اختصاصی همای گیلان :” رمضان پله ای از محبت “
شاید از جمله رموز موفقیت آمیز بودن یک انسان، یک بنده خوب خدا، با محبت و مهرآگین صحبت کردنش باشد. آغاز و پایانش ، به مانند هوالاول و آلاخر ، بدست اوست و دادن و اذنش نیز با اوست. می گویند طالب ” مِهر” همیشه بی اذن او کاری انجام نمی دهد، به مانند افتادن حتی یک برگ درخت. دراین دنیا که مانند مزرعه آخرت تشبیه شده ، هزاران بلکه بیشتر کار می توان انجام داد که طالب مِهر او باشد. مُهر مِهر آگین بودن باید بدون زنگار در قلبت باشد تا نفوذ کند. وقتی پله پله مسیر الهی را طی می کنی تازه می فهمی که شهدا چگونه بدون زنگار در قلب ، در این مسیر، نردبان الهی را طی کردنند، عجین شدن با حُب او و پایداری در مسیرش کانالهای زیبا و قشنگی را به انسان خوب نشان می دهد، اگر نگین انگشتری سلیمان را همیشه در دست خود احساس کنیم حتی به لحظه ای کوچک، بسیار و قشنگ و زیبا میتوانیم عامل زنگار در قلب را چه ظاهر،چه باطن دفع کنیم. احساسی که مسئولیت را افزون می نماید، دوست داشتن شهدا و توسل جستن به آنان همیشه مسیر پله پله شدن ، رفتن را آسان می کند. شاید در این دنیا رحمت و همت و حکمت هرسه در کنار هم پله هایی باشند که می توان خضوع خود را بیشتر نمود. می گویند :شهدا همیشه تشنه حکمت و انسان خدایی شدن بودند. چنان عاشق و شیفته جمال حق بودند بسان خورشید الهی که طالب دایه شدن حکمت برای خود بودنند.مثل مریم وقتی بوسه بر عمران می زنند، عشق را فرا می خوانند و سفره ای بر جیران می زنند، سایبان رحمت گسترده ای برای خود می افشانند و سایبانشان پلاک شیعه شدن را برایشان مقدر می سازد. با اذن او ، عهد و میثاق خود را با عشق به ولایت شروع می کنند و این مسیر پله پله تا خدا را، یک به یک و آرام آرام طی می کنند. زمزمه یاعلی، برایشان فقط در ماه رمضان معنا پیدا نمی کند، همیشه با یاد و سیره و سبک زندگی ایشان ، مسیر را می پیمایند.فهمیدن این مطالب که دفتری بود سه ساله مهد علم و عاشقی، همگام و همسفر با عشق ، عاقبت باب المرام عاشقی می شود،چه اینکه شهدا برسر نوشته روی پیشانی خود، یا رقیه ، یاحسین می بندند ، نشات از همان انسان خوب شدن ،بودن را دارد. چرا که نتوان مسیر الهی را بدون آنان طی کرد، مردن و رفتن همیشه در اذهان انسان جای دارد.میتوانی آن را زیبا جای دهی- یا نه… وقتی چیزی را زیبا در خودت جای می دهی ، این زیبایی به تو رشد می دهد و معرفت رشدت را افزایش می دهد،دل نقطه حساس رشد درمعرفت است. شاید نکته دقیق و مهمی که شهدای عزیزمان همیشه در خودشان سعی در پرورش آن داشتند همین باشد.همین نقطه حساس رشد در معرفت ،سینه ای که مالامال از اهل دل حکمت باشد،بسان خورشید درخشان، بسان کشتی نجات . لکه های دل را می توانی اگر زیبا بیاندیشی بدون حتی یک مهر خوردنی پاک کنی، عصاره معرفت چشمه ای را در تو جوشان می سازد که می توانی در سیره زندگی اهل بیت دقت و تامل کنی . به لحظه ای که حتی جرات شکایت از کس نبری جز به احساس مسئولیت، خصوصیتی که میتوانی محبوب خدا شوی،سکوت و خضوع فقط دو موردش است. فکرکردن به اینکه آیا سکوت و خضوع فقط باید در ماه ماه باشد یا نه در همه عمرمان. چنان که شوق در تو را بیافریند، به مانند اینکه زمستان را هم فصل رویش گلهای شوق و زندگی کردن بر انسانهای مومن- هم ببینی و هم بدانی و این نفس کمکت می کند بر حمل هر زیبایی که در حکمت و دلت پرورانده ای ، همیشه رانش زمین مایه عبرت است. دل را به رانش نفس بسپاریم هنگامی که سکوت و خضوع دست به دست هم می دهند و تو را به مانند ” شهدا” اهل بیت(علیه السلام) می فشارند. تا مسیر الهی معرفت در حکمت را طی کنی ، چنان که رمضان ماه خدا- همیشه باید در دلت جای داشته باشد. ” نسرین رمضانعلی زاده “