنوز غل و زنجیر می کشد .
انحرافات فرهنگی ،اندیشه های متصلب سیاستمداران ،ایدئولوژی های خرافی ی مذهبی ،لمپنیزم فکری ،پوپولیسم اجتمایی،و لیست بلند بالایی از بیماری های بشری که زمانی موجد سلاخ خانه های “آشوییتز ” و “گولاک” و “باستیل” و همه و همه در قاموس و نمادی دیگر ،شکیل و شمایل یافته اند .کیست نداند که نیمی از مردم جهان گرسنه اند و از ابتدایی ترین نیاز اولیه بشری ،محروم می باشند و روز بروز بر دامنه این فاجعه افزوده میشود ؟
این جنگ داخلی که آبراهام لینکلن فقید از آن می نالید ،اینبار سرخ و سیاه و سفید و به همان کلبه محقر عمو تام ختم نمیشود بلکه افسونگرایی و افسون شدن روح انسانی در زیر پای ،نه تنها ارابه تاریخ بلکه خرابه های ویران شده روح انسانیت و مسخ روح و روان همنوع انسانی ،منجر شده است .عصر استعمار کهنه و نو و جاذبه فکری مکاتیب لیبرال و بورژوازی های وابسته و دلبسته و خسته و استراتژی قایق های توپ دار هم گذشته و اگر هم چنگ و دندان نشان می دهند فقط و فقط میدا ن بازی را برای بچه ها آماده می کنند تا اذهان و افوا را به سمت و سویی دیگر هدایت کنند و کیست که نداند و نداند که مدت ها پیش ،جنگ را شروع کرده اند و به پیشروی هم ادامه می دهند .
آنان در فرآیند مکتب نئو لیبرالیسم که کاملا یک مکتب اقتصادی است و نه سیاسی ،اقتصاد و بازار و تجارت وپول و سرمایه و تکنولوژی های وابسته به آنرا را در انحصار خویش دارند که اسلحه ای است بسی مرگبار که هنگام تحریم کشور ها ،هزاران کلبه و کشور را به ویرانه تبدیل می کنند که عمو تام حتی در خواب هم تصورش را نمی کند .
با تحریم و عدم دسترسی به دنیای آزاد و امکانات نهفته در روابط متقابل با کشورها ،کالبد و اسکلت و روح و روان کشور و جامعه به نابودی و قهقرا می رود و فروپاشی اقتصادی و سیاسی ،حتمی و اجتناب ناپذیر می باشد .غفلت از قافله پیشرفت ِ رفاهی و اقتصادی و حیات و سرزندگی اجتمایی ،تحت هیچ بهانه ای توجیه پذیر نیست و اندیشه های قهقرایی و آرمان های آخرت گرایانه ،به هیج آخرتی بجز تباهی و شکست ،منتهی نخواهد شد .
مقایسه سر انگشتی فی مابین کشور هایی که زمانی مقایسه و آرزوی رابطه اقتصادی با ما را حتی در خواب هم تصور نمی کردند و هم اینک در بلندای قله ی پیشرفت و توسعه جهانی قرار گرفته اند و دارای جامعه ای شاد و بالنده و با طراوت و حیات اجتمایی پویا هستند ولی در آنروی سکه ،مشاهده وضعیت ما بسیار اسفبار و دل هر وطن پرستی را به درد می آورد.
کجای این معادله تاریخی را ،ما به غلط حل کرده ایم و به چنین سرنوشتی مبتلا گشته ایم ؟
هزاران کلبه های عمو تام ها ،ویرانه و در قهقرای فقر و تنگدستی و فساد سیستماتیک در روابط غیر انسانی حوزه سیاسی ،ویران شده است و شالوده و اساس روابط اجتمایی به فراموشی و فروپاشی مبتلا گشته است .اعتیاد ،فحشا ،فقر ،مواد مخدر ،طلاق ،ظلم ،ووو همان خوانینی هستند که نژاد پرستانه جامعه ما را در چنگال خونین ، گرفتار و طعمه و اسیر خویش کرده اند .هزاران عمو تام وطن در حسرت کلبه ای از امید و فردای دیگر ،و افسوس و صد افسوس از آبراهام لینکلنی که از سراپرده تاریخ ،ندای برابری سفیدان با سفیدان را سر دهد .

جلال میرزااقایی

با کانال همهای خبر همراه باشید