اختصاصی همای گیلان:تحولاتی که در اقتصاد جامعه امروز ما صورت میگیرد، بهگونهای است که از یکطرف سبب میشود عده قلیلی از شرایط اقتصادی منتفع شوند و به درآمدهای بادآورده دسترسی پیدا کنند و در مقابل اکثریت افراد در شرایط سخت روزگار خود را سپری کنند.
در چنین شرایطی که اقتصاد کشور مبتلا به بیماری رکود تورمی است، دولت سعی دارد که اقتصاد از این مشکل رهایی یابد. یعنی دولت باید هم با رکود و هم تورم مبارزه کند که کار بسیار سختی است. چنانچه دولت بخواهد تورم را کنترل کند، رکود تشدید خواهد شد و اگر بخواهد رکود را از بین ببرد تورم افزایش خواهد یافت. بنابراین سیاستهایی که طی سالهای گذشته اتخاذ شده مشکلاتی را بهصورت تجمعی ایجاد کرده است، که حل این مشکلات چندان ساده نخواهد بود. البته دولت کنونی هم تاکنون بیشتر بر سیاستهای خارجی تاکید داشته، که بتواند از طریق حل مساله هستهای با دنیا تعامل داشته باشد. البته اتخاذ چنین سیاستی ارزشمند است، اما نمیتواند جایگزین سیاستهای داخلی باشد چرا که این دو مکمل هم هستند. یک کشور زمانی میتوانند سیاست خارجی موفقی داشته باشد که در داخل سیاستهایی پسندیده و مورد قبول مردم را اتخاذ نماید. نمیتوان دنیا را راضی نگه داشت، اما مردم کشور ناراضی باشند. بهترین راهحل این است که بخشهای مولد و اشتغال زا بیشتر مورد توجه قرار گیرند و در عین حال بخشهایی که طی سالهای مختلف از اقتصاد بیبهره بودند، از شرایط مطلوبی برخوردار شوند. مثل شاغلین دولتی کارگران ساختمانی، افراد بیکار، معلولین و… . متاسفانه مشاهده میشود بعضا منابع کشور بهدلیل وجود لابیهای قدرتمند دلالی، واسطه و بازرگانی به سمت فعالیتهای دلالی سوق پیدا میکند که این نشاندهنده این است که هنوز دولت سیاست شفافی را دنبال نکرده است. شاید دولت در این اندیشه است که حل مذاکرات هستهای از چنان وزنی برخوردار است که بقیه متغیرها را تحتالشعاع قرار میدهد. اما برای اقشار فقیر که از نوسانات نرخ ارز آسیب میبینند، بهبود روابط بینالمللی نفعی ندارد. آنچه برای اقشار آسیبپذیر و فقیر مهم است، حل مشکلات اقتصادی آنهاست. اما از طرفی با توجه به کاهش درآمدهای نفتی، دولت هم تحت فشار است و نمیتواند درآمدهای خود را افزایش دهد و به دنبال کاهش هزینههاست. اما کاهش هزینهها باید در بخشهای دولتی اعمال شود نه اینکه هزینهها را به مردم منتقل کنند چراکه این تاثیری بر جبران کسری بودجه نخواهد گذاشت. دولت باید هزینههای غیرضرور را کاهش دهد و درنهایت اقدام به افزایش هزینههای خدماتی که به مردم ارائه میدهد، نماید. مردم طی سالهای گذشته به اندازه کافی متحمل مشکلات شدهاند. بهجای اینکه بهدنبال افزایش درآمدها از راههای ناصحیح مثل افزایش دلار باشیم، دولت به فکر ایجاد مالیات یا عوارض بر سکه باشد، تا بتواند برخی از هزینههای خود را پوشش دهد. بالارفتن سکه به این معناست که این منابع در داخل کشور باقی خواهد ماند و کسی نمیتواند سکه را تبدیل به واردات کند اما برای دلار این اتفاق متصور است. مهدی جاوید پور اقتصادی نویس