چاپ مطلب چاپ مطلب

آیینه ای برای آدینه ی امروز


اختصاصی همای خبر/گاهی باید به افق خیره شد و ساعت ها زُل زد و مرور کرد به همه ی آنچه که از دیده گانت و از روز گارت و از اندیشه ها یت گذر کرده اند .به آدمهایی که در حیات و زندگی ات ، بنوعی نقش داشته و تاثیر گذار بوده اند و گاهی احساس می کنی که بسان قاصدکی معلق ، اسیر حوادث و تند باد های زمانه قرار گرفتی و گاهی هم آنچنان سنگین و بی تحرک به زمین چسبیدی که حتی از حرکت عقربه های ساعت و گذر آب روان عمر هم بی خبری.
آدمهای زیادی را ملاقات و خیلی ها هم لشکر سیاهی ی سناریوی عمرت میشوند که بی خیال و بی احساس از کنارشان می گذری .بر همه ی اینها ، اگر دستی و پایی و نگاهی هم به دنیای اهل نظر و منظر کنی و نسیمی اگر از دریچه ی پنجره ی صاحبدلی ، و دلی به شوری و شعوری ، بسپاری ، عالَم و عوالم هم ، رقصان لحظه های دنیای پر رمز و راز تو میشوند .
گاهی بایداز کنار حقایق بسیاری، بآرامی گذشت و دل و جان و میل را به ورطه ی بی تفاوتی سپرد و خویشتنِ خویش را فاتحانه از مهلکه ی هر حقیقتی دور کرده و شد عنصر مجازی ی دنیای حقیقی.

آری!
ما از مدت ها پیش وارد دنیای مجازی شده ایم و از هر حقیقتی فرار کرده ایم و جرات و شهامت روبرو شدن با حقایق را در همان ساعت های تسلیم ، از دست داده ایم .حتی در همین دنیای مجازی هم وجود خارجی نداشته ایم و فقط مانکنی با آرایش دیروز و آدمکی با پیرایش امروز .
در اپرا و سمفونی فضای مجازی هستیم ولی برای “بودن حقیقی “نیستیم و شاید عقیم و سترونی ما از پشت عینک دودی ی اندیشه های به عاریت گرفته مشخص است .
گاهی هم باید چشم از افق و دنیای مجازی گرفته و به حس و حال دنیای حقیقی فرو رفته و درد ها و آلام ها و اشک ها در فراق منصوری که اناالحق گویی کرد و به افلاک پر کشید و رفت .
بقول دانته :
“داغ ترین جای جهنم ، مال کسانی است که در بحران های اخلاقی و انسانی ، بیطرفی ، پیشه می کنند “.

آری!
غوغای هجرت ِ اناالحق حلاج از دنیای قال نبود، بلکه عصاره ای از جهان حال است. حلاجیان، بی پروا و خستگی ناپذیر در جستجوی جمال حقیقی بودند و وصال معشوق.
گاهی باید دیوار مجازی را سرمستانه شکست و آماده عبور از جان و جانان و وصال ِ طناب ِ دار ِ هجران شد و نیل به جهان با شکو ی فنا و سوز هجران حقیقی .
چو حلاج، مظهر عشق ناب و در اختیار محبوب و مسخر معشوق شدن ، همه ی عشق حقیقی بود که فرجام چنین عشقی ، هجرت است و دار وصال .

مرا که خلعت سلطان عشق پوشیدند
ندا زدند که حافظ، خموش باش خموش

دنیای افسونگر فضای مجازی و گروهها و کانال های شبکه های اجتمایی ، که ویترین پر زرق و برق اندیشه های ارائه شده ، مسحور و مخمور کننده می باشد ، بخشی از هویت و ماهیت ما را به یغما برده است .
عصر شناختن انسان ها ازطریق شناسنامه و تخت و تاج و ایل و تبار و آدرس غار و غارنشینی سپری شده است .چه بخواهیم و چه نخواهیم وارد دنیایی شده ایم که تفکر و اندیشه و خرد و دانش بسته بندی شده و مهاجر ، به انسان ها ماهیت و هویت می دهد و این امروزه اجتناب ناپذیر شده است و روح و روان و استعداد و امکانات و دغدغه ها را شکلی موهوم بخشیده است.
ماهیت انسان امروزی اگر بر مدار ذهن خلاق برای خلق زیبایی ها نباشد و عنصر زمان و مکان را در کسب آگاهی های روز افزون نکند ، به همان غار تاریخی رهسپار میشود ، حتی اگر خویشتن ِ خویش را در لفافه ی الفاظ و البسه و حتی اگر هم ادیسه ی هومر باشد .
” بودن” ذاتی و فلسفی و آرمانی ما در فکر و اندیشه و نوع نگاه ما در فرآیند عصر حاضر ، معنی و تبلور می یابد و ترازوی بیان و کیان و محتوای همیان ما ، گاهی با همین ارسالیهای مجازی ، آشکار و هویدا میشود و شده است . اگردوستان مجازی ی اهل اندیشه و خرد ، بسان میدان مغناطیسی ، همدیگر را نیابند و فضا را بسوی اندیشه و درس و دانش و خِرد نبرند ، هیچ حقیقتی تحقق نمی یابد .
بقول مولانای بزرگ :
ای برادر تو همه اندیشه ای
مابقی استخوان و اندیشه ای

جلال میرزاآقایی

باکانال همای خبر همراه باشید.

http://homaygilanir

About مدیر خبر1

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …