همای گیلان: (نوشتاری به یاد سید شهیدان اهل قلم، شهید سید مرتضی آوینی)
از یک نگاه، انقلاب اسلامی ایران بزرگترین حادثه ی سیاسی-اجتماعی قرن بیستم شناخته شده که اثرات ناشی از آن معادلات جهانی را در قرن بیست و یکم دگرگون ساخته و راهی نو و ساختاری نوین، خارج از نقشه های از پیش طراحی شده ی جهانی را پیش پای جهانیان قرار داده است که از یک سو بشریت نوین را به صلح حقیقی و زندگی مسالمت آمیز واقعی فراخوانده و از دیگر سو، خاری شده در چشم جهان خواران جهانی و اذناب منطقه ای آنها، حقیقتی که موشه دایان نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی در ۱۷ بهمن ۵۷ به آن اعتراف کرده که «آنچه در ایران می گذرد، پیش لرزه های یک زلزله است که پس لرزه های آن ابتدا اسرائیل و سپس سایر حکومت های عربی هم پیمان غرب در منطقه را به شدت خواهد لرزاند».
حقیقت آن است که آمریکا از همان ابتدا با بازی های شیطانی همواره در پی مهار و حتی محو انقلاب اسلامی بوده و باید بدانیم آمریکای امروز همان آمریکاست و هرگز نباید فریب ظاهرسازی های آن را خورد و سیاست مداران امروز ما با الهام از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب، در امور دیپلماسی به هیچ وجه نباید در میدانی که آنها طراحی می کنند وارد شوند، چرا که سابقه ی تاریخی به خوبی نشان می دهد که آمریکا و غرب به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند و نباید تجربه کرده ها را دوباره تجربه کرد(من جرب المجرّب، حلت به الندامه).
به راستی چه زیبا نگاشت سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی که: «قواعد دیپلماسی برای حفظ موازنه ی قوا در جهانی صورت گرفته است که آمریکا بر آن سیطره دارد و بنابراین، تنها آمریکاست که اجازه دارد تا قوانین این بازی را رعایت نکند. دیگران موظف هستند که نه تنها تسلیم این بازی بین المللی شوند بلکه اصلاً به روی مبارک خویش نیز نیاورند که این فقط یک بازی است و بازی دیپلماسی نیز، بازی مرگ است و هر که در این بازی بازنده شود باید بمیرد، اما به مرگ واقعی… و اما تا کجا باید به این قواعد گردن نهاد؟ شرط زنده ماندن در این جهان آن است که عاقلانه رفتار کنی و عقل نیز تعریف خاص خویش را دارد: عقل یعنی تسلیم… و عاقل کسی است که به وضع موجود گردن بگذارد…از قواعد این باز بی رحمانه ی مرگ، یکی هم آن است که هر گاه مصالح آمریکا ایجاب کند، بعضی ها اجازه داشته باشند که خلاف همه ی اصول پذیرفته شده ی بین المللی رفتار کنند. در همین جهان راسیونال، اسرائیل از نیم قرن پیش هر آنچه خواسته کرده است و هیچ یک از سازمان های بین المللی بازی حقوق بشر نیز، ممانعتی جدی از خود نشان نداده اند…آمریکا اجازه دارد که قواعد بازی را رعایت نکند و وقتی هم که چنین می کند، باز قاعده بر این است که نه تنها همه خود را به نفهمی بزنند، بلکه این خلاف آمد را به مثابه یکی از قواعد بازی توجیه کنند…مکر این عالم در آنجاست که زندگی واقعی و بازی را به یکدیگر مبدل ساخته…انقلاب اسلامی چه بخواهیم و چه نخواهند، ما را از این بازی بین المللی بیرون کشیده است» .
والسلام
مهدی شمس
فروردین ۱۳۹۵