همای گیلان: حفظ تمامی دستاوردهای انقلاب، مشروط به تداوم وحدت اقشار جامعه است.
«رمز موفقیت همین وحدت اقشار و وحدت کلمه بود…
شما نویسندگان الان تکلیف بسیار بزرگی بر عهدهتان هست. پیشتر قلم شما را شکستند… لکن استفاده از قلم در راه آزادی ملت، در راه تعالیم اسلامی بکنید».(امام خمینی(ره)
به نام خداوند لایق بندگی
درایران ، کشور روزهای دشوار ، نشانههایی چشمگیر و غرورآفرین از تحول روحی و اخلاقی ملت مشاهده میشد که پیش از آن به یک آرزوی دست نیا فتنی شبا هت داشت . نظر به این دگرگونسازیِ منشها و کوشش، زمینهِ پیروزی انقلاب و تأسیس نظام جمهوری اسلامی را پدیدار ساخت ، تحول نظام هم پایهِ تحول روحی ملت نمیباشد . بیگمان تداوم چنین تحولی میتواند ، مشروعیت و تأثیرگذاری نظام بر کشور را به دنبال داشته باشد . «این تحولی که در انسانها پیدا شد، از تحولی که در این رژیم پیدا شد بالاتر است . یک روز بود که اگر یک پاسبان میآمد در بازار تهران … ومی گفت که چهار آبان است وباید بازارها تعطیل بشوند یا بیرق بزنند ، احدی به خودش اجازه نمیداد که مخالفت کند. در ذهنش وارد نمیشد که با پاسبان مگر میشود مخالفت کرد … به هر جای این مملکت وقتی که میرفتی مردم مقابل قوای انتظامی که مأمور بودند بکُشند مردم را و دور کنند مردم را ، ابداً اعتنا نمیکردند … این تحول روحی اعجاب آور است.(صحیفه امام).
در نگاه امام خمینی(ره)، تغییر شگرفِ شخصیتی ملت ایران را نمیتوان به عوامل اجتماعی و فرهنگی نسبت داد، و خودآگاهی انقلابی را به مقولات ودستاندرکاران تبیین آن همه سبب همصدایی و خیزش فراگیر دانست . ایشان با به یاد آوردنِ روحیهِ مسلمانان صدر اسلام، تحول روحی ملت ایران را یک پدیدهِ غیبی تلقی میکند که یک بار دیگر به وقوع پیوست. امام خمینی(ره)، با ولی نعمت خواندنِ مردم، در حقیقت میخواست که هیچ مصلحتی را بر مصالح ملت ترجیح نداده و همواره رضایت وحمایت آنان را به عنوان یک ذخیرهِ الهی به همراه داشته باشیم. بدین سان است که تحول روحی ملت استمرار می یابد و انسجام و همگرایی و مشارکت در تعیین سرنوشت، جایگرین سستی و پراکندگی و سرخوردگی از نظام و انقلاب خواهد شد.
«روحیهِ فداکاری، یعنی همان روحیهای که در زمان رسول ا…(ص) برای مردم پیدا شده بود ودر ظرف نیم قرن مسلمین را تقریباً بر دنیای آن روز غلبه داد، این روحیه در ملت ما پیدا شده بود که خودشان را با شوق و اشتیاق می خواستند فدا کنند. آنچه ما را غلبه داد این روحیه بود؛ فلسفه نبود، جهانبینی نبود، اسلامشناسی نبود، هیچ این حرفها نبود. این روحیه که در ملت پیدا شد و این تحرکی که پیدا شد یک مطلب غیبی بود. … اگر خدای ناخواسته این روحیه را از دست بدهیم … دیگر رو به سستی میرویم .»(صحیفه نور) پدیدار شدنِ روح تعاون در ایام تظا هرات انقلابی مردم، از جمله آثار تحول روح بزرگ آنان است که امام خمینی(ره) از آن یاد کرده است. در حقیقت، همین همدلیها و همراهیهای ملت بود که سرنوشت دیگری را برای آنان رقم زد. «این یک تحول الهی بود… یک تحول دیگری هم که پیدا شد، این انسانیت [و جلوه های آن] بود… حس معاونت در مردم پیدا شد … .
در ایام مبارزه با استبداد، وچه در دوران تثبیت نظام جمهوری اسلامی همگرایی ملت ایران یک ضرورت انکار ناپذیر بوده ونباید با سختگیریها و تنگ نظریها، آن را کم رنگ یا محو کرد . شکی نیست که حفظ تمامی دستاوردهای انقلاب، مشروط به تداوم وحدت اقشار جامعه میباشد. امام خمینی(ره) از دستاورد وحدت، به «بهترین ثمرات نهضت» تعبیرنموده است و همه ، به ویژه اهل فکر و قلم را دعوت میکند که در راه آزادی ملت و استمرار وحدت کوشش کنند. مسؤولیت نویسندگان که متمایز از تکلیف دیگر کسان است ، در واقع به این دلیل میباشد که اختلافهای جامعه از مقالهها آغاز میشود و از آن پس ذهنها را درمینوردد و صف های پیوسته و هم صدا را میپراکند .
«ما در این نهضت اخیر، آنچه را که میتوانیم بگوییم بهترین ثمرات این نهضت است، این وحدتی [است] که حاصل شد بین قشرهای مختلف … در سرتاسر ایران تمام طبقات با هم همفکر وهم عقیده و یک صدا، جمهوری اسلامی را میخواهند … رمز موفقیت همین وحدت اقشار و وحدت کلمه بود… شما نویسندگان الان تکلیف بسیار بزرگی بر عهدهتان هست. پیشتر قلم شما را شکستند… لکن استفاده از قلم در راه آزادی ملت، در راه تعالیم اسلامی بکنید.»(صحیفه نور)
تشنج آفرینی و چماقداری و حمله بردن به دانشگاه و نیزکانون های عمومی و خصوصی دیگر – که به دلیل نا همخوانی با فکر و عقیده و مرام و مصلحتِ تشنجآفرینان صورت میپذیرد – سبب تضعیف ِوحدت ، نظام وانقلاب خواهد گشت . امام خمینی(ره)، این گونه حرکت های ناشایست و خودسرانه را موجب « آلودگی نهضت » میشمارد و طرفداران مسلک های گوناگونِ فکری و اجتماعی را به مدارا و تحمل برای وحدت فرا میخوانند. فرجام نا همگرایی وتکفیر یکدیگر و حمله به اجتماعاتِ قانونی و فرهنگی ، و بازداشتنِ کسان از اظهار عقیده، فرجامی به جز نابودی همه نیست. امام بر تأکید بر مجتمع شدنِ نیروهای وفادار به انقلاب و مردم، در این باره هشدار میدهد.
«در دانشگاه گاهی الان دیده میشود که یک تشنجاتی واقع میشود … امروز روزی نیست که ما با تشنجات این[پیروزی] را به هم بزنیم . امروز روزی نیست که ما با حمله به مراکز عمومی یا به مراکز خصوصی، این نهضت را آلوده کنیم . امروز روز وحدت کلمه است. همهِ ما، هر کدام در هر راهی که هستیم، درهر راهی[و هر] مسلکی که داریم، همه الان باید مجتمع بشویم تحت یک لوا [پرچم .] اگر مجتمع نشویم تحت یک لوا، همهِ ما را از بین خواهند برد.»(صحیفه نور).
رهروان سرسخت انقلاب ایران، کسانی بهجز نوجوانان و جوانانِ دانشجو، و نیز دیگر جوانان ایرانی نبودند. آنان که هنوز به انحراف ها نگراییده و پلیدی بر جان و روانشان یورش نبرده بود، دعوت امام را با خودباوری صمیمانه لبیک گفتند. رهبر فقید انقلاب ضمن ستایش غرورانگیز از استقامت جوانان در رویارویی با استبداد و استعمار، آرزومند پدیدآمدن نسلی خدمتگزار از آنان است. تأکید امام بر ظهور خودباوری در نسل جوان ایرانی؛ در جریان انقلاب اسلامی، نمودار دستاورد شکوهمند دیگری از آن است.
«شما جوانان عزیز اثبات کردید که میتوانید در مقابل قدرت ها ایستادگی کنید و میتوانید کشور خودتان را حفظ کنید … و فرزندان شما … ایران و اسلام را بیمه کنند برای همیشه. شما ثابت کردید که هرچه را بخواهید میتوانید ایجاد کنید. شما یک معجزهای در دنیا به ظهور رساندید که آن معجزهِ قدرت الهی بشر بود. شما در مقابل تمام قدرتهایی که میخواستند ایران را و ایرانی را ببلعند … ایستادید.»(صحیفه نور).
رهبر فقید انقلاب، به روایت تاریج نهضت الهی خویش، به نیروی زوالناپذیر جوانان ایرانی و نقش اعجازآمیز آنان در روند احیای اندیشهِ ناب دینی و بازگشت عزت اسلام و آزادی مسلمانان نظر داشته است. نگاهی به کارنامهِ انقلاب، نشان میدهد که امام خمینی، در مقاطع گوناگون و دشوارخیز، چنانکه درخور اسلام و نیازهای متنوع حرکت انقلابی ملت فداکار ایران میباشد، از حضور نسل جوان سود جسته است. درهفتههای نخستین پیروزی انقلاب بود که امام خمینی، جوانان برومند ایرانی را مخاطب خویش ساخت و صمیمانه آنان را با نفس قدسیاش نواخت. «من به همه شما [جوانان برومند] ارادت دارم، شما از خود من هستید و من هم ازخود شما … جدیت کنید در تحصیل، جدیت کنید در یاد گرفتن معارف الهیّه، جدیت کنید در اینکه خودتان را خوب بار بیاورید.»(صحیفه نور).
و چنین شد که از صبحدم ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، خصومت با نظام نوپای اسلامی ، کشور زخمی سربلند بحرا نها ، در پهنهای گسترده آغاز شد. جبهه دشمنی ها را آمریکا رهبری میکرد و دولت انگلیس و برخی دول اروپایی دیگر به همراه تمامی رژیمهای وابسته به غرب در آن مشارکت فعال داشتند. شوروی (سابق) و اقمار آن نیز ناخرسند از اتفاقی که در ایران افتاده و به حاکمیت دین منجر گردید، با آمریکائیها در بسیاری از خصومتها همسو شدند. نمونه بارز این همپیمانی در همنوائی نیروهای چپ و راست ضدانقلاب داخل کشور که بعدها اسناد وابستگی آنان به سفارتخانههای شوروی و آمریکا افشا گردید و از آن بارزتر هماهنگی همهجانبه دو کشور در تجهیز صدام و حمایت از او در جنگ با جمهوری اسلامی را میتوان مشاهده کرد. اما امامخمینی با همان منطقی که نهضت اسلامی را آغاز کرده بود، در اوج فتنه ها و فشارهای خارجی انقلاب را هدایت کرد و آن را با اراده خویش به دوره سازندگی و ثبات هدایت نمود.
نهضتی که امامخمینی پرچمدار و پایهگذار آن بود، توانست غبار از چهره اسلام زدوده و سیمای حقیقی آن را پس از ۱۴ قرن به جهان تشنه عدالت بنمایاند. به همین دلیل است که انقلاب اسلامی ایران در جهان اسلام به عنوان «انقلاب امامخمینی» شناخته شده است.
در همین رابطه نظر روزنامه نگار مصری خواندنش خالی از لطف نیست.
به همین علت است که تاکنون هیچ یک از طرحهای سیاسی و اقتصادی و نظامی آمریکا علیه ایران که غالباً با حمایت یا سکوت متحدان منطقهای و جهانی آن کشور همراه بوده، به نتیجه نرسیده است. و به همین دلیل است که پس از گذشت نزدیک به سه دهه مقابله غرب با انقلاب، امروز تئوریسینها و سیاستمداران اروپائی و آمریکائی بر ضرورت پذیرش و تحمل واقعیت انقلاب و جایگاه جمهوری اسلامی در عرصه بینالمللی تاکید میکنند.
نهضتی که در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید، امروزه برای بسیاری از ملل جهان چراغ راه زندگی است. مهمترین دستاوردهای این انقلاب در صحنه بینالمللی تاکنون به قرار زیر بوده است.
۱ تجدید بنای تفکر انقلابی بر مبنای دین
۲ مطرح شدن اسلام بعنوان یک ایدئولوژی انقلابی.
۳ تلفیق موفقیت آمیز رهبری سیاسی و مذهبی.
۴ احیاء اخوت اسلامی در میان مسلمانان جهان.
۵ احیاء روحیه گرایش به معنویات و ارزشهای دینی در میان مسلمانان جهان.
۶ احیاء روحیه خودباوری و سلطه ستیزی در میان ملتها.
۷ منفعل شدن دولتها و قدرتها در برابر اراده ملتها.
نقطه ی عطف «۲۲ بهمن» تنها نباید به عنوان روز پایانی یک رژیم سیاسی و آغازی بر حیات رژیم دیگر تلقی گردد. بلکه باید از آن به عنوان سرفصلی برجسته در تاریخ سیاسی ایران و نقطهای عطف در روند مبارزات ملت ایران تا انقلاب مهدی (عج) یاد کرد.
از تب سرد موجهای خزر
تا خلیجی که فارس بوده و هست
می شود با تو دل به دریا زد
می شود با تو دل به دنیا بست ایران
دهه فجر بر تمام ملت ایران مبارک باد.