همای گیلان:این را باید به خاطر سپرد که دریاچه نمک یک شبه خشک نشده است و زایندرود یک روزه از خروش نیافتاده است بلکه عوامل زیادی دست به دست هم دادند و عده ای هم به نظاره ایستادند و زمانی سپری گردید تا چنین شد. با ذکر این مقدمه باید گفت که به نظر می رسد انزلی در لبه ی پرتگاه رکود قرار گرفته است. فضای اشتغال در شهرستان بندر انزلی که روزگاری مأمن جویندگان کار از شهرهای دور و نزدیک بود امروز به مانند یک خیابان یک طرفه بدون جای پارک است که حتی نمی توان دقایقی در آن دوبله توقف کرد. این که چراغِ صید و صیادی ، گردشگری و صنایع وابسته ، کارخانه های تولیدیِ و شرکت های مرتبط با دریانوردی چقدر روشن است را باید از رونق کف بازار این شهر و وضعیت معیشتی خانواده ها جویا شد ، حالیه هر چه آمار مدیران دولتی پررنگ باشد و مزیّن به اعداد و ارقام ، آن چه می یافت نشود آثار آن در کم شدن صف طولانی جوانان جویای کار است. دراین خصوص اما آنچه اهالی شهر احساس می کنند با نمودار های آماری مربوط به اشتغال و رونق اقتصادی هم خوانی ندارد .
با داشتن ۳ اداره کل و چند سازمان عریض و طویل و یک نهاد نظامی بزرگ ، چشم بر استخدام جوانان انزلی چی در بدنه دولت و شرکت های نیمه دولتی باید بست ، اما در بخش خصوصی و بازار نیز اخبار خوشی به گوش نمی رسد و اتفاق جدیدی به چشم نمی آید.
فروشگاه های زنجیره ای تازه تأسیس که کسی از حساب و کتاب ان ها با خبر نیست که برای مثال چگونه یک کیسه برنج ده کیلویی را ۲۰درصد ارزان تر از کُل فروشی های شهر می فروشند! و غالبا مدیران و سرمایه گذاران غیربومی دارند و با بکارگیری چند کارگر ساده و فروشنده با پرداخت حقوق اندک موجب ورشکستگی خرده فروشان خواربار و به تبع آن رکود در بازار بُنَک داران و کل فروشان شده است.
قرارداشتن بازار بزرگ ماهی فروشان و مجموعه های تفریحی و فروشگاهی جدیدتأسیس(که اقدام به فروش اجناس چینی بی کیفیت نموده و موجب شکست قیمت اصلی کف بازار شده) در ۱۵ کیلومتری انزلی هم دستاوردی مشابه با فروشگاه های زنجیره ای ، برای اقتصاد خرد و کلان شهر داشته است.
شنبه بازار که یک بازار ساده ی محلی با هدف عرضه ی محصولات باغی و خانگی بود و در گذشته کسبه بیشتر با لباس های محلی(تالشی و روستایی) در آن حضور داشتند و با اخلاقی خوش “روحیه ی الکاسب حبیب الله” به سودی اندک قانع بودند کم کم به بازاری بزرگ تبدیل شد که انواع مصنوعات و محصولات و اجناس بی کیفیت را می توان در آن یافت و غالب فروشندگان آن را سودجویان غیر بومی تشکیل می دهند که در یک روز ملیون ها تومان از جیب خانواده ها انزلی چی جمع می کنند که تغییر مکانی شنبه بازار سنتی از حاشیه رودخانه به محل فعلی،این بازار مکّاره را تقویت و زنجیره ی سرمایه درگردش شهر و بازار انزلی را تضعیف نموده است. همچنین دستفروشان غیر بومیِ دوره گرد که در حاشیه خیابان یا در محلات بدون پرداخت عوارض و مالیات و هزینه ی اجاره و انرژی فعال هستند که نتیجتا” موجب تعطیلی یا تغییر شغل دکان فرزندان این شهر می شود.
از سویی در زیرساخت ها ، با عدم تخصیص اعتبار مناسب برای پیشرفت پروژه هایی همچون فاضلاب شهری-کنارگذر-پل-لایروبی تالاب و آغاز طرح های جدید به دلیل شرایط خاص بودجه کشور مواجهیم و از سوی دیگر با توجه به رویکرد دولت در توانمندسازی جوامع روستایی و تقویت تولیدات و محصولات بومی و ایجاد بازار فروش از طریق رونق صنعت گردشگری تحت عنوان بوم گردی،متأسفانه روستاهای بسیارمستعد شهرستان نیز جایی در بودجه ریزی ها و تخصیص های استانی ندارد.
در پاییز امسال روستای اسطلخ جان از توابع شهرستان رودبار در یک منطقه ی کوه پایه ای با آب و هوایی خشک به عنوان روستای نمونه فاقد جمعیت بیکار معرفی و با حضور استاندار، از طریق ویدئوکنفرانس توسط معاون اول رییس جمهور رونمایی می شود و سیل اعتبارات بانکی بسیارارزان قیمت به اهالی آن اختصاص می یابد و به تبع آن سازمان ها به نحوی برای حضور در این ویترین و بٌلد رسانه ای سعی در مشارکت و هم افزایی دارند اما آبکنار زیبا،عروس روستاهای گیلان با صدها جاذبه بکر و استعدادهای غیر قابل مقایسه جایی در تخصیص اعتبارات و برنامه های ویژه ی استان گیلان ندارد.
این تنها نمونه های کوچکی است از موارد بسیار، در شرح حال و روز کسب و کار انزلی، لیکن راه برون رفت را باید در یک همت عالی برای بررسی و مطالعه ی وضعیت قبلی و فعلی ، شناسایی نقاط قوت و برنامه ریزی صحیح یافت. رونق بازار ، کسب و کار و اشتغال را نه می توان سیاسی دید و نه تمام بار را بر دوش دولت گذاشت. بیکاری آتشی است که امروز در خانه ی همه افتاده است و فرقی هم نمی کند که طرفدار کدام نماینده یا کاندیدا باشند و به چه مسلک سیاسی معتقد هستند. البته طرح این موضوع که بیکاری یک معضل فراگیر و کشوری است را باید پذیرفت ولی
سوال اینجاست در سراسر ایران اسلامی چند شهر به ثروتمندی و نعم بی شمار خدادادی و پتانسیل و زیرساخت و سابقه و شناسنامه و استعداد و نیروهای خلاق ، همچون بندر انزلی وجود دارد؟
امید، آن که به یمن سی و هشتمین بهار انقلاب و در یک بسیج همگانی ، نخبگان و برجستگان شهر ، علما، صاحبان منابر ، شخصیت های ذی نفوذ و اهالی فرهنگ و هنر و رسانه طرحی نو بَراَندازند و برای نجات اقتصاد و اشتغالِ انزلی در کنار دولت با اقدام و عمل ، گره گشایی بکنند.