اختصاصی همای گیلان: حدود ۹ ماه پس از رخداد قادسیه سعد ابی وقاص چندین لشگر روانه ماورای فرات کرد. یزدگرد به همراه چند سردار در منطقه بابل عراق بر کرانه فرات مستقر شده بود. فیروزان حدود ۹ ماه پس از قادسیه از سعد ابی وقاص شکست خورد و لشگرش کشته شدند و بابل به تصرف سعد در آمد.
این فتح، مسلمانان را نزدیک به تیسفون کرد و خطر حمله جدی شد. هرمزان برای جمع آوری لشگری از مردم راهی اهواز گشت. فیروزان به همین قصد راهی نهاوند شد. شهریار درکوتی به نزدیکی تیسفون رفت. نخویرگان در غرب تیسفون در ناحیه شرقی بابل مستقر شد.
فرخان و پیهومان هر کدام در نواحی از جنوب غرب تیسفون مستقر شدند. ولی باز لشگر آرایی ایرانی ها در برابر قبایل متعدد عربهای ناچیز بود. به گفته طبری شمار لشگر عرب را هزاران تن بیش از ایرانیان نوشته است! لشگر ایران بعد از مقاومت هایی شکسته شد و عربان تیسفون را محاصره کردند.
شهر تیسفون یکی از آبادترین، پررونق ترین، زیباترین و متمدن ترین شهرهای خاورمیانه بود. ثروتهای ۱۲۰۰ سال شاهنشاهی ایران در آنجا اندوخته شده بود. مجسمه های طلای پادشاهان گذشته، مجمسه طلای حیوانان، تاج های شاهنشاهی انوشیروان و خسروپرویز ، جامهای زرین چندین هزار ساله و …
خبر این منابع ایران به گوش مردمان عربستان رسید و به گفته تاریخ نویسان عرب بیش صدها هزار نفر برای بدست آوردن این جواهرات و طلاها روانه تیسفون شدند. مدافعان ایرانی بیش از دو ماه مقاومت نمودند. در همین حین هیئتی از ایران جهت صلح راهی لشگر اعراب شد. ولی مسلمانان آن را رد کردند و محاصره شهر را ادامه دادند.
مردمان از گرسنگی و از روی ناچاری شهر را تخلیه کردند. تیسفون غربی در سال ۱۹ سقوط کرد. چند ماه بعد کل پایتخت به تصرف عربها در آمد. طبری می نویسد: مسلمانان مهاجم در شهر به کافورهای بسیاری برخوردند و به خیال آنکه آنها نمک است، کافورها را در غذا ریخته ولی بعد از طعم تلخ کافور متوجه شدند که نمک نیست.
آنان کافورهای بسیاری را به یک تاجر دادند و از او در قبال آنهمه کافور یک پیراهن گرفتند. طبری ذکر میکند: عده زیادی از مسلمانان وقتی جامهای طلا را در کاخ دیدند رنگ سفید نقره را به رنگ زرد طلا ترجیح دادند و فریاد می زدند چه کسی حاضر است که جامهای زرد را با جامهای سفید عوض نماید. بلی ایران به دست چنین مردمانی فتح شد که فرق کافور و نمک و طلا و نقره را نمیدانستند.