همای گیلان:چندی پیش اسلام تایمزنوشته است: عربستان به صورت پیدا و پنهان مدافع منافع اسرائیل است. در جنگ مصر با اسرائیل، سعودیها بر ضد جمال عبدالناصر موضع گرفتند، در جنگ سیوسهروزه تمامقد علیه حزبالله موضع گرفتند، در غزه هم گروه حماس را منزوی کردند و در جهت رفع محاصرهی غزه هیچ تلاشی نکردند.بنابراین،عربستان از زمان تأسیس رژیم صهیونیستی نه تنها در مقاطع مختلف، مشکلی با این رژیم نداشته و علیه آن در جنگی شرکت نکرده، بلکه در برخی مسائل با این رژیم جعلی همکاریهایی نیز داشته است.
در یک دههی اخیر، سیر این همکاریها و بعضاً حمایتها صعودی بوده و دیدارهای محرمانه وتبادل اطلاعات زیادی بین دستگاههای اطلاعاتی/امنیتی آنها برگزار شده است.عربستان در طول حیات رژیم صهیونیستی، همواره به صورت پنهان و آشکار، مدافع منافع این رژیم جعلی بوده است. در گذشته و در جنگ مصر با اسرائیل، ریاض بر ضد جمال عبدالناصر موضع گرفت. در جنگ سیوسهروزه کاملاً علیه حزبالله وارد شد و این حزب را محکوم کرد. در غزه هم گروه حماس را منزوی کرد .تا سال ۲۰۰۶ روابط اسرائیل و عربستان در لفافه بود و صریحاً بدان اشاره نمیشد. رفتوآمدها، توافقنامهها و مبادلات تجاری و سرمایهگذاریهای مشترک در پنهان بود، ولی بعد از سال ۲۰۰۶ همه چیز علنی شد.از سال ۲۰۱۱ و با شروع تحولات جهان عرب، منافع و روابط این دو به شکل بیسابقهای به هم نزدیک شد. اکنون ، روابط و منافع این دو چنان در هم تنیده شده که در برخی موارد نمیتوان تفکیکی بین سیاستهای سعودیها با صهیونیستها قائل شد.اما عواملی باعث بوجودآمدن همگرایی بیشتر بین رژیم سعودی وصیهونیستی شده که این عوامل باعث تسریع وعلنی شدن این هگرایی درمنطقه پراشوب شد.
۱.نگاه تهدیدی به ایرانِ پس از برجام از سوی برخی بازیگران منطقهای
به ثمر رسیدن مذاکرات هستهای پس از ۱۲ سال- فارغ از کیفیت آن- و تمایل دولت دکتر روحانی به بهبود روابط با ایالات متحده آمریکا، موجب شد تا برخی بازیگران منطقهای شرایط را بر خود سخت دیده و تهدید ایران را بهویژه در پروندههای منطقهای از جمله سوریه، یمن، بحرین و عراق، جدیتر از قبل تلقی کنند.
ازاینروبودکه؛ اندیشکده صهیونیستی مطالعات امنیت ملی در گزارشی به قلم عاموس یادلین رئیس این اندیشکده، مینویسد:…با برداشته شدن تحریمها، جریان فوری بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار به ایران به علاوهی میلیاردها دلار دیگر در دهه آینده تسهیل خواهد شد. حتی اگر بیشتر این منابع در اقتصاد ایران سرمایهگذاری شود، مقادیر کافی از آن برای تقویت نیروهای نظامی متعارف ایران؛ گسترش صنعت دفاعی ایرانیها و پشتیبانی از حفظ رژیم بشار اسد در سوریه باقی خواهد ماند. عربستان سعودی هم که پس از رژیم صهیونیستی، اصلیترین متحد منطقهای آمریکا است، چنین نگاهی به برجام و سیاست خارجی ایران دارد. او بر این باور است که نقش منطقهای ایران پس از برجام افزایش مییابد و بر همین اساس، ایران در شرایط جدید میتواند منویات خود را- به زعم ریاض؛ منویات تجاوزکارانه- با حمایتهای بیشتر از گروههای همسو با خود در منطقه محقق سازد، لذا باید با اتخاذ کردن شیوههای موازنهساز، ایران را کنترل کرد. عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان در این خصوص میگوید کشورش حق دارد به گونهای شدیدتر در بخشهایی از منطقه مداخله کند. او با هشدار در مورد پایان یافتن تحریمها علیه ایران گفت آزاد شدن میلیاردها دلار ثروت مسدود شده ایران باید برای هر کسی نگران کننده باشد. نکته قابل توجه این است که چنین نگاهی مختص عربستان نیست و برخی بازیگران دیگر در منطقه نیز چنین نظری دارند. روزنامه الاهرام چاپ مصر پس از انعقاد برجام در مقالهای مینویسد: «در این میان جهان عرب بزرگترین بازنده توافق نهایی میان ایران و امریکا است، برای این که ایران در گذشته از متحدان قدیمی امریکا بوده و هیچ مانعی وجود ندارد که بخواهد دوباره این اتحاد را احیا کند. به راستی هم واقعا چه کسی میتواند جلوی نزدیکی روابط ایران و امریکا را بگیرد؟ نفت ایران و عراق می تواند تمام نیازهای غرب از تولید نفت را تأمین کند در عین حال که انرژیهای جایگزین نیز میروند که به زودی به جایگاهی ویژه در اقتصاد پرتنش جهانی دست یابند. جهان عرب باید در تمامی محاسبات خود در سایه توافق بینالمللی جدید جهانی با ایران تجدید نظر کند.بر همین اساس است که ریاض به صورت مستمر ایران را متهم به مداخله در کشورهای عربی، حمایت از شیعیان علیه سنیها، تلاش برای گسترش تشیع و… میکند. البته رژیم صهیونیستی هم در این مسیر همراه با عربستان است و این دو پس از برجام، نزدیکی قابل توجهی را تجربه میکنند. ترکیه، مصر، امارات و… هم با شدت و کیفیتهای متفاوت، رفتاری رقابتیتر و حتی بعضا خصمانهتر از گذشته با ایران دارند.
۲.همگرایی دولتهای عرب و رژیم صهیونیستی با محور خصومت با ایران
اگرچه برخی بر این باورند که عربستان همچنان در چارچوب رقبای منطقهای ایران قابل تحلیل است، اما واقعیت این است که عربستان اکنون در مسیر خصومت شدید با ایران گام بر میدارد. انتصاب عادل الجبیر به سمت وزارت خارجه این کشور، یکی از دلایلی است که رویکرد خصمانه عربستان با ایران را بیان میکند. او پیش از این، سفیر عربستان در ایالات متحده آمریکا بود و یکی از تنشهای میان ایران و عربستان طی سالهای اخیر، پیرامون او رخ داد. ریاض در سال ۲۰۱۱ مدعی شد که یک آمریکاییِ ایرانیتبار قصد داشته است تا با اجیر کردن آدمکشهای حرفهای از مکزیک، الجبیر را ترور کند. این مسئله را رسانهها و سیاستمداران سعودی آنقدر برجسته کردند تا سرانجام سازمان ملل در آبانماه ۱۳۹۰ قطعنامهای در این خصوص صادر کرد. سازمان ملل طرح ترور سفیر عربستان را محکوم کرد و از ایران خواست تا با مجامع بینالمللی در این زمینه همکاری کرده و به تعهدات بینالمللی در زمینه حفاظت از جان دیپلماتها احترام بگذارد. این قطعنامه همچنین از ایران خواسته بود تا کسانی که در این عملیات دست داشتهاند را به دادگاه تحویل دهد. بر این اساس، شخصیت عادل الجبیر در روابط تهران- ریاض، بیانگر سطح بالایی از تنش است. لذا انتصاب او به سمتِ وزیر خارجه عربستان در حالی که عضوی از آلسعود نیست، میتواند اهداف خصمانهی ریاض با تهران را بیان کند. او جایگزین شخصیتی کارکشته یعنی سعود الفیصل که یکی از نوادگان ارشد عبدالعزیز است، شده و این مسأله میتواند اهمیت ابزاری او را در نظر مقامات عالیرتبه سعودی به اثبات برساند.
فارغ از آنچه آمد، در شرایط کنونی ضدیت با ایران، عربستان را به رژیم صهیونیستی نزدیک کرده است و رژیم اشغالگر هم از فرصت پیش آمده، نهایت استفاده را میبرد. به عنوان مثال پرفسور آزی آراد رئیس سابق شورای امنیت ملی رژیم صهیونیستی و مشاور سابق نخستوزیر در مسائل امنیت ملی در کنفرانس امنیتی هرتزلیا که در تابستان ۲۰۱۵ برگزار شد، در خصوص رویکرد جدید عربستان اظهار داشت: «چند سال پیش هیچ کس به فکر حمله به ایران نبود؛ نه عربستان سعودی و نه هیچ کشور عرب دیگری. اما این شرایط تغییر کرده است.» رون پروسور نماینده تلآویو در سازمان ملل هم در این نشست گفت: «در این وضعیت حساس و هرجومرج فعلی در منطقه باید از فرصتها بیشترین استفاده را کنیم و اکنون منافع عربستان با رژیم صهیونیستی همپوشانی دارد و باید از آن به نفع خودمان استفاده کنیم. دور گردن عربستان و دیگران طنابی پیچیده شده که سر آن به مساله فلسطین نمیرسد!» برخی مواقع نیز خبرهایی در خصوص دیدارهای محرمانه میان برخی مقامات عربی و صهیونیست منتشر میشود که بعضاً تأیید میشود. به عنوان مثال در شهریور ۹۴، نتانیاهو در سفری که به لندن داشت، با صراحت گفت: «برخی سران عرب، در مذاکرات سری و پشت درهای بسته، رژیم صهیونیستی را به رسمیت میشناسند.» و البته سپس تأکید کرد که «برخی سران عرب، موضع خود را در سایه رکود حاکم بر روند صلح (سازش) آشکارا اعلام نمیکنند و منتظر نهایی شدن موضع خود برای اعلان آن هستند.» سایت «اسرار عربی» کلیپی ویدئویی را منتشر کرد که در آن «ترکی الفیصل» و «یوسی الفیر» یکی از مشاوران ایهود باراک و از افسران برجسته موساد، مشغول صحبت بر سر چگونگی مبارزه با اسلام سیاسی در منطقه عربی بودند.علاوه بر این، رادیو رژیم صهیونیستی هم چندی قبل اعلام کرد که ترکی الفیصل با «مئیر شطریت» عضو کنست رژیم صهیونیستی دیدار کرده است. در این دیدار، شطریت از الفیصل دعوت کرده تا در کنست سخنرانی کند! گفته شده در این دیدار، «ایدمار رابینوفیلش» سفیر سابق رژیم صهیونیستی در آمریکا نیز حضور داشته و با ترکی الفیصل دست داده است. الفیصل در اواخر آبان ۹۴ با هاآرتص مصاحبه کرد و از دشمنی مشترک عربستان و رژیم صهیونیستی با ایران سخن گفت. پایگاه خبری والا در اواخر بهمن ۹۴ با انتشار تصویری فاش کرد که ترکی الفیصل، شاهزاده سعودی و رئیس سابق سازمان اطلاعات این کشور در جریان کنفرانس امنیتی مونیخ با موشه یعالون، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی به گرمی خوشوبش کرده است. یک هیئت از روزنامه صهیونیستی معاریو هم در اقدامی بیسابقه در اواخر مهر ماه ۹۴ به ریاض رفت و با وزیر خارجه و برخی از مقامات عالیرتبه عربستان مصاحبه کرد. روزنامه رأی الیوم در این خصوص نوشت که وزیر خارجه عربستان در دیدار با هیات اعزامی روزنامه معاریو به ریاض ضمن ارسال پیام دوستی به رژیم صهیونیستی از این رژیم خواست تا فرصت را برای اجرایی کردن طرح صلح عربستان که در سال ۲۰۰۲ مطرح شد، غنیمت بشمارد.بااین وجود بودکه، سایت اسپوتنیک که وابسته به روسیه است هم چندی قبل مدعی شد عادل الجبیر به همراه خالد الحمیدان رئیس دستگاه اطلاعات عربستان به تلآویو سفر کردهاند.
علاوه بر عربستان، روابط رژیم صهیونیستی با برخی کشورهای عربی دیگر هم افزایش پیدا کرده است. به عنوان مثال، توماس فریدمن روزنامهنگار برجسته غربی در ۲۰ نوامبر ۲۰۱۳ یعنی پس از آغاز دور جدید مذاکرات هستهای ایران و ۵+۱، در مطلبی در نیویورک تایمز مینویسد: «خاورمیانه بار دیگر ثابت کرد که اگر درست غذا بخوری، مرتباً ورزش کنی و دخانیات استعمال نکنی به اندازهای عمر خواهی کرد که هر چیزی را ببینی؛ از جمله اینکه روزی یهودیان کنترل بیت المقدس را بدست بگیرند و با سعودیهای سنی متولی مساجد اعظم مکه و مدینه اتحادی خاموش علیه شیعیان ایران تشکیل دهند… من در یک کنفرانس امنیتی در اینجا در ابوظبی شرکت کردم که مقامات و کارشناسان زیادی از سرتاسر جهان عرب و اسلام در آن حضور پیدا کردند. شیمون پرز، رئیس رژیم صهیونیستی، در جلسه افتتاحیه از طریق ارتباط ماهوارهای از دفتر خود در بیتالمقدس در حالی که پرچمهای این رژیم اطرافش قرار داشتند نطقی ارائه داد. حامیان مالی کنفرانس ترتیب انجام این کار را داده بودند. اما این همکاری پنهان بین رژیم صهیونیستی و اعراب سنی بر اساس هیچگونه مصالحهای نیست مگر این سنت طایفهای که دشمنِ دشمن من، دوست من است و دشمن در حال حاضر ایران است.در اوایل اکتبر ۲۰۱۳ یعنی در حالی که دولت روحانی در ایران آغاز به کار کرده بود و مذاکرات هستهای دوجانبه ایران و آمریکا نیز آغاز شده بود، ازاینروبودکه، شبکه دو تلویزیون رژیم صهیونیستی گزارش داد که نشستهای میان مسئولان صهیونیستی و مقامهای کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در هفتههای اخیر افزایش یافته است و هدف از این دیدارها، هماهنگی تلاشها و اقدامات ضد ایران و نیز نزدیک شدن این کشورها به آمریکا است. این شبکه با بیان اینکه همه جزئیات را نمیتوان فاش کرد، ادامه داد؛ آنچه قطعی به نظر میرسد، این است که چند نفر از شخصیتهای بلندپایه حاشیه خلیج فارس بهتازگی ورود رژیم صهیونیستی شدهاند تا به شکل محرمانه، راههای هماهنگی برای اتخاذ تصمیمات ضدایرانی را بررسی کنند.همین شبکه اعلام کرد که سیلوان شالوم وزیر انرژی رژیم صهیونیستی برای شرکت در کنفرانس انرژیهای تجدیدپذیر به امارات خواهد رفت. به گفته مشاور رسانهای شالوم، مسئولان وزارت خارجه و برخی از نمایندگان بخش خصوصی او را در این کنفرانس همراهی خواهند کرد. وب سایت بیبیسی وابسته به روباه پیر نیز با اشاره به سفر مقام بلند پایه رژیم صهیونیستیی به همسایه جنوبی ایران نوشت: «سیلوان شالوم، وزیر انرژی رژیم صهیونیستی برای شرکت در یک نشست بینالمللی به ابوظبی سفر میکند. این نخستین سفر یک مقام ارشد رژیم صهیونیستیی به امارات در چهار سال اخیر است و ناظران نگرانی مشترک دو طرف در مورد برنامه هستهای ایران را انگیزه از سرگیری تماس آنها دانستهاند.» وقتی شالوم به امارات وارد شد، روزنامه القدس العربی نوشت که رژیم صهیونیستی به برافراشته شدن پرچمش در یک کشور عربی حوزه خلیج فارس افتخار میکند.چندی پیش حمد بن عیسی آل خلیفه، پادشاه بحرین در دیدار اخیرش با مارک شنایر خاخام یهودی در منامه گفت: «گشودن کانالهای دیپلماتیک میان برخی کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی مطرح است. رژیم صهیونیستی نه تنها قدرت دفاع از خود را دارد بلکه از کشورهای عربی نیز میتواند دفاع کند.
۳.حمایت از تروریستهای-تکفیری سوریه وعراق علیه مقاومت
یکی از حوادثی مهمترین حوادث که نزدیکی اسرائیل و عربستان را به یکدیگر نشان داده جنگ داخلی سوریه وعراق است. بحران سوریه از ۲۶ ژانویه ۲۰۱۱ شروع شده و تا کنون نیز ادامه دارد. ناآرامیها در این کشورها در پی یک سلسله اعتراضهای محدود شروع شد که با حمایت محور عربیـغربی از مخالفان، وارد فاز گستردهای شد تا اینکه خیلی زود، بیشتر مناطق کشور را فراگرفت. برای نبرد با نظام حاکم در سوریه، عراق و…تروریستهایی از کشورهای عربی، اروپایی، آسیایی و آفریقایی وارد این کشور شدند. با حمایتهای لجستیکی اسرائیل و عربستان و برخی دیگر از کشورها، تقریباً تمام زیرساختهای سوریه نابود و بیش از صد هزار نفر کشته شدهاند.نقشآفرینی سوریه در معادلات سیاسی لبنان و قرار گرفتن دمشق به عنوان دولت حامی مقاومت اسلامی، بر اهمیت استراتژیک این کشور افزوده است. محور مقاومت، هدف اصلی خود را در منطقه، بازپسگیری اراضی اشغالی فلسطین اعلام کرده و در این مسیر تا کنون، حمایتهای حیاتی و مهمی از گروههای مقاومت در فلسطین انجام داده است. سوریه در این محور به عنوان حلقهی وصل ایران با حزبالله لبنان و حماس در نوار غزه نقش مهمی ایفا میکند و این جایگاه، دشمنان این محور را به توطئه علیه این کشور ترغیب میکند.حضور محسوس دولت و ارتش سوریه در خاک لبنان و تأثیرگذاری آن بر سیاست داخلی این کشور، کمک شایانی به مقاومت لبنان و گروههای مقاومت فلسطینی نموده است. در لبنان نیز عربستان سعودی تلاش زیادی کرد تا با حمایت از «سعد حریری» و جریان المستقبل، ترتیبات سیاسی درون این کشور را به نفع خود تغییر دهد؛ اما به دلیل حمایتهای ایران و سوریه از حزبالله، نقش اصلی در این کشور را گروههای مقاومت بر عهده دارند و عربستان سعودی به دنبال تضعیف سوریه و کمرنگ کردن حضور این کشور در اتفاقات لبنان است.از سوی دیگر، مواضع دمشق در برابر اسرائیل سبب شده تا این کشور به عنوان مهمترین عامل در کشورهای عربی در مقابله با سیاستهای این رژیم در منطقه ایفای نقش نماید. پس از جنگ ۱۹۶۷م، که اعراب شکست سختی را از اسرائیل متحمل شدند، روابط کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی وارد مرحلهی جدیدی شد. مصر طی قرارداد کمپ دیوید در سال ۱۹۸۷م و اردن طی قراردادی در سال ۱۹۹۱م، در عوض به رسمیت شناختن اسرائیل، مناطق اشغالی خود را در جنگ سوم پس گرفتند. کشور سوریه پس از جنگ سوم، به بسیاری از پناهندگان فلسطینی که طی سه جنگ گذشته، به سوریه عزیمت کرده بودند، شناسنامه اهدا کرد و بر خلاف دیگر کشورهای عربی، ضمن به رسمیت نشناختن اسرائیل، مرکز گروههای مقاومت شد. این موقعیت جایگاه سوریه را در بین دشمنان اسرائیل در صدر قرار میداد.با توجه به تهدید سوریه برای عربستان و اسرائیل، این دو مصمم به حمایتهای اطلاعاتی و ارسال سلاح به سوریه برای کمک به تروریستها شدهاند. فیصل مقداد، معاون وزیر امور خارجهی سوریه، اخیراً اعلام کرده است که افسران رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی، در اتاق عملیاتی در اردن، جنگ سوریه را برای تخریب این کشور و قتل مردمانش مدیریت میکنند.
۴.نزدیکی عربستان و رژیم صهیونیستی، زمینهساز اقدامات خرابکارانه و بیثباتساز علیه ایران
وقتی مبنای نزدیکی بیشتر اعراب و رژیم صهیونیستی به گفته مقامات و نخبگان این دو، انسجام بیشتر برای دشمنی پویاتر با ایران است، طبیعی است که خروجی این همگرایی، پیامدی بر امنیت و منافع ملی ایران داشته باشد.واقعیت اینست که صهیونیستها همواره به دنبال راهی مطمئن برای نزدیکی جغرافیایی به ایران بودهاند تا ضریب امنیت و موفقیت طرحهای ضدامنیتیشان علیه ایران را افزایش دهند. یکی از دلایلی که رژیم صهیونیستی حامی استقلال کردستان عراق است، همین مسأله است. اقلیم کردستان عراق هم اکنون روابط غیررسمی اما معناداری با رژیم صهیونیستی دارد. نمونه بارز استفاده رژیم صهیونیستی از اقلیم در اجرای عملیاتهایش علیه ایران را میتوان در ماجرای ترور برخی از دانشمندان هستهای ایران یافت. در بیانیهای که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در ۸ تیرماه ۱۳۹۱ صادر کرد، آمده: «اماکن استقرار عناصر سازمان تروریستی موساد در یک اقلیم هممرز کشور و پادگانهای آموزشی دشمن صهیونیستی در آن اقلیم شناسایی گردید.» طبیعی است که هرچقدر رژیم صهیونیستی، فارغ از رفتارهای غیرهماهنگشده، بتواند مبتنی بر یک هماهنگی با طبقهبندی بسیار زیاد، در کشورهای پیرامونی ایران حضوری امن داشته باشد، توانایی اجرای عملیات علیه تهران را بیش از پیش خواهد داشت. بر همین اساس، همگرایی عیان عربستان و رژیم صهیونیستی، حاوی یک پیام امنیتی خاص به تهران است، پیامی که فارغ از ابعاد مختلفش، بُعد خرابکاری و بیثباتسازی آن میتواند حائز اهمیت باشد.
در همین خصوص مرکز تحقیقات امنیت ملی دانشگاه تلآویو به تازگی در پژوهشی جدید به طبیعت روابط میان رژیم صهیونیستی و عربستان پرداخته است. در این پژوهش آمده که عربستان و رژیم صهیونیستی درباره مسایل مختلفی از جمله مسائل مربوط به ایران به طور مستمر و سرّی در حال ارتباط و رایزنی هستند. همچنین شرکتهای صهیونیستی به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس مشاورههای امنیتی میدهند. این شرکتها در زمینه آموزش نیروهای ویژه و مجهز کردن آنان به سامانههای فناوریهای پیشرفته نیز به این کشورها کمک میکند. همچنین بین مقامات بلندپایه دو طرف سعودی و اسراییلی دیدارهای محرمانه و مستمری وجود دارد.هماهنگیها و حتی همکاریهای میان عربستان و رژیم صهیونیستی در حالی که ریاض آشکارا نبردهای دیپلماتیک و فرقهای علیه ایران را از مدتی قبل تشدید کرده، میتواند بیشتر از قبل محقق شود. این همکاریها در اجرای پروژههای مشترک قابلیت مییابد. نکاتی در این خصوص قابل تأمل است:
– هزینههای اجرای عملیاتهای ضدامنیتی مشترک از سوی رژیم صهیونیستی و عربستان علیه ایران، احتمالاً از سوی ریاض تأمین خواهد شد. به نظر میرسد عربستان در شرایط کنونی، خود را نیازمندتر از رژیم صهیونیستی به مقابله امنیتی فوری با ایران میداند و بر همین اساس ثروت سعودی میتواند در خدمت طراحیهای صهیونیستی قرار بگیرد.
– رژیم صهیونیستی با هماهنگی عربستان، میتواند از زمینه جاسوسی مطلوبتری در ایران برخوردار باشد. حضور امن در عربستان و بهرهبرداری از خدماتدهی و هماهنگی اطلاعاتی و امنیتی با ریاض، به کمک صهیونیستها برای جاسوسی از ایران میآید.
– تبحر و تجربهی موساد در طراحی عملیاتهای ترور، خرابکاری، تحریک قومیتها و جهتدهی ضدامنیتی عناصر همسو، میتواند با کارگزاری و اجرای سعودی همراه شود. اگرچه نشانی عینی مبنی بر دست داشتن صهیونیستها در ماجرای دختر مهابادی دیده نمیشود اما از منظر تحلیلی، حساسیت ویژه آنها به مسأله کردی میتواند ذهن را به سوی یک طراحی صهیونیستی ببرد که عوامل اجرای آن را سعودیها تشکیل میدادند؛ امری که رئیس سازمان پدافند غیر عامل کشور در نشست سراسری فرماندهان تهران و مراکز استانی بسیج صداوسیما در اوایل تیرماه ۹۴، اینگونه آن را تشریح کرد: «حادثه مهاباد حادثهای است که عناصر امنیتی میگویند ۸۰ درصد فراخوان جمعیتی مردم از طریق پیامکهای شبکه اجتماعی در مهاباد از مقصد عربستان ارائه شده است.»روند فعالیت کاربران و نام کاربران برتری که در توئیتر در خصوص ماجرای مهاباد فعال بودهاند، نشان میدهد اصلیترین و پرکارترین کاربران عرب بودهاند.
پایان:
یکی از مهمترین پیامدهای برجام در فضای پیرامونی ایران، نزدیکی هرچه بیشتر برخی دولتهای عرب منطقه به رژیم صهیونیستی بوده است. دولتهای عرب که همواره سعی داشتند تهدید ایران را برای ملتهای خود تصویرسازی کنند، در شرایط جدید پس از برجام به دلایل متفاوت و متنوعی، تهدید ایران را جدیتر از قبل تلقی میکنند. طبیعی است که با چنین ادراکی، الگوی رفتاری آنها در قبال ایران، منسجمتر، عیانتر و بلکه در برخی حوزهها متفاوتتر شود. یکی از مهمترین پیامدهای همگرایی سعودی- صهیونیستی بر امنیت ملی ایران، فراهم شدن زمینه اطلاعاتی، امنیتی و جغرافیایی برای اقدامات بیثباتساز، خرابکارانه، جاسوسی و نفوذ علیه ایران از سوی صهیونیستها است. موساد اکنون میتواند با بهره بردن از فضای تعاملی میان خود و عربستان، از ریاض به عنوان یکی از بازوان خود برای اقدامات ضد امنیتی علیه ایران استفاده کند. قطعی است که این امر باید بیشازپیش در برآوردهای امنیتی مسئولان مربوطه در ایران قرار گیرد.