چاپ مطلب چاپ مطلب

ایران در میان سه زیست‌ دیجیتال محمد پور خوش سعادت

ایران در میان سه زیست‌ دیجیتال

محمد پور خوش سعادت

در عصر پلتفرم، جامعه ایران با نوعی شکاف تازه و عمیق مواجه است؛ شکافی که دیگر صرفاً اقتصادی یا طبقاتی نیست، بلکه در سطح تخیل اجتماعی، زبان ارتباط، و امکان گفت‌وگو شکل گرفته است. ایرانیان امروز، نه در یک جامعه رسانه‌ای مشترک، بلکه در سه زیست‌جهان کاملاً متفاوت زندگی می‌کنند: ایتا، اینستاگرام، و ایکس (توییتر سابق). هر یک از این فضاها، واقعیت خاص خود را می‌سازد، زبان و منطق خاص خود را دارد، و شکلی از جهان‌بینی را بازتولید می‌کند.

این گسست رسانه‌ای را باید فراتر از اختلاف سلیقه دیجیتال دید. آن‌چه در حال فرسایش است، سرمایه نمادین و فرهنگی مشترک ماست؛ پیوندی که لازمه هر نوع همزیستی و پیشرفت جمعی است.

ایتا را نمی‌توان تنها یک پیام‌رسان دانست. این فضا، بستر بازنمایی جریان‌های نهادی و هویتی است که حول محورهایی چون استقلال، امنیت و مقاومت فرهنگی شکل گرفته‌اند. کاربران این میدان دیجیتال، اغلب در پیوند با نهادها، رسانه‌های رسمی یا کنش‌گران فرهنگی‌ای‌اند که از گفتمان‌های رسمی استفاده می‌کنند.

ایتا به‌نوعی بازتاب ساختاری از قدرت نمادین جمهوری اسلامی در فضای آنلاین است. انسجام درونی آن بالاست، اما هم‌زمان ممکن است فاصله‌ای با دیگر میدان‌های اجتماعی و رسانه‌ای کشور ایجاد کند. با این‌حال، نمی‌توان نقش آن را در تولید روایت هویتی و بازتولید سرمایه مشروعیت نادیده گرفت.

در نقطه مقابل، اینستاگرام عرصه بازنمایی فردیت، زیبایی و مصرف است. ظاهراً غیردولتی است، اما حامل نوعی قدرت نرم و پنهان است. در این فضا، سوژه‌ها از طریق تصویر و سبک زندگی معنا می‌سازند و در مدار الگوریتم‌ها و احساسات حرکت می‌کنند.

قدرت در این‌جا نه از طریق قانون، بلکه از طریق نُرم‌سازی زیبایی، موفقیت، و نمایشِ لایف استایل و زندگی خوب اعمال می‌شود. اینستاگرام نوعی سیاست‌زدایی نرم را پدید می‌آورد؛ جامعه‌ای که از نزاع‌های گفتمانی خسته است، در مصرف و سبک زندگی پناه می‌گیرد. اما پیامد این پناهگاه دیجیتال، ممکن است نوعی بی‌تفاوتی عمومی و انقطاع از زیست سیاسی باشد.

ایکس اما میدان رزم گفتمان‌هاست؛ فضایی پُرشتاب، سیاسی و ستیزنده که در آن گروه‌های مختلف از کنش‌گران سیاسی و قومیتی تا فمینیست‌ها، عدالت‌خواهان و روشنفکران بر سر تعریف حقیقت، قدرت، و جامعه درگیر می‌شوند.

این فضا، امکان شکل‌گیری «زنجیره‌های هم‌ارز» گفتمانی را فراهم می‌آورد, یک روز حول مهسا، فردا درباره عدالت، و پس‌فردا پیرامون ناسیونالیسم یا سلبریتی‌ستیزی. با این حال، ایکس علیرغم پویایی و آزادی‌اش، از انسجام پایدار گفتمانی بی‌بهره است. روایت‌ها می‌آیند و می‌روند؛ بدون آن‌که امکان پیوندی فراگیر ایجاد شود.

مشکل امروز ما فقط تفاوت در پلتفرم‌ها نیست؛ بلکه غیبت زبان مشترک برای گفت‌وگو و درک متقابل است. ما با سه جامعه شکل یافته رسانه‌ای روبه‌رو هستیم که نه فقط یکدیگر را نمی‌فهمند، بلکه گاه عمداً نمی‌خواهند بفهمند. هر یک در منطق خود زیست می‌کند و دیگران را بی‌اعتبار می‌شمارد.

ادامه این وضعیت، به فقدان هژمونی ملی در حوزه دیجیتال خواهد انجامید. نه ایتا می‌تواند نماینده کل ایران باشد، نه اینستاگرام توان تولید سیاست دارد، و نه ایکس می‌تواند شکاف‌های اجتماعی را به انسجام بدل کند. در چنین شرایطی، قدرت ملی نه در تقابل این فضاها، بلکه در ایجاد پیوندی جدید میان آن‌هاست.

برای برون‌رفت از این وضعیت، ما نیازمند پروژه‌ای ملی و گفت‌وگویی هستیم که «ایران» را به‌مثابه دال مرکزی بازتعریف کند؛ نه صرفاً به‌عنوان مرز جغرافیایی یا هویت ایدئولوژیک، بلکه به‌عنوان بستری برای گفت‌وگو، تفاهم و بازسازی تخیل جمعی ما ایرانیان

تنها از مسیر پیوند دادن این زیست‌جهان‌های گسسته می‌توان به انسجام اجتماعی، سرمایه نمادین و پیشرفت ملی رسید. تقویت زبان مشترک، فهم متقابل و سرمایه اجتماعی، نه فقط ضرورتی فرهنگی، بلکه یک نیاز استراتژیک است. در جهانی که ایران دشمنان بیرونی و بحران‌های درونی دارد، تنها انسجام درونی حول محور ما می‌تواند ضامن بقا، توسعه و اقتدار ملی باشد.

پلتفرم‌ها میدان‌اند، و میدان‌ها ساختار قدرت‌اند. آینده ایران در گرو آن است که بتواند در دل این میدان‌های متکثر، پروژه‌ای برای زیستنِ باهم خلق کند؛ پروژه‌ای که راه را نه به‌سوی سکوت، بلکه به‌سوی زبان مشترک آینده ایرانیان بگشاید

 

About مدیر خبر1

Check Also

باغ‌شهر ؛ الگوی شهرسازی زیست پذیر و ضروری برای رشت

باغ‌شهر ؛ الگوی شهرسازی زیست پذیر و ضروری برای رشت شهر رشت با بهره‌گیری از …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *