به بهانه ۲۶دی۱۳۵۷ [گریختن«پهلوی دوم»؛از «ایران»](۴)
مدیر خبر1
دی 29, 1400
مقاله
137 Views
اختصاصی همای خبر به قلم دکتر علی رحیم پور دکتری اقتصاد
?به بهانه ۲۶دی۱۳۵۷?
[گریختن«پهلوی دوم»؛از
«ایران»](۴)
❇️توضیح❇️
مقاله بلند و مفید پایین؛در
«تجارت فردا»چاپ شد و در
«چهار بخش»؛و بدون«دخل
و تصرف»؛تقدیم می شود•
داوری آن با شما•
?کنستانین بزرگوار?
?شادی معرفتی/نویسنده
نشریه?
هوشنگ طالع از کارشناسان
وقت سازمان برنامه در
مصاحبهای،به مخالفت مژلومیان
با این شیوه مدیریتی اشاره و
خاطرنشان کرده:
در روزهای پایانی۱۳۵۶
مژلومیان معاون برنامهریزی
سازمان برنامه و بودجه بود.
«به آقای مژلومیان گفتم:
خبری از برنامه ششم نیست.
در حالیکه دفتر اقتصادی،
تجربه تهیه و تنظیم دو برنامه را در کارنامه دارد و شماری از دفترهای سازمان برنامه در استانها نیز «برنامه پنجم استان» را تهیه کردهاند و آمادگی تهیه برنامه ششم را در قالب استانی دارند.
آقای مژلومیان در پاسخ با لحن تلخ و گزندهای گفت: فرض کنیم درآمد کل برنامه ۱۰۰ است، در حالی که اوامر غیرقابل انصراف اعلیحضرت همایون شاهنشاه ۱۱۳ است. دیگر احتیاجی به برنامهریزی نیست، خودشان برنامهریزی کردهاند.» شاه برنامه را کنار زد، برنامه تجدیدنظر شده پنجم را در رامسر تصویب کردند. حجم مالی برنامه تجدیدنظرشده پنجم دو برابر حجم مالی برنامه اول، دوم، سوم و چهارم ایران بود. در نتیجه این تصمیم، به زیربناها فشار آمد. شبکه راههای ایران برای حجم معینی انتقال کالا طراحی شده بود. کامیونهایی که از بندرعباس و از بندرشاپور و خرمشهر میآمدند، جادهها را از بین بردند. مصرف برق در سال ۵۶، موجب شده بود که در تابستان هر روز شش ساعت برق برود. برق میرفت، آب میرفت. شاه در آن ظرفهای محدود منابع مالی زیادی تزریق کرد و فشار و فشار و فشار. زیربناها ایستادند و آن پیشبینی مژلومیان که زیربنا ذیشعور نیست، ولی بالاخره واکنش نشان میدهد، درست از آب درآمد. آب را
چقدر میتوانیم در یک ظرف خالی
کنیم، بالاخره میز را خیس میکند و راه میافتد، همه را خیس میکند. این اتفاقی است که سال ۵۶-۵۴ در ایران افتاد. همه چیز بوی نفت گرفت.
توسعه مصرف و پخش پول در یک جامعه توسعهنیافته نمیتواند توسعه واقعی، یعنی جامعه صنعتی مدرن، بسازد. مشکل شاه در فهم منطق پیچیده توسعه و روشهای آن بود.در مدت کوتاهی مصرف در ایران چنان بالا رفته بود و سفارشها به خارج چنان کلان شده بود که کشتیهایی که بار به بندرهای ایران میآوردند، به علت نبودن زیرساختهای کافی برای تخلیه، ماهها در بنادر میماندند و از دولت غرامتهای سنگین میگرفتند.
در نیمه دوم سال ۱۳۵۶،با
پدیدار شدنِ بحرانها، در سازمان برنامه
به همه مدیریتها،از صنعت و کشاورزی تا آب و برق و جز آنها، دستور داده بودند که وضع کشور را در هر رشتهای گزارش کنند. الکس مژلومیان این ارزیابیها را جمعآوری کرد و برای مجیدی، رئیس سازمان برنامه، فرستاد.ولی مجیدی
گفته بود که:«حالا کی میتواند
این را ببرد پیش اعلیحضرت؟»
یعنی کسی جرأت نداشت
واقعیتها را به شاه بگوید.
کسی نمیتوانست بالای حرف
شاه،حرفی بزند.چون خودش را
دارای چنان دانشی میدانست
که دربرابرش بقیه یا جوان
نادان بودندیا پیر خرفت.او هم،
مانندهمه دیکتاتورها،تنها کسانی
را،دور و بر خود نگه میداشت
که چاکرانه«اوامر ملوکانه»را
بپذیرند.
الکس مژلومیان با آن که بعد از
انقلاب به جرم معاونت سازمان
برنامه برکنار و بیکار شد، ایران
را،ترک نکرد و در سال ۱۳۸۰،در
ایران از دنیا رفت.[پایان]
(منبع:تجارت فردا/۲۰آذر۱۴۰۰)
▶️سرشک▶️
۱۹دی۱۴۰۰
با کانال همای خبر همراه باشید.