بررسی غارت اسکندردر پارس /تهیه کننده علی غلامرضائی مدرس دانشگاه وپژوهشگرتاریخ
مدیر خبر1 دی 11, 1399مقالهدیدگاهها برای بررسی غارت اسکندردر پارس /تهیه کننده علی غلامرضائی مدرس دانشگاه وپژوهشگرتاریخ بسته هستند454 Views
اختصاصی همای گیلان:از غارت و کشتاراسکندر در پارس پایتخت فرهنگی جهان آنروز بگویم که طی ان علاوه براینکه نیروی های مقدونی با کشتار مردان و تجاوز به زنان و بردن اموال بسنده نکرده که تخت جمشید را به اتش کشیدند بقول ویل دورانت :
هنوز آن قدر در شوش نمانده بود که لشکریانش رفع خستگی کنند که در سرمای زمستان از کوهها گذشت تا تخت جمشید را تصرف کند، و چنان بسرعت به قصر داریوش رسید که ایرانیها وقت نکردند خزانه او را پنهان کنند. در اینجا نیز عقلش را از دست بداد و آن شهر زیبای عظیم را سوزاند و با خاک یکسان کرد. سربازانش به خانهها ریختند، اموال مردم را غارت کردند، به زنها تجاوز نمودند، و مردان را کشتند.» تاریخ تمدن ۲/۶۰۹ + پیرنیا۲/۱۰۱۶-۱۰۲۳
پلوتارک مورخ مشهور در کتاب «حیات مردان نامی» در خلال شرح زندگی و جنگ های اسکندر به آتش افروزی او در پارسه اشاره میکند. بر اساس روایت پلوتارک تائیس معشوقه بطلمیوس ، در جشنی که اسکندر به مناسبت پیروزی بر ایرانیان ترتیب داده بودند بر سر میز شام سخنرانی میکند ، پلوتارک سخنان آن زن و اتفاقات بعد آن را چنین روایت میکند:« زن زمزمه کنان میگفت:در چنین روزی بسیار بیشتر از آنچه تصور میکرد محظوظ و خشنود است. بخصوص پس از تحمل آنهمه رنج و مشقت که مدتها سرگردان و حیران همراه سپاهیان در ممالک آسیا میگشت. ولی حالا چقدر مشعوف و سرفراز است که باتفاق سپاهیان غرق در مسرت ، در پیشگاه پر عظمت پادشاهان بزرگ ایران قرار دارد. اما رضایتش آنوقت به سر حد کمال خواهد رسید که به عنوان تفریح و شادی در همین قصر آتشی بر افروزند و این بارگاه خشایارشا را که شهر آتن بسوخت،بدست خودم، در حضور شاهی چون اسکندر بسوزانم تا در آتیه بگویند که زنانی که همراه سپاه اسکندر بودند ،بهتر از کلیه سرکردگان و سرداران نیرو های بحری و بری یونانی انتقام خویش را از اعمال ایرانیانی که در گذشته به سرما آوردند، گرفتند.هنوز این کلمات از زبان آن زن خارج نشده بود که درباریان اسکندر شادی کنان و کف زنان فریاد برآوردند که چه خوب مطلب تقریر شده و شاه را تهبیج کردند که بدین کار اجازه دهد.اسکندر رفته رفته اغوا شد تا اینکه ناگاه برپاساخت و تاجی از گل بر فرق خویش نهاد و مشعلی بر دست گرفت و قبل از همه به راه افتاد.درباریان نیز جملگی در اطراف قصر به فریاد و رقص پرداختند. سایر مقدونیان نیز که چنین دیدند عموما با مشعل های فروزان ،شادی کنان به سوی قصر دویدند و پیش خود می گفتند که آتش زدن قصر شاهی از طرف اسکندر نشانه اینست که خیال دارد به سوی مملکت خویش عزیمت کند و از اقامت بیشتر در بین خارجیان منصرف شده است. اینست کیفیت سوختن قصر سلطنتی پادشاهان ایران» (پلوتارک،۱۳۴۶:ص۳۸۶ و ۳۸۷).«اسکندر در جواب یکی از سرداران (پارمن ین) که عقیده داشت غارت و حریق تخت جمشید فتوحات او را لکه دار خواهد ساخت گفت: لشکری از پارس به یونان آمد آتن را خراب کرد و معابد آن را آتش زد من باید انتقام این کردار را بکشم» (سامی، ۱۳۸۹: ص ۳۷۴).یوکایوکیلهتو نیز در کتاب «تاریخ حفاظت معماری» مینویسد:
«سر دودمان هخامنشی ،کوروش بزرگ و جانشینان او، داریوش و خشایار شا (سده های ۶تا۴ پیش از میلاد) ، «سرزمین آریاییان» را در منطقه اعتلا بخشیدند و تخت جمشید به نماد عظمت ایران بدل شد . اما در سال ۳۳۰ قبل از میلاد کاخ های آن به فرمان اسکندر سوزانده شدند تا [از دید او] هویت ایرانی نابود گردد» (یوکیلهتو،۱۳۸۷:ص۲۹۶ و ۲۹۷).منابع:۱-سامی، علی (۱۳۸۹). پایتختهای شاهنشاهان هخامنشی. تهران: پازینه.۲-
پلوتارک (۱۳۴۶) حیات مردان نامی،ترجمه رضا مشایخی، جلد سوم، چاپ دوم، بنگاه ترجمه و نشر کتاب۳-یوکیلهتو ،یوکا (۱۳۸۷) تاریخ حفاظت معماری ، ترجمه محمد حسن طالبیان و خشایار بهاری ، انتشارات روزنه برای مطالعه بیشتردرباره حمله اسکندربه ایران رجوع شود به کتاب چکیده تاریخ ایران از باستان تاپایان دوره قاجار،علی غلامرضائی،انتشارات دافوس صص۵۰الی۵۱