روشنفکری چیست؟وروشنفکر کیست؟/جلال میرزااقایی
عطیه نصرتی
مهر ۱۸, ۱۳۹۸
مقاله
1,079 Views
اختصاصی همای گیلان، تاریخ اندیشه های روشنفکری، شاید به درازای تاریخ پیدایش آدم بر روی این کره خاکی نباشد، ولی هر عصری از پیدایش و تحول بشر روی همین کره خاکی ،بدون روشنفکری ،محال بود .
روح پرسش گری در ذهن بشر از ابتدای تاریخ ،به مفهوم روشنفکری و ورود به عصر آن می باشد .خلق پرسش ها و نگاه جستجو گر و سرانجام تکاپو و کوشش برای دانستن و اقنا روح جستجو گری خویش ،مفهوم روشنفکری بشر در عمق و گستره دانش همان عصر بود .
تاریخ با تمام اعضا و جوارح خویش گواهی می دهد که همراهی تحولات طبیعی و اقلیم جغرافیایی و اجتمایی و سیاسی ،در بطن و بستر میزان همین حد از روشنفکری همراه بوده اگر چه در بعضی از مقاطع آن بسیار بطئی بود ولی هرگز روشنفکری ،عصر یخبندانی در تاریخ نداشته است .
گذر قطار تاریخ از مقصدی به مقصدی دیگر وتوقف آن درایستگاههای فکری و فهم و فحص فلسفی آن و تاثیر پذیری اش و انباشت غنای خویش و کاشت و نگارش بذر های بارور کننده ،نظیر مکتب فکری یونان باستان و ایران باستان و غرب پیشا رنسانس ،حاصل چیستی روشنفکری تاریخی ی بشر بوده است.
راویان و روشنفکران تاریخ نظیر ویل دورانت ،ابن خلدون،و همه اصحاب تمدن غرب در قبل و بعد ،رنسانس و آنچه ما در ایران باستان و قبل از مشروطیت و بعد از آن بدان تکیه داریم حاصل همه دستاورد ها، در مفهوم ِ بنیانی چیستی روشنفکری بوده است که معانی بجز روح پرسش گری در طول تاریخ نبوده است.
اما روشنفکر کیست؟
این مسافر قطار تاریخی، با کدام ریشه و پیشه و اندیشه و ماموریت ،گام بسوی مقصدی بزرگ نهاده است ؟
دمیدن روح تعهد انسانی و باروری زوایای اندیشه های اخلاقی و کرامت انسانی ،هدف اولین ایستگاه هر روشنفکری می باشد ،که گاه تن و سر ،به مسلخ سپرده است .
مفهوم روشنفکری در رنسانس غرب و مشروطیت در ایران ،گاه آنچنان با تراژدی درد ناک روبرو بوده که در رثای آن سرود ها و مرثیه ها و ناله ها ،به آسمان بلند شده است .
بقول صاحب تبریزی:
تاریک نظران همه در ناز و نعمتند
ای روشنی فکر ،بلای جان شده ای
زدودن زنگار های جهل و غبار های گمراهی و روفتن و روبیدن جاده های سنگلاخی ی فکر و خرد و اندیشه و درک و ادراک و شنیدن آوای درماندگی بشریت در پیچ گمراهی تاریخی ،و باز کردن پنجره های تاریخ تا نسیم و خنکای ،آگاهی و دانش ،همراه مسئولیت و داشتن روح نقاد نسبت به جستارها و ساختار هایی که جامعه و زیست انسانی را از حرکت و پویایی می اندازد .
روشنفکر در این راهپیمایی تاریخی با آوای بلند ،مسئولیت و مسیر حرکت خویش را ترسیم کرده و همیشه رسم و آیین وی همین بوده و هست .او گاهی اوقات به نقد سویه و جهت حرکت اربیتالی اندیشه های اومانیستی و شیوه های کاپیتالیستی و گاهی هم به نقد مبانی ماتر یالیستی و گاهی بر سوفسطائیان و گاهی بر ترسایان و گاهی هم بر صومعه خدایان می تازد و هیچ مخفیگاهی ،از قلم نقاد روشنفکر در امان و ایمن ،نخواهد بود .
نقد تاریخ مکاتیب بشری و سیر تحولات مبانی نظری و فکری که گستره آن به درازای تاریخ و از هر آنچه رنگ و بوی باستانی دارد و تا سیطره بر برج و باروهای ماقبل رنسانس و دروازه های مدرنیسم و زایش سیانتیسم و اومانیسم و همه آمیزه ها و انگیزه های ادبی و هنری و فلسفی و تا آیین پیامبران و منادی خدا باوران همه و همه در حیطه مسئولیت روشنفکری می باشد .
ازبقراط تا سقراط و از افلاطون تا ارسطو و نیوتن و لوتر تا لوتر کینگ و از کانت تا دکارت وسارتر واز دانته تا تانتون و وولتر تا مولیر و از ماکس وبر تا کارل ماکس و از هابر ماس تا فوکویاما وووو..
و همچنین از فارابی و ابن سینا و از مولانا تا سهروردی و ملا صدرا و خیام و از مشروطه و پایوران آن و از میرزا ملکم خان تا تقی زاده و از بازرگان تا شریعتی و طالقانی و مطهری و از شایگان تا بشیریه و سروش و کدیور ووووو…
بازیگران عرصه های روشنفکری بودند که شاید با حس نون والقلم و مایسطرون ،پا به این عرصه گذاشتند .
جلال میرزااقایی