بخش هایی از نکات مهم این مصاحبه را در ادامه می خوانید.
* ماجرای پرت کردن خودکار آقای کری به سمت آقای عراقچی، آنطور نبود که وزیر خارجه آمریکا بخواهد خودکارش را به طرف آقای عراقچی پرت کند. ایشان با حرارت دستشان را تکان می دادند و خودکار به یکباره از دستشان رها شد و به طرف آقای عراقچی پرتاب شد و آقای عراقچی هم متقابلا خودکار را به طرف خود آقای کری پرت کردند.
* من دوستان و مشاوران رسانه ای چه در داخل کشور و چه در خارج داشتم و با مشورت با آنها تصمیم گرفتم برخی مواقع به بالکن بیایم و پیام خود را منتقل کنیم. با توجه به اینکه طرف مقابل مقابل کوبورگ تریبون نصب می کردند و صحبت می کردند، طبیعتا خوب نبود که ما هم بخواهیم تقلید کنیم. در نتیجه تصمیم گرفتیم از ابتکار بالکن استفاده کنیم و از آنجا موج رسانه ای که می خواهیم را در روند مذاکرات ایجاد نماییم.
* همه دوستان رسانه ای که همراه ما بودند به ما لطف داشتند و واقعا زحمات فراوانی را متحمل شدند. حتی دوستانی که از رسانه های مخالف هم آمده بودند هم همینطور. آنها فقط اخبار را منتقل می کردند و این مدیران آنها در تهران بودند که خط خبری را تعیین می کردند.
* کسی به من نگفت فیس بوک را غیر فعال کنم. ولی احساس کردم برخی از دوستان از صفحه من تعابیر متفاوتی می کردند. برخی از دوستان در صفحه فیس بوک من به یکدیگر توهین می کردند و من حس خوبی نداشتم. چندین بار هم از دوستان درخواست کردم که چنین نکنم و بالاخره احساس کردم خیلی نباید وارد این حوزه شوم و با تصمیم کاملا شخصی این کار را انجام دادم.
* احمدی نژاد علاقه ای به بنده نداشتند و من هم ارادتی به سیاستهای ایشون نداشتم. در دولت احمدی نژاد شش سال خانه نشین شدم.
* دیدارم با اوباما کاملا اتفاقی بود و رو در روی هم قرار گرفتیم. آقای کری معرفی کرد و دست دادیم و احوالپرسی کردیم. آقای اوباما حرف تلخی به من زد و گفت امیدوارم این برخورد برای شما در داخل ایران سنگین تمام نشود. من از آن جمله واقعا رنج بردم. پاسخ دادم به هیچ وجه چون من احساس می کنم یک دیپلمات نباید نقطه ضعفی در مقابل طرف مقابل داشته باشد. هرچند به مرور زمان مشخص شد شرایط آنطور که من احساس می کردم نبوده است.
* آقای دکتر روحانی از نعمت هایی هستند که در این شرایط آمدند. آقای دکتر روحانی یک نعمت بزرگ هستند که در این شرایط که دنیا را به خوبی می شناسد و هسته ای را به خوبی می شناسد و هم جنگ و هم صلح را می شناسد و هم در هسته ای حضور فعالی داشتند و هم در جنگ حضور پررنگی داشتند.
مهمترین گفته های جواد ظریف در دید در شب:
- هرگز یک ایرانی را تهدید نکن!
- مردم نیز در طول مذاکرات سختی می کشیدند، همچون شخص پشت درب اتاق زایمان!
- دیپلماسی بالکن و توییت در توییتر، با فکر صورت گرفته بود؛ با مشاوران رسانه ای خارجی مشورت کردم.
- ایرانی های خارج از کشور، پلی برای گفتگوی تمدن ها هستند.
- وزارت خارجه، یک نهاد فراجناحی است و متعلق به هیچ حزبی نیست؛ چپ و راست و اپوزیسیون و… همگی در نظر وزارت خارجه برابرند.
- کوچ من از فیسبوک به توییتر بدون فشار بود؛ احساس کردم باید به بستری وارد شوم که تعامل و گفتگو بین بینندگان صورت نگیرد، چون بعضی بصورت هدفمند جملاتی که در شان یک ایرانی متمدن مسلمان نبود را مطرح می کردند.
- مدل ریش پروفسوری من نیز بخاطر فشار به این مدل تغییر نکرده بود، بلکه دلخواه خودم بود.
- همیشه قبل از ۵ صبح بیدار می شوم، اما نماز شب نمی خوانم، کارهایم را انجام می دهم؛ مطالب فیسبوکم را معمولا در آن ساعت درج می کردم.
- آدم باید خودش را هر روز قضاوت کند، نه دیگران را !
- من مدیون همسرم و خانواده ام هستم.
- همسرم شاگرد دولابی است، و سخنور قوی و زبده ای است؛ شدیدا آرامش دهنده من در طول مذاکرات بودند.
- سردبیر کیهان به من گفت که فردا تیتر عجیبی خواهیم داشت که ناراحت خواهی شد؛ بخاطر تیتر نابجا و دروغ کیهان کمرم گرفت…
- در دوره های قبل از این دولت، ما مذاکره نمی کردیم، بیانیه می خواندیم !
- ما در مذاکرات، بدنبال ایجاد یک هدف مشترک بودیم .
- در دیپلماسی چند جانبه خیلی چیزها اتفاقی است؛ بر خلاف مذاکرات دو جانبه!
- با اوباما که دست دادم، ایشان به من گفت امیدوارم این دست دادن برای شما بد نشود… خیلی رنج بردم…
- نه فکر می کردم و نه قصد این را داشتم که وزیر امور خارجه شوم!
- دکتر احمدی نژاد علاقه ای به بنده نداشتند و البته من نیز علاقه ای به سیاست های ایشان ندارم !
- ما سرباز مردم و نظام و رهبر هستیم، نباید برای خودمان از نظام مایه بگذاریم، سرباز باید از خود برای نظام مایه بگذارد، مهم نیست تاریخ برایم چه خواهد نوشت!
- هیچ گاه کاندیدای ریاست جمهوری نخواهم شد.
- فرزندان من در تهران هستند !
- مصاحبه ام با فردوسی پور، بر اساس هم دلی و هم زبانی بود!
- چرا “اما نمی توانم” اوباما را بزرگ نمی کنند ؟ چرا عزت مردم را بزرگ نمی کنند ؟!
- امروز در دنیا تسخیر مغزها و دل ها مهم ترین کار است.//گیل نگاه