وضعیت اجتماعی ایران در انقلاب مشروطه(۱۲۸۵) و انقلاب اسلامی(۱۳۵۷)/علی رحیم پور دکتری اقتصاد
عطیه نصرتی
اسفند 2, 1398
اخبار
684 Views
اختصاصی همای گیلان،ملت ایران در۷۵ سال،
آفریننده دو”انقلاب”بودند.
[“مشروطه”و”اسلامی”]
دو”قانون اساسی”نوشته
شده بود.
جایگاه هریک از مسند ها
و قوا به روشنی بیان
شده بود.
متاسفانه،هیچیک از دو
“قانون اساسی”،به درستی،
اجرا نشده است.
در کتاب
<<ملّت،دولت و حکومت
قانون جستار در بیان نصّ و
سنّت جواد طباطبایی
انتشارات مینوی خرد
صفحات ۲۵۰-۲۵۱؛آمده است
که :
“شیخ فضل الله نوری در
رسالهٔ<<تذکره الغافل و
ارشاد الجاهل»دلایل خود
در مخالفت با مبنای مشروطیت
را به تفصیل توضیح
داده و در پایان آن نیز ضمن
دعای به جان”محمدعلی شاه”
از علما خواسته استکه
«وظیفهٔ نوکری»خود را
فراموش نکنند.
«ای علمای امامیه!به وظیفهٔ
نوکری خود رفتارکنید.
پادشاها،مَلکا،خسروا!
حفظ ناموس شرع و نشر
عدالت اسلامی را تکمیل
فرما!»رساله بیشتر از آن
که بحثی دربارهٔ قانون و
ضرورت قانونگذاری باشد
تکرار سخنان کلی دربارهٔ
وجود قانون شرع و عدم
ضرورت قانونگذاری در کشور
اسلامی است و مهمترین
دلیل آن نیز خطابهای برای
تحریک مؤمنان امامیه است
تا اجازه ندهند مساوات میان آنان و دیگران برقرار شود، زیرا«قانون الهی نسبت به اصناف مخلوق اختلافات» بسیاری دارد و«قانون مملکتی»را نمیرسد که این احکام را تغییر دهد. شیخ خطاب به غیر مسلمان در کشور اسلامی مینویسد:«به حکم خالق قهار باید در بلد اسلام خوار و ذلیل باشی»!
و میافزاید:«پس، ای کسی که میل آن داری مساوی با مُسلِم باشی و در بَلَدِ اسلام،تو اسلام را قبول نما تا مساوی باشی!»برابری افراد در برابر قانون یکی از دو ایراد مهمی است که شیخ و همفکران او به مشروطیت میگرفتند؛ دومین ایراد اساسی آزادی بیان بود که مشروطیت نمیتوانست آن را نپذیرد و همین محدودیت نیز به مسئلهٔ مساوات برمی گشت، زیرا شیخ بر آن بود که آزادی بیان با«قانون الهی» منافات دارد. او مینویسد: «آزادی قلم و زبان، از جهات کثیره،منافی با قانون الهی است» و خطاب به برادران دینی میافزاید: «مگر نمیدانی فائدهٔ آن آن است که بتوانند فِرَقِ مَلاحده و زنادقه نشر کلمات کفریهٔ خود را در منابر، و لوایح بدهند و سَبِّ مؤمنین[کنند]و تهمت به آنها بزنند و القای شبهات و در قلوب صافیهٔ عوام بیچاره بنمایند.»
نقل قولها صفحات ۵۶، ۷۱و۶۰«تذکره الغافل و ارشاد الجاهل»، رسائل، اعلامیهها، مکتوبات شیخ شهید فضل الله نوری.
((mellimazzhabi:منبع))
قانون اساسی مشروطه که
حاصل جانفشانی مردم،
روشنفکران و متفکرین بود.
توسط شیخ فضل الله
(مجتهد زمانه)و محمد علی شاه
قاجار(اولین شاه مشروطه)،
نادیده گرفته شد.
“رضا شاه”آمد و”قانون اساسی مشروطه”را به زیر پا انداخت.
در یک جامعه قانونمند،همه
مردم و مقامات؛در کادر
قانون اساسی،تعریف شده اند،
تا جلوی دیکتاتوری های فردی
و گروهی گرفته شود.
از این رو،برخی ازسلطنت
طلبان،کمونیست ها،
اسلامگرایان،در این۱۱۴سال،
با فانون اساسی مشروطه و
جمهوری اسلامی،ناسازگار
بوده اند.
افراط گری های خودرا به
عنوان حاکم یا محکوم،
همواره توجیه کرده اند.
حکومت پهلوی با باستانگرایی،
قانون اساسی مشروطه را پوچ
انگاشت.
کمونیست ها؛قوانین اساسی
(مشروطه و جمهوری اسلامی)
را پوچ انگاشته اند.
داستان تجزیه آذربایجان
(۱۳۲۵خ)ودرگیری مسلحانه
در گنبد،ترکمن صحرا و
کردستان در۱۳۵۸و۱۳۵۹خ.
برخی از مجتهدین و مقامات،
هم در این ۱۱۴سال،با تکیه بر
احکام اسلامی؛قانون های
اساسی مشروطه و جمهوری
اسلامی را به هیچ انگاشته اند.
مانند فدائیان اسلام در
دهه۳۰خ و گروه های فشار
در دهه ۷۰ خ.
?پیوست?
<<مظفًرالدین شاه>>۱۰ روز
بعد از امضای”قانون اساسی
مشروطه”،درگذشت(۱۲۸۵خ)
<<محمد علی شاه>>فرزند
مظفرالدین شاه در ۱۲۸۵خ،
به قدرت رسید.
۳ سال بر مسند بود و مجلس
را به توپ بست،آزادیخواهانی
را کُشت و سپس در۱۲۸۸خ،به
روسیه گریخت.در۱۳۰۴خ،
درگذشت.
<<احمد شاه قاجار مشروطه
خواه>>از۱۲۸۸تا۱۳۰۴خ،بر مسند
بود.
جایگاه”شاه”در”قانون اساسی مشروطه”،تشریفاتی بود.
طبق قانون اساسی<<قدرت>>
در”نخست وزیری”؛متمرکز بود.
?شیخ فضل الله نوری در
۶۶سالگی در۹مرداد۱۲۸۸خ،
(۳سال بعد از انقلاب
مشروطه)اعدام شد.
●در سوم اسفند۱۲۹۹خ،
(۱۵سال پس از انقلاب
مشروطه)<رضا خان
میرپنج>>کودتا کرد و
در۱۳۰۴خ،دودمان”قاجاریه”،
“انقلاب مشروطه”و<احمد
شاه مشروطه خواه>>،
برچیده شد.
“حکومت پهلوی”تاسیس شد
و”رضا شاه”،هم بنیانگذار.
در”حکومت”پهلوی”برای۵۳
سال[تا سال۱۳۵۷خ]،
مجادله بین”فقه”و”قانون”؛
از”عرصه عمومی”و”قدرت
حاکم”حذف شد.
“قانون اساسی مشروطه”هم،
کاغذ پاره ای بیش نبود.
❇️از انقلاب اسلامی۱۳۵۷خ،
دوباره بحث”فقه”و”قانون”
بالا گرفته است.
اصول بسیاری از قانون اساسی
در میدان عمل نادیده گرفته شد.
مانند:دانش آموختگی رایگان.
این حکایت همچنان باقی است.
?منبع:ویکی پدیا?
¤سرشک¤
دوم اسفند۱۳۹۸