اختصاصی همای گیلان:٢۴بهمن ماه سالروز درگذشت یکی از پیشگامان بزرگ شعر معاصر ایران است،اودر هشتم دیماه١٣١۴ش در تهران به دنیا امدودر سی ودو سالگی (در ١٣۴۵)بواسطه سانحه رانندگی در مسیر دروس -قلهک فوت کرد.
فروغ فرزند چهارم سرهنگ محمد فرخزاد وتوران وزیری تبار بود،شاعربه نوعی در “دلم برأی باغچه می سوزد “والدین وبرخی از اعضای خانواده آش را معرفی کرده واز فضای بسته وغیرصمیمی کانون خانواده سخن گفته است .
در شانزده سالگی به رغم مخالفت خانواده با پرویز شاپور-که حدود سی سال سن داشت -ازدواج کرد ،ولی عمر زندگی مشترک شان کوتاه بود ونتیجه این زندگی سه ساله ،کامیار است،شوهرش،اهل قلم وأندیشه بود ودر حوزه های طنز وطراحی فعالیت داشت و کاریکلماتور را -که ترکیبی از کاریکاتور وکلمه است -ابداع کرد.
فروغ را به همراه نیما ،شاملو ،اخوان ثالث وسهراب سپهری می توان از پیشگامان مؤثر شعر دوره معاصر به شمار أورد،اثار شعری فروغ به ترتیب عبارتند از:
١.”اسیر” ،که در ١٣٣١ به چاپ رسید ودارای ۴٣ شعراست ٢.”دیوار “با ٢۵ شعر در ١٣٣۵ منتشرگردید ٣.”عصیان “دارای ١٧ شعر ودر ١٣٣۶ چاپ شده است ۴.”تولدی دیگر” -که نقطه عطف زندگی شعری شاعر را رقم است -وبا ٣۵ شعر در ١٣۴١انتشار یافت و۵.”ایمان بیاوریم به اغاز فصل سرد “با هفت شعر، که بعداز مرگ اوبه چاپ رسید۶.علاوه بر دفاتر شعر فرخزاد،نامه هایش به پرویز شاپور باعنوان “اولین تپش های عاشقانه قلبم “توسط پسرش کامیاروعمران صلاحی در ١٣٨۶ منتشر گردیده است .
به تعبیر غلامحسین یوسفی ،بامطالعه اثارفروغ فرخزاد،إنسان بی اختیار به یاد ژرژساند نویسنده فرانسوی می افتد که نخستین رمان هایش مملو از إحساسات رمانتیک وعاشقانه بود وسپس به موضوعات جدی زندگی إنسان ها ونقدمسایل اجتماعی ولزوم انجام إصلاحات پرداخت .
فروغ زندگی شعری دومرحله ای دارد، اثار مرحله اول او،شامل سه دفتر نخستین هستند ،شاعر در “أسیر “،”دیوار” و”عصیان” شعرهایی زنانه ،رومانتیک ،إحساسی وبحث انگیز را بی پروا وگاه عریان بیان کردکه حساسیت های برخی از اندیشمندان در حوزه های مختلف رادر پی داشت .دراین إشعار هوس های زنانه با نگاهی سطحی وغیر نمادین مطرح می شوند ،واژه های عاشقانه با همان معنای متعارف بیان می گردند وبسامد کلمات نشان می دهد که شاعر گزارشگرپرشتابی است که إحساسات نازل وتجربه شخصی آش را باز می گوید،در شعر “شب هوس ” می گوید :
” می خواهمش که بفشردم بر خویش
بر خویش بفشرد من شیدارا
…ودرلابلای گردن ومؤهایم
گردش کند نسیم نفس هایش
…لذت اتشین هوس ها با بؤسه “
دراین سه دفتر تصویری از شوهر،فرزند ،خانه متروک وبی رونق -بویژه بعداز طلاق -،احساس تاریکی ومرگ ،اضطراب وپریشانی ،اندوه،ناامیدی ،سرخوردگی وإحساس اسارت موج می زندواو می کوشدتا نشان دهد که زن هم می تواند عاشق شود ودر شعر خود مرتباعشق مادی را باز می نمایاند ،وبعداز حدود هزارسال سنت شکنی می کند وعصیان برضد مرد را مطرح می سازد:
“مست بودم مست عشق ومست ناز
مردی امد قلب سنگ مرا ربود
بس که رنجم دادولذت دادمش
ترک او کردم چه می دانم که بود “
اونسبت به مرارت های زندگی اعتراض می کندوگاهی به نظر می رسدبا زبان وأندیشه توللی ،سخن می گوید :
“کو دلم ،دلی که برد ونداد
غارتم کرده وداد می خواهم
دل خونین ،ترا چه کار أید
دلی ازاد وشاد می خواهم”
در مرحله دوم ،فروغ فرخزاد از نگاه نوستالژیک ورومانتیک صرف وپوچ گرایانه گذرمی کند،تحول فکری وزبانی شاعردر “تولدی دیگر “و”ایمان بیاوریم به اغاز فصل سرد “کاملاهویداست ،در این دوره شاعر گزارشگرزندگی محدودو شخصی خود نیست ، وبه دنبال گمشده خاکی آش نمی گردد ویاازاو نمی نالدوشکوه نمی کند ودر “تولدی دیگر “-که به ابراهیم گلستان تقدیم کرد -“پیوند سست دونام وهم اغوشی در أوراق کهنه دفترها “را به نقد می گیرد .
فروغ فرخزاد در این دوره باانتخاب زبان ساده شعری وباتوسع وزن عروضی وتصویر سازی های مناسبتر شعری،به سرودن إشعار اجتماعی ،انتقادی وبیدارگرانه -وگاه طنز أمیز -می پردازد ودر شعرهای مرحله دوم شاعر،تعهدش نسبت به إنسان وسرنوشت جنس إنسان -فارغ از زمان ومکان -وسیعابه چشم می خورد،درشعربسامد واژه ها نیز دگرگون می شوند ،کلماتی چون :روز ،فردا ،چراغ،باغ ،اینه،پرواز ،صدا و…مبین نشاط ،امید وحرکت در باور شاعر هستند:
“من ازشب حرف می زنم
من از نهایت تاریکی واز نهایت شب حرف می زنم
اگربه خانه من أمدی
برای من ای مهربان
چراغ بیاور ویک دریچه که ازان
به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم “
اودیگر احساس ترس نمی کند وخودرا أسیری محبوس در بین دیوارها تصور نمی نماید :”
همه می ترسند
همه می ترسند
إمامن وتو
به چراغ وأب وإینه
پیوستیم ونترسیدیم “
شاعر ماندگاری را در لحظات زودگذر وفانی زندگی محاسبه نمی کند ،او پرواز را بر سکون ترجیح می دهد :
“…چراغ های راب
طه تاریکند
کسی مرا به افتاب معرفی نخواهدکرد
کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهدبرد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی است”
شاعر ،ان قدر نرم وروان می سرایدکه شعرش “سهل وممتنع “به نظر می ایند :
“پرنده گفت :چه بویی چه افتابی
اه بهار امده است …
پرنده ازلب ایوان پرید
مثل پیامی پریدورفت …
پرنده فکر نمی کرد
پرنده روزنامه نمی خواند
پرنده قرض نداشت
پرنده آدم هارا نمی شناخت …
در ارتفاع بی خبری می پرید
ولحظه های ابی
را دیوانه وار تجربه می کرد
پرنده اه فقط یک پرنده بود”
برای گذارفروغ فرخزاد از مرحله اول به دومین مرحله شعری،دلایل گوناگونی می توان برشمرد ،ازجمله :اشنایی ژرف با نیماوافکاربلنداو،اشنایی کاملا نزدیک با ابراهیم گلستان ،ورودبه عرصه سینما،حضور در خارج از کشور ،فراگرفتن چندین زبان وآثار بیگانه.
فروغ در١٣۴١فیلم مستند “خانه سیاه است”را ساخت که دردهای بی شمار جذامیان تبریر را روایت کرد وبرأی ساخت این فیلم جوایزی نیز دریافت داشت.
در مجموع دودفتر نهایی شاعر از جوهرشعری ممتازی برخوردارند،شعر اوبه چندین زمان ترجمه شد ودر داخل کشور ،نیز اشعار فروغ طرفداران بی شماری -بویژه دربین جوانان وعلاقمندان به شعر معاصر-دارد وشاعرباگذر زمان کوشید تابن مایه وتشخص شعری خود را از تجربه های نازل فردی ،به موتیف های إنسانی واجتماعی دلالت وارتقادهد وبه جای پرداختن به إنسان اجتماعی ،از اجتماع انسانی سخن گوید ،به همین دلیل بعد از گذشت چند ین دهه از پروازشاعر ،شعراو طراوت وپیام امروزین رابا خود حمل می کند :
من خواب دیده ام که کسی می أید
من خواب یک ستاره قرمزدیده ام …
کسی می أید
کسی می أید
کسی دیگر
کسی بهتر
کسی که مثل هیچکس نیست…”
عالی….
روحش پرآرامش????